دستفرمان غلط فراستی برای هفت
روزنامه هفت صبح، احمد رنجبر | میز نقد امتیاز برنامه هفت است اما مسعود فراستی ترجیح داده آن را تبدیل به محلی برای لذت بردن از فیلمهای محبوب خود کند! در گزارش امروز مصادیق آن و تبعات منفیای که شیوه جدید به دنبال دارد بررسی شده است.
مسعود فراستی موتور محرکه میز نقد برنامه هفت است. او در سری تازه این برنامه، شرایط را طوری رقم زده است که مجری در میز نقد حضور نداشته باشد و خودش این بخش را اداره میکند.
پس این بار مسئولیت هر آنچه از خوبی یا بدی این بخش میبینیم به طور تمام و کمال برعهده فراستی است. او از مدتی پیش تصمیم گرفت، نقد فیلمهای کلاسیک ایران و جهان را به تناوب جایگزین نقد فیلمهای روز سینمای ایران کند. این هفته سراغ بررسی «چه سر سبز بود دره من» ساخته جان فورد رفت. این مسیر برای میز نقد هفت درست است؟
*** مورد اول | شروع نقد در ساعت ۲ بامداد
میز نقد این هفته برنامه هفت در حالی شروع شد که ساعت کمی از ۲ بامداد گذشته بود. پیشتر نوشتیم دستاندرکاران هفت باید فکری به حال این بخش کنند و زمان بهتری به نقد اختصاص دهند. دلیل این است که میز نقد شناسنامه هفت است و به آن جان میدهد. مسعود فراستی ابتدا «چه سر سبز بود دره من» را معرفی کرد. حدود ۱۰ دقیقه از میز نقد به صحبتهای محمد تقی فهیم و جواد طوسی درباره مسائل روز سینما گذشت و بعد از آن آیتم معرفی جان فورد پخش شد.
*** مورد دوم | جان فورد در هفت چه میخواهد؟
اولین سوالی که پیش آمد این است: «چه سر سبز بود دره من» مگر از تلویزیون بازپخش شده که منتقدان هفت دربارهاش صحبت میکنند؟ مگر فیلم بار دیگر روی پرده رفته است؟ چرا موقع تحلیل فیلم به طور همزمان صحنههایی از فیلم نمایش داده نمیشود؟ خب کسی که اهل سینما باشد بارها این فیلم را دیده و همه نقدها را دربارهاش شنیده و خوانده است. از قضا خود مسعود فراستی در برنامه سینما کلاسیک به تفصیل دربارهاش حرف زده.
*** مورد سوم| خوش نشینی در ساعت ۳بامداد!
منتقدان هفت حدود یک ساعت «چه سر سبز بود دره من» را نقد و به عبارت بهتر خاطره بازی کردند. مدام از خوبیهای فیلم میگفتند و سر کیف میآمدند! نمیدانیم ساعت ۳ بامداد برای چند نفر این حرفها جذابیت دارد که از خواب خود بزنند و به تماشای میز نقد هفت بنشینند؟ برداشت ما این است که منتقدان هفت برای دل خود یک فیلم محبوب را تحلیل کردند و سر ذوق آمدند. حتی مجری هفت این بار منتظر نماند تا بحث تمام شود. محمد حسین لطیفی این بار پیش از شروع میز نقد برنامه را ترک کرد.
*** مورد چهارم |هفت برای سینمای ایران نیست؟
حالا فرض بر اینکه خیل مشتاقان تا ساعت۳ بامداد بیدار میمانند تا از «چه سر سبز بود دره من» بشنوند. سوال این است: مگر هفت برای سینمای ایران نیست؟ پس یک فیلم کلاسیک در آن چه میکند؟ مسعود فراستی وقتی میخواست مسیر میز هفت را تغییر دهد، گفت که خیلی از فیلمهای روی پرده ارزش نقد ندارند. خب اگر ندارند، کلا میز نقد باید تعطیل شود. تحلیل فیلمهای خارجی برنامهای دیگر میطلبد. تازه، همین حالا کلی فیلم روی پرده هستند که در میز نقد هفت میتوانند مورد بررسی قرار گیرند. در دوره هفت بهروز افخمی،سینمای جهان هم جای ثابتی داشت منتها آیتم حسن حسینی ضبط شده بود و رویکرد آموزشی داشت.
*** مورد پنجم | رفتار عجیب آقای فراستی
جمعه شب یک اتفاق عجیب هم در بخش میز نقد هفت شاهد بودیم. مسعود فراستی بینندهها را دعوت به تماشای یک سکانس کرد. در بازگشت رو به دوربین از بینندهها عذرخواهی کرد و توضیح داد مسئول انتخاب صحنه فیلم باز هم کارش را درست انجام نداده . قول داد از این به بعد خودش مستقیم وارد کار شود و سکانسها را انتخاب کند! کاش آقای فراستی پیش از پخش برنامه چنین میکرد. حالا که یک اشتباه رخ داده چرا باید روی آنتن زنده بیان شود؟
تازه، همین سکانس انتخاب شده هم قابل بحث بود و به بینندهای که فیلم را ندیده است فضا میداد…. مسعود فراستی همچنان مهمترین امتیاز هفت است اما نه با این دست فرمان. او باید نقد را به سینمای ایران اختصاص دهد حتی همین فیلمهایی که بهزعم او ما قبل نقد هستند. میز هفت حالا شده محلی برای لذت شخصی؛ معادلش میشود همان تعبیری که فراستی برای کیمیایی به کار برد!