روایت دست اول از عکس کیهان کلهر در اینستاگرامش
روزنامه هفت صبح، صابر محمدی | انگار آبی بود روی آتشِ گُرگرفته بر فراز ساختمان شماره ۷۶ خیابان جم درمطهری؛ آن تصویر که کیهان کلهر در واپسین دقایقِ مردادماه روی خروجیِ صفحه شخصیاش در اینستاگرام فرستاد، قرار نبود اشاره مشخصی باشد به محمدرضا شجریان که حالا یک هفته است دوباره برگشته به بیمارستان معروفِ خیابان مطهری. عکس، در شادباشِ شصتونهمین سالروز تولد حسین علیزاده به همراه متنی در همین راستا منتشر میشد.
در ادامه سنتِ مألوفِ این سالهای کلهر و علیزاده که با متنهایشان برای تبریک سالروز تولد یکدیگر، همه را به ورطه شیرینِ خاطرهبازی با سالهای نهچنداندورِ همکاریشان میاندازند. باز هم چراغ اول را کلهر روشن کرد و ۹۴ روز دیگر، نوبتِ حسین علیزاده خواهد بود برای پاسخ. این بار اما عکسی که به همراهِ متن منتشر میشد، انگار همانی بود که این روزها لازمش داشتیم؛ قابی که همه اندوهِ منتشرِ این روزهایمان را پشتِ حجابی از حافظهای تاریخی پنهان کند.
کیهان کلهر در عکس پشت رُل است، حسین علیزاده روی صندلیِ بغلدستِ او و محمدرضا شجریان و همایون روی صندلیهای پشت نشستهاند. آوازخوانِ سنتهای موسیقیاییِ ما، علامتِ معروف فرنگیها را با شستِ دستِ راست رو به دوربین نشان میدهد. کلهر کمی روی فرمان خم شده تا آماده حرکت شود و علیزاده هم لبخندِ گاهبهگاهِ معروفش را به لب دارد. همایون هم با شرمی که مخصوص آن روزهایش بود چشم دوخته است به لنز دوربین.
این، انگار همان چیزی بود که در واپسین لحظات مرداد سال یکهزاروسیصدونودونُهِ خورشیدی، وسطِ مرگ، وسطِ کرونا، وسطِ پولهای یامفتی که باید به حساب ویلموتس بریزیم، وسطِ کنکوری که درزش باز بود، وسطِ خبرهای ریز و درشتِ بلا، باید به ما عرضه میشد.
حالا همه اینها را جمع کنید با اینکه صبحِ انتشارِ عکس، بیمارستان جم هم اطلاعیه هفتم را روی خروجیاش بفرستد و بنویسد که مقدمات ترخیص شجریان در حال فراهمشدن است و از آن سو، حسن عباسی، پزشکِ معالجِ استاد در اینستاگرامش بنویسد او امروز و فردا به خانه بازمیگردد. شاید حالا که همین سطرها را میخوانید، او مسیرِ خیابان مطهری به فرشته را میپیماید تا پس از هفتهشتروز از ونتیلاتور خلاص شود. سرش سلامت.
*** معجزه کلهر در نیمهشبی تابستانی
از جمعهشب که کیهان کلهر، عکس را منتشر کرده، بارها عکس را دستبهدست کردهاند. بیش از سه هزار نفر هم زیر پست او، نظرهایشان را به اشتراک گذاشتهاند. آن زیر، میبینیم که خطهای پیشانیِ جوانها صاف شده، چروکِ زیر چشمهای زنان و مردان میانسال که با ترکیب چهارنفره شجریانها با علیزاده و کلهر زیستهاند کش آمده، خون به رگهاشان دویده و همه میگویند همین را میخواستند تا تألماتِ عصرِ جدید را برای لحظاتی فراموش کنند. معجزه کلهر در شادباش سالروزِ تولد علیزاده، بهموقع از گنجه عکسهایش در مهرشهر کرج بیرون آمده و حسابی کار خودش را کرده است. یک عکس، یک قاب ساده از پستوهای تاریخ معاصرِ ما، چهها که نمیتواند بکند.
