کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۴۱۶۷۳
تاریخ خبر:

روایت دست اول از حال و هوای این روزهای بیروت

روزنامه هفت صبح، مصطفی آرانی - بیروت| امروز صبح، لوازم‌التحریری‌های خیابان لبنان، جایی در نزدیکی منطقه بالاشهر گمیزه یا جمیزه لبنان، سرشان خیلی شلوغ بود. روزنامه‌ها در لبنان معمولا توسط لوازم‌التحریر‌فروش‌ها به فروش می‌رسد و در شرایطی که فضای مجازی، بازار روزنامه را اینجا در بیروت هم کساد کرده، هنوز هم برخی به‌خصوص از نسل‌های قبل دوست داشتند ببینند در فلسطین چه اتفاقی افتاده و در لبنان قرار است چه اتفاقی بیفتد. و البته که شاید شما هم علاقه داشته باشید بدانید که اینجا در بیروت، در نزدیک‌ترین پایتخت به جبهه جنگ که ایرانیان می‌توانند در آن حضور داشته باشند (با حدود ۲۷۰ کیلومتر فاصله، شبیه فاصله بین تهران تا کاشان) چه‌خبر است. این روایتی است از بیروت، از صبح روز شنبه تا غروب روز دوشنبه.

صبح روز شنبه، روزم با گریه چند دانشجو آغاز شد که از غزه آمده بودند تا در بیروت درس بخوانند. فلسطینی‌ها در لبنان کم نیستند. هشت کمپ آوارگان اینجا هست که دست‌کم نام دو کمپ از آن‌ها برایتان آشنا‌ست. صبرا و شتیلا. قصه این چند دانشجو اما فرق داشت. آن‌ها آواره نبودند و همین چند روز پیش برای خواندن کارشناسی ارشد در موسسه علوم سیاسی بیروت وارد این شهر شده بودند و حالا نگران خانواده‌های خود بودند. خانواده‌هایی که حالا دیگر اینترنت بسیار محدودی دارند و یک ساعت در روز می‌توانند برق داشته باشند.

کمی بعد، حکومت شبکه قطری «الجزیره» بر شهر آغاز شد. همان‌طور که در تصاویری که از بیروت مخابره شد و سجده رهبران حماس را نشان می‌داد هم دیدید؛ عرب‌ها تقریبا همگی برای پیگیری اخبار فوری از تحولات این‌چنینی الجزیره را تماشا می‌کنند. شبکه‌ای که از صبح روز شنبه پخش عادی برنامه‌های خود را قطع کرده و فقط با ارتباط‌های زنده با چندین و چند نقطه در مناطق اشغالی، نبرد طوفان الاقصی را پوشش می‌دهد.

عصر روز شنبه می‌شد کمی نگرانی را در صورت توریست‌های خارجی در شهر دید. آن‌هایی که اخبار را دنبال می‌کردند از زمزمه گسترش جنگ به لبنان ترسیده بودند و برخی حتی تصمیم اولیه برای خروج از لبنان را هم گرفته بودند. با این حال، مثل آن چیزی که این روزها از فرودگاه بن گوریون دیده می‌شود، در فرودگاه بیروت دیده نشده است. حتی دیروز در میدان شهدا، مشهورترین نماد شهر بیروت می‌شد تعداد زیادی توریست اروپایی و چینی و مصری را دید که با مسجد جامع محمد‌الامین عکس می‌گرفتند و منتظر بودند تا اتوبوس‌های دو طبقه تور شهری بیروت آن‌ها را به دیگر مناطق شهر ببرند.

این نگرانی‌ها وقتی کمی بیشتر شد که صدای تیراندازی حتی در شمال‌شهر و منطقه مسیحی‌نشین نیز به گوش ‌رسید. تیرهایی به نشانه شادی و پیروزی که از منطقه‌های مسلمان‌نشین مثل حمرا و ضاحیه به گوش می‌رسید. تجمع‌های اولیه خودجوش بود ولی روز دوشنبه حزب‌الله یک تجمع رسمی برگزار کرد. برخی تجمعات هم در مناطق جنوبی کشور در برابر نیروهای یونیفل یا سازمان ملل برگزار شد که قصد نقل‌و‌انتقال از جایی به‌جای دیگر را داشتند. صلح‌بان‌ها چندان در مناطق شیعه‌نشین جنوبی محبوب نیستند و با دید خارجی به آن‌ها نگاه می‌شود.

صبح روز یکشنبه، نگرانی‌ها کمی واقعی شد چون خبر از درگیری در منطقه مرزی رسید. در واقع رویدادهایی که در جنوب لبنان رخ داده را باید در دو دسته طبقه‌بندی کرد. دسته اول رویدادهای روز یکشنبه است که حزب‌الله آشکارا مسئولیت آن را پذیرفت و آن را برای آزادسازی سایر مناطق اشغالی از لبنان و همبستگی با فلسطینی‌ها دانست و دوم رویدادهای روز دوشنبه که سرایا القدس، شاخه نظامی جنبش جهاد اسلامی فلسطین مسئولیت آن را قبول کرد. هر دو رویداد را می‌توان نوعی عملیات ایذایی و نه عملیات گسترده دانست و آشکارا هدف آن این است که از فشار ارتش اشغالگر بر نوار غزه بکاهد.

