رزیدنتی یا اردوگاه کار اجباری؟
روزنامه هفت صبح | دیروز روسای ۶۵ دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی کل ایران در نامه به رئیسجمهور درباره فرسودگی روحی و جسمی کادر درمان هشدار دادند، شاید بعید به نظر برسد که بین این نامه و ایست قلبی رزیدنت جوان بیمارستان امامحسین بر اثر سکته قلبی موقع خدمت به بیماران بخش اورژانس کرونا ارتباطی وجود داشته باشد اما به هر حال این دو اتفاق در دو روز پشت سر هم نشاندهنده وضعیت عجیب بیمارستان و کادر درمان است.
اما گویا ماجرا برای رزیدنتها تا اندازهای دردناکتر از بقیه گروههای درمانی است. رد پای وضعیت عجیب شغلی رزیدنتها را در هشتگی که مدتی پیش ترند شده بود، میشد دید. هشتگ «من یک رزیدنت هستم» که همراه شده بود با توصیفهایی از مصائب دوره رزیدنتی در بیمارستانهای ایران که باورنکردنی به نظر میرسیدند.
فقط ۳۰ سال داشت
همکار سوگند صداقتنیا، رزیدنت سال اول بیمارستان امامحسین درباره مرگ او به هفتصبح میگوید: «طفلک فقط ۳۰ سال داشت. همیشه هم خیلی سر حال و پرانرژی بود. بعد از ساعتها کشیک بیوقفه دچار ایست قلبی شد و هیچ کاری از کسی برنیامد. ما از این میسوزیم که نتوانستیم هیچ کاری برای سوگند انجام بدهیم. باورمان نمیشود که اینطور جلوی چشممان پرپر شد و کاری از دستمان برنماید.»
او درباره اینکه آیا سوگند بیماری زمینهای داشت یا نه، میگوید: «تا جایی که ما خبر داریم هیچ بیماریای که تشخیص داده شده باشد، نداشت. خیلی پرانرژی بود و اصلا کمتوان به نظر نمیرسید اما کافی است یک روز صبح تا شب بیایید اینجا که ببینید ما چه وضعیتی داریم. همه سوءهاضمه و مشکلات اسکلتی پیدا کردهایم چون نه میتوانیم درست بنشینیم، نه بخوابیم و نه غذا بخوریم خب در این شرایط خیلی طبیعی است که یک نفر دچار انواع مشکلات شود. مخصوصا بچههای رزیدنت که در فشار مضاعف کار میکنند و خیلی پیش میآید که شیفتهای ۷۲ ساعته بدهند، بعد ۲۴ ساعت بروند و دوباره برای یک شیفت ۴۸ساعته برگردند بیمارستان.»
بدتر از سربازی
با مرور خبرها میبینیم که از دی سال گذشته تا الان سه رزیدنت یا همان دستیار موقع کار جانشان را از دست دادهاند و چند مورد هم خودکشی گزارش شده. ماجرا آنقدر بیخ پیدا کرده که دو ماه پیش کمیتهای با مسئولیت دکتر حاجبی، رئیس دفتر سلامت روان وزارت بهداشت تشکیل شد که روی ابعاد مختلف خودکشی رزیدنتها تحقیق و مشکلات دستیاران را بررسی کنند، در عین حال رئیس سازمان نظام پزشکی هم به معاونش ماموریت داد که کمیتهای تشکیل دهد و علت مرگ رزیدنتها را دنبال کند.
محمدرضا.ت رزیدنت یکی از بیمارستانهای دولتی به هفتصبح میگوید: «لازم نیست اینقدر تحقیق کنند. لازم نیست کسی را مامور کنند. همه میدانند که در سیستم آموزشی ایران چه بلایی سر رزیدنتها میآید و آنها چطور از نظر جسمی و روحی و روانی نابود میشوند. در ایران همه چیز یک رزیدنت در دست سال بالاییهاست. میگویند رزیدنتی مثل سربازی است و هرچه ارشد گفت باید همان باشد اما من به شما قول میدهم رزیدنتی از سربازی بدتر است.
فکر کنید که بعد از یک شیفت ۴۸ساعته طاقتفرسا در شرایط کرونا میروید خانه که بلافاصله راهی کلاس درس بشوید، ارشد شما تماس میگیرد و شما جواب نمیدهید. ارشد میتواند بابت همین کار شما را جریمه کند. طوری شیفتها را جابهجا کند که شما دوباره مجبور به گذراندن یک شیفت ۴۸ ساعت دیگر شوید. هیچ اعتراضی هم نمیتوانید داشته باشید. عرف کار همین است و کسی اصلا حرفهایتان را جدی نمیگیرد.
اصلا میگویند سال بالاییها باید به رزیدنت زور بگویند او را تحقیر کنند تا تبدیل به پزشک خوبی بشود. طبیعتا همین رزیدنت وقتی خودش سال بالایی میشود همین کار را تکرار میکند و این چرخه باقی میماند. چرخهای که به شکل عجیبی تحت حمایت اغلب پزشکان قرار دارد. در حالی که هیچ جای دنیا اینطور نیست. من به عنوان کسی که قصد مهاجرت دارد و با خیلی از پزشکانی که در کشورهای دیگر کار میکنند صحبت کردهام، به هیچ موردی شبیه ایران بر نخوردم.
نمیگویم این فشارها باعث میشود که کسی بمیرد اما به جرات میتوانم بگویم که ضریب خودکشی، انواع بیماریهای روانی، مصرف داروهای مخدر و… را بالا می برد و این در کنار فرسودگی جسمی ناشی از کار زیاد باعث میشود که اگر یک رزیدنت مشکل کوچکی دارد، ناگهان منجر به مرگ یا خودکشیاش شود.»
