درباره یک فایل صوتی لو رفته و یک مصاحبه جنجالی
روزنامه هفت صبح، ساعد برقی| گمانهزنیها بالا گرفته که چه کسی فایل صوتی ظریف را لو داده است؟ برخی رسانهها همه منتفعین و متضررین این اتفاق را ردیف کردهاند. این حرکت درواقع یک حرکت معکوس پوآرویی است برای یافتن متهم با این ایده که حتما نقشهای در کار بوده است. با توجه به نزدیک بودن موعد انتخابات، این گمانهزنیها بیشتر و شدیدتر هم شده است. گفتن این گزینهها و حدس و گمانها اینجا ضروری نیست.
گزینهها را که کلیتر در نظر بگیریم، به دو عنوان اصلی میرسیم: آیا این کار حاصل حماقت و ناشیگری یک مسئول واسط بوده یا حاصل زیرکی و خدعه؟ خود این بخش زیرکی و خدعه به دو قسمت تبدیل میشود: زیرکی و خدعه از طرف این اردوگاه یا زیرکی و توطئه از سوی آن اردوگاه؟ شخصا و طبق معمول این اتفاقات، گزینه اول؛ یعنی حاصل ندانمکاری و بیاحتیاطی و در نتیجه سوءاستفاده دیگران را گزینه اصلی میدانم، اما خب طرفداران گزینه دوم بیشتر است.
هنوز هم باور نمیکنم که چطور فایل مصاحبه وزیر امور خارجه، آن هم در ذیل چنین عناوین محرمانهای تنها دو ماه پس از مصاحبه لو میرود و به آنسوی آب کشیده میشود؟ اصلا بحثم سر حرفهای ظریف نیست. با آنها کاری ندارم. شگفتزده از این شیوه حراست از اطلاعات هستم که اینقدر گل و گشاد است که اعتبار و عزتنفس یک دستگاه حکومتی را اینگونه زیر سؤال برده.
اتفاقی که به هر دلیلی باشد، نشان میدهد بخشهای مربوط به ریاستجمهوری و دولت نقش حفاظتی خود را با جدیت لازم انجام ندادهاند و متوجه اهمیت کار خود نبودهاند. همین دو، سه روز پیش هم رستم قاسمی، معاون اقتصادی سپاه قدس، به بخش عربی خبرگزاری اسپوتنیک روسیه حرفهایی را ارائه کرده که واکنش شدید انصارالله یمن را به دنبال داشته.
هیچ پروتکل امنیتی و حفاظتی برای این دوستان تهیه نشده است؟ من به عنوان روزنامهنگار خیلی ساده و راحت میتوانم خطوط قرمز حکومت در عرصه دیپلماسی عمومی را برایتان شماره کنم. به راحتی میتوانم بگویم از چه اطلاعاتی باید حفاظت کرد و درز چه حرفهایی مصیبتبار است. (گفتم که اصلا با خود حرفهای درست و غلطبودنش کاری ندارم) چطور دفتر مشاور ریاستجمهوری یا معاون اقتصادی سپاه قدس بر این خطوط مسلط نیستند؟ چگونه؟ چرا؟