کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۲۶۹۸۳
تاریخ خبر:

زد و خوردهای فرهنگی در حد اعلا!

روزنامه هفت صبح | ‌۲۴ساعت گذشته زد و خورد فرهنگی در اوج خود بود. بخشی از ماجرا همچنان به اکران فیلم قهرمان اختصاص دارد اما سوژه‌های دیگری هم هست. پست غیرمودبانه بازیگر فیلم روزگار جوانی۲ بر پایه یک شایعه تکذیب شده درباره زینب سلیمانی واکنش‌های شدیدی را به همراه داشت که خواستار اخراج و محاکمه او بودند. بالاخره شادی شایانفر در پست بعدی‌اش اعلام کرد که گوشی تلفن‌اش هک شده و این پست متعلق به او نیست.

هرچند معترضین را این توضیح قانع نکرده است. شبکه پنج سیما با انتشار اطلاعیه‌ای و انتخاب این بیت که «آنجا که عقاب پر بریزد‌/ از پشه لاغری چه‌ خیزد»، خطاب به مخاطبان خود چنین نوشت: «اخیرا با هک گوشی همراه یکی از عوامل غیرمستقیم سریال روزگار جوانی ۲ مطلبی موهن منتشر شد که نشان از ضعف شدید دشمن در مقابل چهره درخشان بزرگترین قهرمان ملی این سرزمین، سردار دل‌ها، دارد.» روابط عمومی صدا‌و‌سیما هم اعلام کرد که این خانم در استخدام صدا‌و‌سیما نیست. شادی شایانفر ۳۳‌ساله و دختر محسن شایانفر تهیه‌کننده قدیمی تلویزیون و سینماست‌. شادی شایانفر بازیگری در سینما را با تولیدات پدرش آغاز کرد و طی ۱۲ سال گذشته در سریال‌ها و فیلم‌های متعدد نقش‌های حاشیه‌ای را برعهده داشته است.

‌ علیرضا قزوه شاعر مشهور و معتمد که هفته پیش بیت شعری گزنده را در انتقاد از انتصابات فامیلی منتشر کرده بود‌: «شد صورت خلق سرخ از سیلی‌تان/کو تجربه‌؟ کو مدرک تحصیلی‌تان؟/ این دولت انقلاب اسلامی ماست/ نه دولت انقلاب فامیلی‌تان» او اما دیروز در پاسخ به روزنامه ایران که ارگان دولت است گفت: «شعری که گفتم یک رباعی فی‌البداهه بود. جزو شعرهای بدیهیاتی است که در فضای مجازی منتشر کردم. این شعر را وارد جریانات سیاسی نکنید.

من بحث کلی کردم. بعضی‌ها که خیلی وابسته به دولت قبلی بودند، از این شعر سوءاستفاده کردند. اگر این حرف را زدم بیشتر انتصابات فامیلی مقاماتی را مدنظر داشتم که خارج از فضای دولت جدید است. این دولت که پنج ماه است روی کار آمده. قبلاً این اتفاقات افتاده است. اینها وابسته به یک جریان هم نیستند.» این توضیحات قزوه را خبرآنلاین با تیتر جازدن توصیف کرده است. قزوه ۵۸ ساله و متولد گرمسار است.

‌اما دو روزنامه مشهور و کلاسیک اصولگرا یعنی کیهان و جوان به شکلی سنگین به دو فیلم روی پرده حمله کردند تا نشان دهند کرکره بالاست. کیهان درباره فرهادی نوشت: «‌آقای فیلمساز یک بار دیگر اما، اینبار صریح‌تر و به دور از زبان هنر و سینما، پیام عناد با ارزش‌های الهی و کینه نسبت به نظام دینی را رو به معاندین داخلی و خارجی فرستاده است. این یعنی، محکم کردن ریسمان پیوند خود با معاندان!… اگر آقای فیلمساز نگران مردم ایران و آزرده از جنایت در حق مردم ایران است؛

چرا نسبت به سرنگون شدن هواپیمای ایرباس ایرانی در۱۲تیر سال ۱۳۶۷ زبان در قفا کرده است؟ چرا درباره هشت سال دفاع مقدس دیدگاهی منتشر نمی‌کند؟ اگر مسئله او انسانیت است؛ چرا درباره قتل‌عام مردم بی‌دفاع سوریه و افغانستان و کودکان یمنی و… کلامی نگفته و نمی‌گوید؟…جالب است… ایشان چشم بسته است و انگار که هیچ روی نداده است و روی نمی‌دهد!…