روز یکشنبه مهم‌ترین خبری که اینجا در رسانه‌های محلی بازتاب داشت، پس از درگیری‌های مختصر در جنوب، اعزام ناو آمریکایی به نزدیکی اسرائیل بود. صبح روز دوشنبه النهار، که به آن نیویورک‌تایمز جهان عرب می‌گویند و ۹۰ سال است که اینجا منتشر می‌شود تیتر یک خود را به موضع آمریکا اختصاص داده بود و نوشته بود: « واشنگتن برای نجات اسرائیل از طوفان الاقصی و محافظت از روند عادی‌سازی عجله دارد.» خبرهای غیررسمی حاکی از انتقال پیام‌هایی از سوی آمریکا به لبنان هم بوده و دیروز وزارت خارجه لبنان هم اعلام کرد که حزب‌الله تضمین داده تا زمانی که اسرائیل آسیبی به لبنان نرساند، جنگی را آغاز نکند.

در واقع همه می‌دانند که تصمیم‌گیر در مورد جنگ نه آمریکا و نه حتی اسرائیل است. همه می‌دانند که تصمیم در مورد نبرد را حزب‌الله خواهد گرفت و به این ترتیب است که این روزها همه نگاه‌ها در لبنان به سمت جنوب است. به سمت کشور جنوبی، جایی که غزه قرار گرفته. به سمت مرزهای جنوبی جایی که مرز با اشغالگران است و به سمت منطقه جنوبی، جایی که پایگاه اصلی حزب‌الله است و مرکز تصمیم‌گیری در مورد آینده.

با وجود همه این حرف‌ها، زندگی مثل همیشه در بیروت جریان دارد. ماریو، راننده اوبری که مرا به یک بازار در میان شهر می‌برد در پاسخ به سوالم که نگران نیستی که جنگ شروع شود می‌گوید نه ما به جنگ عادت داریم. ما هر سال جنگ داریم و می‌خندد. خنده‌هایی که واقعا هم هیچ نشانی از نگرانی ندارد.

آخر شب، می‌روم به یک گوشه دیگر شهر، خیابانی به‌نام بدارو که معروف است به رستوران‌ها و کافه‌هایش. فستیوالی خیابانی برقرار بود و صدای موسیقی عربی و پایکوبی تا چند خیابان آن طرف‌تر می‌رسید. با این حال می‌شد رگه‌هایی از جنگ را نیز در میانه آن هیاهو دید. زنی که مجری یک برنامه موسیقی بود قبل از آغاز برنامه از شرکت‌کنندگان خواست آن‌طور دست بزنند که صدایشان تا مرز برسد .

ماریوی مسیحی اما می‌گوید که ممکن است حزب‌الله بخواهد از این فرصت برای بازپس‌گیری اراضی باقی‌مانده اشغالی استفاده کند و آشکارا از این تصمیم حمایت می‌کند. او می‌گوید ما تنها کشور عربی هستیم که با اسرائیل جنگیدیم و اراضی اشغالی‌مان را به دست آوردیم. محکش می زنم به او می‌گویم در این اوضاع اقتصادی ممکن است همه مردم جنگ نخواهند ولی او می‌گوید ما به این چیزها توجهی نمی‌کنیم. اگر جنگ شد می‌رویم و یک‌جوری شرایط اقتصادی را هم مدیریت می‌کنیم.

اوضاع اقتصادی، اینجا در لبنان تغییر محسوسی نسبت به روز جمعه نکرده است. هر دلار آمریکا دیروز معادل ۸۸ هزار و ۵۰۰ لیره لبنانی بود و این در حالی است که در هفته‌های گذشته ارزش لیره تا ۹۰ هزار لیره در برابر یک دلار نیز افت کرده بود. بانک مرکزی هم اطلاعیه داده و گفته در حال مدیریت شرایط هستیم.

در سرزمین‌های اشغالی اما خبر می‌رسد که شِکِل، واحد پول اشغالگران، به کمترین میزان ارزش در هشت سال گذشته در برابر دلار رسیده است. بانک مرکزی اسرائیل می‌خواهد ۳۰ میلیارد دلار ارز به بازار عرضه کند تا جلوی این شرایط را بگیرد. در آخرین ساعات یکشنبه، وقتی داشتم به خانه برمی‌گشتم تا برای دوشنبه، روز آغاز هفته آماده شوم؛ در انتهای خیابان بدارو، در مشهورترین کافه خیابان، مردمانی با موسیقی حماسی جولیا بطرس، خواننده لبنانی که به خواننده مقاومت معروف شده، همخوانی می‌کردند و می‌رقصیدند.

اینجا بیروت است و درست مثل موسیقی جولیا بطرس، دست کم فعلا، شادی هم‌نشین حماسه است. هم‌نشین غرورِ ناشی از تحقیرِ دشمنی که ۷۵ سال است این ملت را آزار داده است.

کدخبر: ۵۴۱۶۷۳
تاریخ خبر:
ارسال نظر