بساطِ خوشمزگیها هم مثل همیشه برپاست. نوشتهاند لابد حمیرا گوش میدهند توی ماشین. لابد علیزاده جلو نشسته تا در مسیر پرتقال پوست بگیرد برای راننده که کلهر باشد. خیلیها هم از صورتی محو که پشت سر علیزاده و کنار همایون نشسته میپرسند؛ مردی که صورت کج کرده تا توی عکس جا بگیرد. اما اینجا کجاست؟ کلهر، این ماشین را که نوشتهاند با وزن سنگینِ شجریانها و علیزاده و خودش، گرانسنگترین اتومبیل جهان است، به کجا میبرد؟ اینجا، کجای تاریخِ ماست که زمان، چنین ایستاده است به تماشای ما پای یک آن، یک تصویر از جهانِ نهچندان دورِ ما؟
*** ۱۳۷۹؛ نخستین تور اروپا با شجریان
با شماره کیهان کلهر تماس میگیرم؛ «سلام آقای محمدی!» پشت فرمان است، مثل همین عکس. قطع میکنم تا کناره بگیرد و دوباره تماس بگیرم. نمیخواهم زیاد وقتش را بگیرم وسطِ اتوبانِ کرج. «دارم روایتی مینویسم برای عکسی که دیشب منتشر کردید…» میخندد. ممتد میخندد… توجهها به این عکس برای خودش هم غیرمنتظره بوده. میگوید آنقدر درباره این عکس پرسیدهاند که میخواسته متنی دربارهاش بنویسد و منتشر کند.
میپرسم عکس را در کدام تور کنسرتها و کجا گرفتهاند؟ میگوید: «این تصویر را سال هزاروسیصدوهفتادونُه، آقای بهزاد رضایی در شهر گوتنبرگ سوئد از ما گرفت.» شجریانبازها و بهخصوص آنها که اجرا به اجرای استاد آواز با این گروه طلایی را از دست ندادهاند میدانند که گوتنبرگ سوئد، نخستین تور اروپای مشترک آنها بود؛ آغازِ رویایی چندساله و شگفتانگیز.
خودش درباره آن تورِ بهیادماندنی میگوید: «گروه ما در اولین تور اروپای خود بود. این عکس، آغاز سفر ما از گوتنبرگ به کوپنهاگ است.» درباره آن نفر پنجم میپرسم… شوخیاش گل میکند: «قرار بود فاصله گوتنبرگ تا کپنهاگ را به همراه آقای مجید جوادی که در عکس حضور دارند و بنا بود به عنوان راهنما تا مرز دانمارک در کنارمان باشند طی کنیم، اما پس از رسیدن به مقصد، ایشان حاضر به پیادهشدن از اتومبیل نبودند! چون آن زمان هنوز این مسیریابها اختراع نشده بودند یا اگر بودند در دسترس ما نبودند.»
آن تور، آنطور که کلهر میگوید با اجرای برنامه «زمستان است» و «بی تو بهسر نمیشود» کشورهای آلمان، اتریش، هلند، سوئد، بلژیک و دانمارک را میپیماید؛ «با همین اتومبیل کرایهای اُپل اُمگا به رانندگی بنده در این کشورها.» معذبم که وسطِ اتوبان او و همسرش را به زحمت انداختهام برای تکمیلِ این روایت. سرآخر، خودش ظاهرا در اشاره به چندین و چند سوال از او که پرسیده بودند در ماشین چه موسیقیای گوش میکردند، میگوید: «موسیقی مورد علاقه همه ما، ساز جناب جلیل شهناز و دیگر استادان قدیمی بود و گاهی نیز آخرین اجرایمان را میشنیدیم و به نقد آن میپرداختیم.»
همانجا در یکی از سالنهای گوتنبرگ، در یکی از سالنهای کوپنهاگ، محمدرضا شجریان به درآمدِ ماهور خوانده بود پشت کمانچه کلهر و تار علیزاده که «کسی سر بر نیارد کرد پاسخگفتن و دیدارِ یاران را» و در گشایش، در آمده بود که «و گر دست محبت سوی کس یازی/ به اکراه آورد دست از بغل بیرون/ که سرما سخت سوزان است.» حالا حکایت ماست آقای شجریان. حکایتِ این تصویر که کیهان کلهر با آن پرتمان کرده است به سطرهای پایانی آن شعر که قبل از بیداد، داد میکردید: «حریفا رو چراغ باده را بفروز/ شب با روز یکسان است.»
