روزگار سخت خانواده تیبو!
روزنامه هفت صبح| یک: این روایت را سالها قبل شنیدهام و حالا با خبر راهاندازی سایتی که در آنها قرار است مردم گزارش بدهند تا محتوای ناسالم (!) کتابها حذف شوند، یاد آن افتادم. میگویند که ابوالحسن نجفی خدابیامرز رمان قطور خانواده تیبو را ترجمه کرده بود اما وزارت ارشاد حاضر به دادن مجوز چاپ نبود به خاطر برخی صحنههای غیر اخلاقی.
روایت است که مرحوم نجفی دست به دامان دکتر ل میشود تا دستنوشتههاي ترجمه او را به دست یک مقام عالیرتبه نظام برسانند. دکتر قبول میکند و دستنوشتهها را در یک ملاقات به مقام عالیرتبه تحویل میدهد و سه روز بعد به او خبر میدهند که خودش را به دفتر برساند. آنجا مقام عالیرتبه به ایشان میگوید که رمان بسیار خوبی است و حتما چاپ شود.
دکتر ل میپرسد پس آن صفحاتی که میگویند … که جواب میشنود مشکلی نیست. در خدمت داستان هستند. خلاصه امیدوارم آن جوانان تازه نفسی که این گونه میخواهند محتواهای کتابها را «سالم سازی » کنند رمانهای مشهور و سفارش شدهای مثل دن آرام و یا جان شیفته را خوانده باشند. البته که بعید میدانم. بعید است کسی این گونه درباره کتاب حرف بزند و چنان شاهکارهایی را خوانده باشد.
دو: ما بازیگرهای خوبی در سینما و تلویزیونمان داریم که فوقالعاده هستند اما به خاطر عدم حضور در گعدهها به حق خود نرسیدهاند. گعدههای بازیگری ما در مجموع محدودند. حلقهای که دور و بر سعید روستایی و هومن سیدی شکل گرفت و یا بازیگران درامهای فرهادی و یا حلقه مرتبط با حسن فتحی.
اما بازیگرانی هم هستند که شاید به رغم تواناییهای خود به آنچه مستحقش هستند نرسیدهاند. البته که سروش صحت در سریال مگه تموم عمر چندتا بهاره سعی کرد این حلقهها را بشکند. به نظر من بیژن بنفشهخواه، شقایق دهقان، الهام کردا، کاظم سیاحی، مرحوم فتحعلی اویسی و علی اوسیوند شماری از این بازیگران ممتاز هستند که شایسته توجه بیشتری از سوی منتقدان و فیلمسازان هستند.
سه: دو روز پیش با یک بازیگر تئاتر حرف میزدم و او از رونق چشمگیر سالنهای تئاتر و وفور اجراهای درجه یک برایم گفت و سالنهایی که مدام سولداوت میشوند و حضور بازیگران تلویزیون و سینما در کنار تئاتریهای قدیمی و از این چیزها. این غافلگیرکنندهترین خبری بود که این روزها شنیدم.