دولت در منگنه قرنطینه و بورس
روزنامه هفت صبح | مرگ روزانه بیشتر از ۴۰۰ نفر و اعتراض سهامداران زیاندیده بورس این روزها شرایط بغرنجی برای دولت درست کرده. شرایطی که به نظر میآید تقریبا در یک هفته گذشته و با صعود شاخص مرگ و میر و سقوط شاخص بورس دولت را بیشتر در منگنه گذاشته است.
طوری که حالا هر مهرهاش را حرکت بدهد، معلوم نیست کمکی برای رهایی از این وضعیت به او میشود یا نه. اگر تهران را تعطیل کند، چگونه خسارتهای اقتصادی این تعطیلی را جبران کند؟ و از سوی دیگر با سرمایهگذارانی که آنها را نسبت به بازار بورس بیاعتماد کرده چه باید بکند؟
*** چه کسی گفت تهران تعطیل نشود؟
مدتهاست که اکثریت مسئولین میگویند کار کرونا از محدودیتهای نیم بند گذشته است. بخشنامه تعطیلی۵۰ درصدی کارمندان، بسته شدن نصفه و نیمه رستورانها و آموزشگاهها کفایت نمیکند و باید تهران را به صورت جدی دو هفته تعطیل کرد. این «همه» از وزیر و نماینده شورای شهر و ستاد ملی مقابله با کرونا را دربرمیگیرد و شامل نمایندههای مجلس و استادان علومپزشکی دانشگاهها هم میشود.
همه آنها از چپ و راست پیشنهاد دو هفته تعطیلی تهران را میدهند. چرا تهران؟ به این دلیل که بخش عمدهای از تلفات روزانه کرونا را تهرانیها تشکیل میدهند. رئیس شورای شهر تهران هفته پیش آمار تلفات آنها را از تلفات انقلاب و جنگ بیشتر دانسته بود. به همین دلیل هم از آغاز، راه جلوگیری از انتشار این بیماری را تعطیلی دو هفتهای پایتخت و حتی در مواردی «اعلام حکومت نظامی» معرفی کردند.
وزارت بهداشت مدتهاست که میگوید پیشنهاد کامل تعطیلی تهران روی میز است اما این پیشنهاد هنوز از روی میز وزارت بهداشت به میز ستاد ملی کرونا نرسیده است. بهانه اول اجرا نکردن این پیشنهاد این بود که به گفته حریرچی «دوستان» برای آمادهسازی این پیشنهاد زمان خواسته بودند. البته او دقیق نگفت که این دوستان شامل چه کسانی هستند؟
و چه آمادگی نیازدارند؟ اما میشود حدس زد اشاره او به اعضای ستاد ملی کرونا برمیگردد که تصمیمهای اصلی درباره سیاستهای کرونا را ابلاغ میکنند.از آن طرف هم شورای شهر هر بار جلسه تشکیل داد گزارشی از وخامت اوضاع پایتخت ارائه کرد و از ستاد ملی مبارزه با کرونا خواست که تهران را تعطیل کنند. گویا فرمانده ستاد ملی کرونا که همان وزیر کشور است هم روی مثبتی به این موضوع نشان داده.
با این حال به گفته محسن هاشمی « آنها جسارت و اراده لازم را برای این اقدام ضروری ندارند.» هفته گذشته دو پیشنهاد در این ستاد مطرح شد که یکی از آنها همان تعطیلی از ساعت ۱۸ به بعد بود. به گفته علیرضا رئیسی، سخنگوی ستاد ملی کرونا بعد از اینهمه نامه نگاری و التماس و درخواست حتی پیشنهاد قرنطینه در جلسه این ستاد مطرح نشده است اما خود شخص رئیسجمهور هم مخالفتی با آن ندارد.
پس حالا که میدانیم نه رحمانی فضلی و نه روحانی از مخالفان تعطیلی تهران نیستند، چه کسی در برابر این تصمیم مقاومت میکند؟ جواب این سوال تازه چند روز پیش مشخص شد. گویا مخالف اصلی تعطیلی، استانداری بوده است.غافل از اینکه انوشیروان محسنی بندپی هم دیروز گفت از قضا او هم موافق تعطیلی است.
به نظر میرسد هر کسی سمتی در رابطه با کرونا داشته برای تعطیل کردن تهران راضی شده باشد اما با این حال هنوز اصلا موضوعی که همه از نیمه آبان بر آن تاکید میکنند در ستاد ملی مقابله با کرونا بررسی نشده است و مخالفت برای تعطیلی تهران به اسم رئیس جمهور تمام شده است. مانند یک دور باطل مطالبه تعطیلی تهران از مجلس به دولت، از ستاد کرونا به رئیسجمهور، از شورای شهر به ستاد کرونا، از ستاد کرونا به وزارت بهداشت، از وزارت بهداشت به استانداری چرخیده و ظاهرا همه راضی هستند اما با این حال به نظر میآید هیچکس نمیخواهد زیر بار این مسئولیت برود.