بیانیه آقای فیلمساز نه نشانه اقتدار و ثبات هنری و استحکام محبوبیت او در خارجه؛ بلکه نمایانگر آشفتگی ذهنی اوست. اویی که طبعا دوست ندارد، اعتنای فرامرزی را از دست بدهد و در مقام یک ورشکسته هنری بی‌وطن، ظاهر و باور شود! اگر چه ورشکستگی، بارز و غیرقابل کتمان است!»جوان هم اینگونه از روی گشت ارشاد ۳ رد شده است:

«به‌رغم اسپانسر که در بیشتر نماها دیده می‌شود، انگار بهنام بانی هم جزئی از سرمایه‌گذارهای گشت ارشاد بوده چراکه فیلمنامه (که اگر وجود داشته باشد) بر اساس کاراکتر این خواننده نوشته شده است. نگاه کلیشه‌ای و منسوخ سهیلی به مناسبات کشور و برگزاری کنسرت در مشهد نه تنها نمی‌تواند مطالبه‌گری روشنفکرانه باشد بلکه آنقدر فرم و سروشکل کار حقیر و لاغر است که خواسته با جفنگ‌گویی دو کاراکتر اصلی فضای فیلم را پیش ببرد

اما عملاً همه چیز خنثی و بی‌اثر شده، به طوری که با حذف حمید فرخ‌نژاد هم خللی به اثر وارد نشده است. در گشت ارشاد۳ موقعیت‌ها به شدت از شوخی‌های اینستاگرامی کپی‌برداری شده و متأسفانه استفاده بیش از حد ارجاعات اروتیک با احتساب شوخی‌های کوچه‌بازاری نه تنها کمدی درست نکرده بلکه شعور مخاطب را هدف گرفته است.»

‌ مسعود فراستی که دو سه روز پیش با توصیفات بسیار تندی اصغر فرهادی را نواخته بود، گویی از سوی یک مجری رادیو‌ مورد انتقاد قرار می‌گیرد. حالا محمد‌تقی فهیم نویسنده روزنامه کیهان و منتقد برنامه هفت اینگونه در دفاع از فراستی نوشته است: «آقای مجری که تو را نمی‌شناسم‌، اما شماها را می‌شناسم‌، نیامده دنبال جاه و مال و مقامید‌، مسعود فراستی‌، با شصت سال کار، نمی‌گویم فعالیت فرهنگی هنری، بله فقط کار‌، هنوز یک آلونک ندارد (که حق ابتدایی هر شهروندی است) و برای تامین اجاره خانه‌اش‌، در این سن و سال، در تکاپوی جانفرساست‌، آن‌وقت باید رادیوی این مملکت به‌جای شرم‌، او را مورد هتاکی قرار دهد‌.»

اما باز هم هست. اکران خصوصی آتابای در پنجشنبه عصر بار دیگر سنت فرش قرمز را زنده کرد. ستاره‌های مشهوری در این مراسم جلوی فرش قرمز قرار گرفتند. شنبه شب جشن حافظ ماجرا را ادامه داد. صفحات سینما و طراحی لباس در اینستاگرام از خوشحالی در حال بال درآوردن بودند. آزاده صمدی‌، سحر دولتشاهی‌، لاله مرزبان‌، نازنین بیاتی‌، رعنا آزادی‌ور و مژده لواسانی و… یک اشتیاق مبالغه‌آمیز و خطرناک برای فراموشی کرونا. که خب در آلمان و انگلیس و آمریکا نشان داده که چندان ایده مطمئنی نیست.

روز یکشنبه اما در این اشتیاق ترسناک برای فراموشی کرونا حادثه غریبی در پردیس کورش شکل گرفت. مراسم اکران فیلم حکم تجدید‌نظر بود که توسط یک اینفلوئنسر اینستاگرامی ساخته شده و در هفته اول هم فروش خوبی نداشته و با حضور ناگهانی (تبلیغاتی‌؟) آرش ای‌پی و مسیح دو چهره محبوب موسیقی پاپ این روزها، موجب هجوم تماشاگران موبایل به دست شد که می‌خواستند از حضور این دو نفر برای صفحات اینستاگرامی خود توشه‌ای ببرند و حاصل شکستن بینی یک خانم و فرستادن دو سه نفر دیگر به بخش ارتوپدی بیمارستان‌ها شد.

