رصدخانه| سوتی عصر جدید و صداپیشگی فرزاد حسنی
روزنامه هفت صبح | فعالیت جدید روز: فرزاد حسنی صداپیشه عروسک شد | اواخر هفته گذشته خبری در رسانهها منتشر شد مبنی بر اینکه قرار است بهزودی سریالی عروسکی با نام «شهرک کلیله و دمنه» به کارگردانی مرضیه برومند وارد شبکه نمایش خانگی شود. در این خبر تصویری از عروسکهای این سریال همراه با صداپیشگانی که در آن حضور دارند، رونمایی شد. نکته جالب در فهرست صداپیشگان این سریال حضور یک نامآشنا بود.
«فرزاد حسنی» که پیش از این بهعنوان مجری و البته بازیگر در پروژههای مختلف تلویزیونی و سینمایی حاضر شده بود، حالا در تازهترین فعالیت خود بهعنوان صداپیشه یک عروسک با سریال «شهرک کلیله و دمنه» همکاری میکند. این نخستین تجربه صداپیشگی حسنی در کارهای عروسکی است. هنوز عروسک و شخصیتی که حسنی بهجای آن حرف زده معرفی نشده است. فرزاد حسنی یکی از مجریان صاحبسبک تلویزیون است که سالهاست اجازه فعالیت در این عرصه را ندارد.
سوتی روز : خواندن درباره ایران جلوی نماد ملی نیوزیلند | در نخستین برنامه مرحله نیمهنهایی «عصر جدید» گروه سرود دهه نودیها، قطعهای برای ایران اجرا کردند که اجرای این قطعه مورد توجه هیات داوران قرار گرفت و با چهار چراغ سفید، این گروه به فینال همان شب راه پیدا کرد. اما اجرای این گروه با یک سوتی بزرگ همراه بود که روز گذشته ایسنا در گزارشی از آن پرده برداشت.
در هنگام اجرای قطعه مورد نظر روی دیوار تصویری داخل استودیو عکسی از کوه دماوند دیده میشد. اما تصویر استفاده شده متعلق به دماوند نیست. این عکس در واقع تصویری است از کوه «تاراناکی» واقع در کشور نیوزیلند. این کوه نماد کشور نیوزیلند است که به لحاظ ظاهری بیشباهت به کوه دماوند نیست. در واقع دستاندرکاران برنامه به اشتباه از تصویر کوه تاراناکی بهجای کوه دماوند استفاده کرده بودند و جلوی نماد کشور نیوزیلند قطعهای را در وصف ایران اجرا کردند.
باسمهای روز : حکم رشد و یک تصادف باسمهای در خیابانی فرعی و با سرعتی پایین | جمعه شب ششمین قسمت سریال «حکم رشد» روی آنتن رفت. در سکانسهای پایانی این قسمت، ذبیح که پلیس داستان است برای دستگیری هاشم به منزل او میرود. ذبیح دست هاشم را رو میکند و مشخص میشود که او پولها و دلارهای آدمهای خلافکار محله را در خانهاش پنهان میکند.
بعد از لو رفتن این ماجرا هاشم برای اینکه گیر ذبیح نیفتد از خانه فرار میکند و از اینجا بهبعد تعقیب و گریزهای آنها در کوچه و خیابانهای فرعی محله شروع میشود. گذشته از ساختار ضعیف و غیرقابل باور این تعقیب و گریز، در نمای پایانی در حالیکه هاشم در حال دویدن از عرض یک خیابان فرعی است، ماشینی که سرعتش بسیار پایین بود با او تصادف میکند. این تصادف در نهایت تعجب، باعث مرگ هاشم میشود. کارگردانی این صحنه بهقدری ضعیف بود که مخاطب بهراحتی متوجه پایین بودن سرعت ماشین میشد.