البته باید در نظر داشت آنچه در این هیاهو شنیده نمیشود صدای بسیاری از شهروندان تهرانی است که نگران همین تعطیلیها هستند و نگران معاش. صدای آنها جایی شنیده نمیشود و خب این ماجرایی است که در بسیاری از کشورهای دنیا دولتها با آن دست و پنجه نرم میکنند. کشورهای ثروتمند به جبران خسارتها توجه دارند اما به نظر میرسد منابع مالی آنها هم برای کمک به شهروندان در معرض خطر قرارگرفته.
اما در کشورهایی مثل ایران و مکزیک و برزیل و هند هم با این معضل دست به گریبانند. اما این تنها مسئلهای نیست که از کنترل دولت خارج شده است. همزمان با کرونا، یک هفتهای میشود که سرمایهگذاران بورس در نقطهای از شهر جمع میشوند و انتقادهایی به دولت وارد میکنند. حرف آنها چیست؟
*** دعوت به مراسم گردنزنی
چهارشنبه، روز سومی بود که معترضان مقابل سازمان بورس اوراق بهادار تجمع کرده بودند. علی صحرایی، مدیرعامل شرکت بورس تهران، روز سهشنبه گفته بود که بخشی از منابع صندوق توسعه ملی برای تثبیت بازار سرمایه اختصاص پیدا کرده است. اما حالا آنها گوششان از وعدههای قدیمی پر شده و دیگر وعدههای جدید را باور ندارند.
روزهای دوشنبه و سهشنبه نیز جمعی از سهامداران معترض مقابل یکی از شعب ساختمان سازمان بورس و همچنین مقابل سازمان بورس در حوالی میدان ونک تجمع کرده بودند. ولولهای که در بورس به دامن دولت افتاده، حاصل جرقهای است که ماهها پیش زده شد. سرمایههای سرگردانی که تشنه حضور در محیطهای امن بودند از زمان رونق بازار بورس، به این سمت حرکت کردند.
با این حال این قصه برای سهامداران جور دیگری تمام شد. فعالان بازار با این چشمانداز که دولت از این بازار حمایت میکند پا به بازار گذاشتند و هست و نیستشان را سرمایهگذاری کردند. از طرف دیگر دولت مدام مردم را به سرمایهگذاری در بورس دعوت کرد اما دقیقا سر بزنگاه، مسئولیتی در قبال حمایت از آنها انجام نداد.
عدهای دولت را به بیعملی متهم میکردند و عدهای دیگر میگفتند دولت نظارت قوی بر این بازار نمیتواند داشته باشد. در مقابل گروه دیگری هم ماجرا را فراتر از این حرفها میدانستند و امکان سوءاستفاده دولت از شرایط بورس برای جبران کسریهای خود را مطرح میکردند. حالا فعالان این بازار سرمایههایشان را از دست دادهاند و تمام اینها را از چشم دولت میبینند که آنها را به این مهمانی دعوت کرده بود.
اعتماد از دست رفته سرمایهگذاران دیگر حتی بعد از ارائه صندوق پالایش یکم برنگشت و همین شد که چند روزی است مقابل این سازمان تجمع میکنند و حمایت دولت را حقی میدانند که به درستی ادا نشده و برای تصمیمگیریهای منطقی در این بازار به اندازه کافی به آنها قدرت و اختیار داده نشده است. با این حال بازار بورس فقط زندگی سرمایهگذاران این سازمان را تحت تاثیر خود قرار نداد؛ با نقدینگی بسیار بالایی که وارد این بازار شد بازارهای دیگر را هم متاثر کرد که بر نرخ دلار تاثیر گذاشت.
بورس همان سیاه چالهای بود که در این چند ماه زمینه افزایش صددرصدی دلار و تورم ۳۰درصدی را فراهم کرد. فضای احساسی اوایل بهار در صفهای کد بورسی، آتشی ایجاد کرد که حالا دود آن در چشم خود دولت و مردم هم رفته است.
با ادامه شرایط نامساعد برای بورس آن هم در حالی که بعضی از فعالان این حوزه فکر میکردند که با پیروزی بایدن در انتخابات آمریکا بار دیگر شاهد اوج گیری بازار سرمایه خواهند بود، فشارها علیه دولت بیشتر شده است. دولتی که به دلیل وضعیت وخیم کرونا آنقدر تحت فشار بود که به اندازه کافی برای کمر راست نکردن دلیل کافی داشته باشد.