کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۷۱۹۲۶
تاریخ خبر:

روایتی واقعی و ترسناک از همجواری با قاتل ‌بابک خرمدین

روزنامه هفت صبح، اکرم احمدی| کرونا به قلبم زد، یعنی آنقدر آمپول و سرم و آنتی‌بیوتیک به من تزریق کردند که قلبم نزدیک بود دیگر نزند. برای همین در بخش قلب بستری شدم. اما بخش زنان جا نداشت، من و دو خانم مسن بالای ۷۰‌سال را در یک اتاق در بخش مردان جا دادند. مهرماه پارسال بود، یعنی فقط دو سه ماه بعد از آن خبر وحشتناک و آن قتل فجیع. پدری پسر فیلمسازش را مثله کرده بود و جسد او را در سطل زباله انداخته بود.

البته دختر و دامادش را هم کشته بود، قاتل دستگیر شده بود و در زندان بود. اما از شانس بد من، همان زمان که من به‌زور در بخش مردان بستری شده بودم، او هم در اتاق بغلی بستری بود. هر دو دستش را با دستبند به تخت بسته بودند. پاهایش هم زنجیر داشت. با اینکه کرونا در اوج بود و بیمارستان ساعت‌های ملاقات را حذف کرده بود، اما همراهان بیماران مدام به او سر می‌زدند.

برادر من هم فقط چند دقیقه‌ای کنار من می‌نشست و بعد به آقای خرمدین سر می‌زد. سوپ و آب‌هویج مرا هم برایش می‌برد. موز هم خیلی دوست داشت. برادرم می‌گفت چقدر این قاتل با‌ادب است! چقدر قاتل با‌سوادی است. چه صدای خوبی دارد. کلی از او تعریف می‌کرد و موقع خداحافظی به من می‌گفت شب مراقب باش تو را نکشد!

همین جمله برای من کافی بود که هفت شب با کابوس کشته و مثله شدن بخوابم. شب‌ها خواب می‌دیدم اتاق به اتاق دنبال من می‌گردد و…. یک شب هم خواب دیدم به جرم همدستی با پدر بابک خرمدین دستگیر شده‌ام. این هفت روز و هفت شب برای من با کابوس پدر بابک خرمدین گذشت.

مثلا قرار بود حال قلبم بهتر شود، اما مگر این ژانر وحشت می‌گذاشت قلبم آرام بگیرد. هر روز عصر باید در راهروی بخش قدم می‌زدم، یک روز دیدم کنار پنجره ایستاده و با سرباز محافظش حرف می‎زند و با صدای بلند می‌خندد. سرش را به سمت من چرخاند، فقط یک متر با او فاصله داشتم. گفت دخترم حالت چطور است؟

ان‌شاءالله خدا شفا بدهد. گفتم ان‌شاءالله خدا به شما هم شفا بدهد. تا حالا در عمرم این‌قدر به یک قاتل نزدیک نشده بودم و برای هیچ قاتلی شفا نخواسته بودم، اما این قلب لعنتی با من کاری کرد با یک جنایتکار هم‌کلام شوم. البته دعایم خیلی هم کاری نبود، پدر بابک خرمدین دو، سه هفته بعد به دلیل ایست قلبی فوت کرد.

کدخبر: ۴۷۱۹۲۶
تاریخ خبر:
ارسال نظر