اتفاق آخر یادداشتی از سید‌مهدی نصیری بود‌. نصیری در واقع پیشگام این زدوخوردهای فرهنگی در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد در روزنامه کیهان بود و حال در گذر از سی سال از آن زد و خوردها اینگونه یاد کرده است‌: «در موضوع تهاجم فرهنگی که از سوی رهبری در سال ۷۰ مطرح شد، روزنامه کیهان در کنار برخی روزنامه‌های دیگر مانند جمهوری اسلامی و نشریاتی چون سوره با سردبیری شهید آوینی به‌طور گسترده به این موضوع پرداخت.

با طرح مباحث قبض و بسط تئوریک شریعت و موضوع غرب توسط آقای دکتر عبدالکریم سروش در کیهان فرهنگی (که بین مدیران این نشریه با مدیر روزنامه اختلاف دیدگاه وجود داشت)، روزنامه کیهان با درج مقالاتی به انتقاد از مقالات قبض و بسط و دفاع از دیدگاه آقای دکتر رضا داوری اردکانی در باب غرب که نقطه مقابل دیدگاه آقای سروش بود، پرداخت.

این مواضع کیهان مانع از آن نبود که هر جا فرصت گفت‌وگو با مخالفان دست می‌داد از آن استقبال نکند. در اوج منازعه قلمی با آقای محسن مخملباف با پیشنهاد آقای بهروز افخمی (دوست مشترک) با مخملباف در دفتر آقای افخمی دیدار و گفت‌وگو کردم و نیز پس از نقد آقای احسان نراقی- خداوند ما و او را بیامرزد- با درخواست ایشان ملاقاتی در کیهان بین ما صورت گرفت که منجر به انجام یک گفت‌وگوی چند ساعته با مرحوم نراقی و انتشار آن در کیهان شد. آقای نراقی برای این دیدار به همراه مرحوم رضا ثقفی برادر خانم امام خمینی به کیهان آمد و با این مطایبه من روبه‌رو شد که لابد برای اینکه زنده از کیهان برگردید، ایشان را همراه خود آورده‌اید!!

لحن انتقادی برخی مقالات کیهان تند و بعضا گزنده بود و گاه به نقد اشخاص با تعابیری چون غربزده، وابسته، نفوذی و… به‌جای نقد اندیشه‌های آنها می‌پرداخت، چیزی که امروز با توجه به نگاه‌های جدیدم- که در ادامه این یادداشت‌ها توضیح خواهم داد- دیگر برایم مشروع، اخلاقی و قابل قبول نیست و چند ماه پیش در یک گفت‌وگوی کلاب‌هاوسی که برخی از روشنفکران مورد انتقاد آن روزهای کیهان مانند آقایان فرج سرکوهی و مسعود بهنود نیز حضور داشتند، ضمن تاکید بر طبیعی بودن اختلاف در نگرش‌ها و اندیشه‌ها، بابت نقد و تعرض به اشخاص در مقالات کیهان، استغفار و از همه کسانی که از رهگذر انتقادات کیهان دوران من، آزرده‌خاطر شدند، عمیقا عذرخواهی کرده و حلالیت طلبیدم.‌‌

همین جا باید به این نکته اشاره کنم که تنها این نشریات انقلابی مانند کیهان نبودند که گاه در مباحثات و منازعات قلمی به ورطه اهانت و نقد اشخاص می‌افتادند بلکه برخی از چهره‌های محترم روشنفکری نیز دچار همین خطا می‌شدند و مخالفان خود را سخت می‌نواختند.
برای این مورد همیشه مقاله‌ای از آقای دکتر سروش در خاطرم هست که در پاسخ به مطلبی از آقای دکتر داوری با این تیتر نوشته بود:
بیا کین داوری‌ها را به پیش داور اندازیم!

با ذکر این مثال نخواستم بر آقای دکتر سروش خرده گرفته باشم بلکه با ارائه یک نمونه مشخص، خواستم بگویم گویا ما اغلب به لحاظ فرهنگ ایرانی یا مذهبی (که در هر دو مورد ربطی به ایرانیت و مذهب اصیل ندارد) از آداب نقد و گفت‌وگو فاصله داریم و باید به اصلاح این ضعف خود بپردازیم‌.»

کدخبر: ۴۲۶۹۸۳
تاریخ خبر:
ارسال نظر