کیهان کلهر، نوازنده برجسته کمانچه به مناسبت تولد ۶۹سالگی حسین علیزاده، آهنگساز مشهور و استاد تار و سهتار، تصویری زیرخاکی از خود، حسین علیزاده، محمدرضا شجریان و همایون شجریان در یک خودروی قدیمی منتشر کرد. عکسی که در ابتدا درست معلوم نبود متعلق به چه سالی است اما حالوهوایش آنقدر به دل اهالی فضای مجازی نشست که بارها دستبهدست شد، این که چهار چهره ممتاز موسیقی ایرانی سوار بر یک اتومبیل کوچک باشند!
غیر از علیزاده که ۶۹ ساله شده، خود کلهر هم به ۵۶ سالگی رسیده و محمدرضا شجریان ۸۰ سالگی را پشت سر میگذارد. همایون شجریان هم حالا ۴۵ ساله است، تقریبا هم سن و سال علیزاده در همان سالی که عکس گرفته شده است.
کلهر در صفحه رسمی اینستاگرامش پای این عکس، تولد حسین علیزاده را تبریک گفته و نوشته: «نمیدانم طی این سالها چندهزار کیلومتر در کنار هم جاده پیمودیم… یا نمیدانم چند مرتبه کره زمین را با هواپیما دور زدهایم… حساب تعداد شبهایی که بعد از کنسرت سازهایمان را بر دوش انداختیم و خسته، همقدم به هتل برگشتیم دستم نیست… اما خوب میدانم که رفاقت و پرواز با تو برادر بزرگ و معلم کاربلد، لایتناهیست. این کمان به زخمه پرعشق و سوز تو خوشتر کشیده میشود. زادروز حسین علیزاده بر اهالی دل و حال و موسیقی شادباد.»
این عکس به خودی خود استعداد این را داشت که کاربران شبکههای مجازی و دنبالکنندههای صفحه کلهر را بهوجد بیاورد اما شرایط ویژه محمدرضا شجریان و بیم و امیدهایی که در مورد سلامتیاش وجود دارد، این عکس را خاصتر کرد و واکنشها را هم آب و تاب متفاوتی داد. این شور و هیجان را در کامنتهایی که اهالی اینستاگرام پای پست کلهر گذاشتهاند، میتوان دید. یکی از آنها نوشته: «این گرونترین ماشین دنیاست.»
دیگری تاکید کرده که «شانس بیاری همچین ماشینی بهت بزنه»، یکی دیگر به شجریان که صورت خندانش پشت سر کلهر که راننده است، دیده میشود، اشاره کرده و نوشته: «استاد شجریان لایک میکرد، زمانی که لایک مد نبود.» چهرههای هنری زیادی هم پای این پست قطار شده و تولد حسین علیزاده را با جملههای مختلف تبریک گفتهاند.
*** دوستی ۴۰ ساله
سال ۱۳۸۹ حسین علیزاده به مناسبت همکاری مجدد با کیهان کلهر در یادداشتی در هفتهنامه شهروند امروز، به سابقه دوستیشان اشاره کرده و نوشته بود: «آشنایی من و آقای شجریان و آقای کلهر به پیش از همکاری چهارنفره ما درگروه پیشینمان بازمیگردد. آقای شجریان را قریب به ۳۰سال پیش و بهواسطه همکاری جسته و گریختهمان میشناختم و آقای کلهر را مدتی بعد… انستیتوی ورلدموزیک که یکی از بزرگترین کمپانیهای موسیقی ملل و از برنامهگذاران کنسرتهای این سبک در آمریکاست، از ما برای برگزاری کنسرتی در این کشور دعوت کرد که مذاکرات و گفتوگوها با آقای کلهر انجام میشد.
بالاخره این موضوع به نتیجه رسید و دیگر من در کنار دو دوستم بودم، شجریان دوست قدیمیترم و کلهر دوست جوانترم. واقعا این دوره همکاری، حسوحال خوبی برای همه ما داشت و ما واقعا بههم احساس نزدیکی و دوستی میکردیم. اگر آن کار را شروع کردیم بهدلیل همان احساس نزدیکی بود و اگر هم تمام شد، باز بهدلیل حفظ آن دوستی بود. دلمان نمیخواست که کارمان به کاری روزمره و تکراری تبدیل شود و مردم صرفا بهخاطر اینکه چند اسم را کنار هم میبینند، به کنسرت ما بیایند…»