ماهی سه میلیون تومان
کسی باورش نمیشود که رزیدنتها با شیفتهای عجیب و غریب و حداقل ۹۰ساعت کار در هفته، حداکثر سه میلیون تومان حقوق بگیرند.
یکی دیگر از رزیدنتها که متخصص پاتولوژی است، میگوید: «مبلغی که رزیدنتها دریافت میکنند، حقوق نیست و کمک هزینه تحصیلی است چراکه اگر واژه حقوق برای آن درنظر گرفته شود، دولت موظف است حداقل حقوق تصویب شده را پرداخت کند، دوران رزیدنتی به عنوان سابقه کار محسوب شود و حق بیمه نیز برای ما پرداخت کند.
اما چون وزارت بهداشت حاضر نیست این مسئولیتها را بپذیرد، به جای کلمه حقوق که بار قانونی دارد، از کلمه کمک هزینه تحصیلی استفاده میکند، از طرفی وزارت بهداشت مدعی است که رزیدنت، دانشجو محسوب میشود بنابراین حقوقی برای این دوران تعریف نمیکند اما خلأ داشتن نیروی کار را با رزیدنتها پر میکند و تمام فشار سیستم درمان را برعهده اینترنها و رزیدنتها میگذارد. عجیبتر اینکه اگر از یک رزیدنت خطای پزشکی سر بزند علاوه بر تمام تحقیرها و توهینهایی که باید تحمل کند، باید دیه فرد را هم تمام و کمال بپردازد؛ یعنی یک رزیدنت در حالی که مجبور است ساعتهای پشت سر هم شیفت باشد، نخوابد.
ساعتهایی که شیفت هم نیست در کلاسها شرکت کند و درس بخواند، موقع شیفت اقدامات درمانی انجام بدهد، تشخیص بدهد و عمل کند اما در صورتی که خطا کند باید از جیب خودش دیه بپردازد. حالا همه اینها را بگذارید یک طرف و به این فکر کنید که دو میلیون و ۸۰۰ هزار تومان هم به او حقوق بدهند و بگویند اینکه حقوق نیست، این کمک هزینه تحصیلی است پس راضی باشید چون هیچ رشته تحصیلی دیگری اینقدر کمک هزینه دریافت نمیکند.
تازه همان ابتدا که در آزمون دستیاری یا همان رزیدنتی قبول میشویم، باید تعهد خدمت طولانی به وزارت بهداشت بدهیم؛ انگار نه انگار که همین کاری که میکنیم خدمت است! تازه بعد از فارغالتحصیلی ما را برای خدمت اصلی توزیع میکنند در بیمارستانهای مختلف و خیلیها استرس دارند که به مناطق محروم فرستاده شوند. بعد مردم میگویند پزشکان پولکی هستند. پز میدهند و… خب کسی که این شرایط را پشت سر گذاشته به نظرم خیلی طبیعی است که احساس کند از جامعه طلبکار است و باید یک جوری جواب عمری که پای درس و درمان رایگان گذاشته جبران شود.»
قبول داریم
حسین کرمانپور روابط عمومی سازمان نظام پزشکی به عنوان نهادی که یکی از اصلیترین مسئولیتهایش رسیدگی به مشکلات صنفی پزشکان است، در مورد وضعیت عجیب رزیدنتها میگوید:«سختی کار دستیاران را همه قبول دارند؛ هم مسئولان وزارت بهداشت و هم ما قبول داریم که اصل کار ارائه خدمات در بیمارستانهای دولتی آموزشی، بر دوش دستیاران است. این افراد آمدند که آموزش ببینند و دوره تخصصشان را بگذرانند و بعد هم وارد بازار کار شوند.
بنابراین باید یک کریکولوم آموزشی را هم از نظر عملی و هم به صورت تئوری بگذرانند تا بتوانند جواز تخصص خود را دریافت کنند. همه معتقدند که دستیاران هم از نظر حجم کاری و هم از نظر سطح درآمدی تحت فشارند. فردی که پزشک بوده، خانواده تشکیل داده، مجددا به دانشجو بدل شده و سطح درآمدش به یکدهم کاهش پیدا میکند. در حال حاضر حقوق دستیاران با کارانه بین دو تا سه میلیون تومان است.»
او در مورد راهحل این وضعیت میگوید: «واقعا اینکه بگوییم وزارت بهداشت میتواند اقدامی در زمینه بهبود وضعیت دستیاران کند، درست نیست؛ بلکه یک کارگروه درست از مجلس، از وزارت بهداشت به عنوان متولی امر، از نظام پزشکی به عنوان نظام صنفی این افراد، از نهاد ریاست جمهوری و سازمان برنامه و بودجه و… میخواهد تا در این باره اقدام کنند و در دوره تحصیل به گونهای به آنها آموزش و خدمات دهیم تا در رویای اینکه بعد از فارغالتحصیلی فلان میکنم، نشوند و در دوره تحصیل هم احترام و هم رفاه لازم را داشته باشند تا دنبال رفاه چشمگیر بعد از فارغالتحصیلی نباشند. در کشور ما همواره کسانی که دوره تخصصی را میگذرانند در یک رویای فارغالتحصیلی هستند تا پول دربیاورند یا اقدامات دیگری انجام دهند. این روند نتیجه درخشانی برای کشور نخواهد داشت.»