کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۴۸۹۱۹
تاریخ خبر:

داستان یک جنبش؛ ۲۰ سال بعد

داستان یک جنبش؛ 20 سال بعد

روزنامه هفت صبح، مصطفی آرانی| افتتاح یک کافه در قیطریه تهران توسط وحید اشتری و انتشار یک فیلم از سید‌مجید حسینی در کانادا، این هفته یکی از حواشی سیاست ایران بود. نئواصولگرایان طرفدار قالیباف که معتقدند افشاگری‌های اشتری جعلی و برای تخریب شخصیت قالیباف بوده و برخی دیگر که معتقدند حملات سید‌مجید حسینی به پزشکان در سال‌های اخیر، برای بر سر زبان انداختن خود بوده، از این فرصت استفاده کردند تا ایده کلی عدالتخواهی در سال‌های اخیر را مورد هجوم قرار بدهند.

«عدالتخواهی» از کی در ایران به‌عنوان یک ایده سیاسی مطرح شد، چه کسانی پرچمدار آن بودند و به‌طور مشخص جنبش عدالتخواه دانشجویی چه تاریخ و سابقه‌ای دارد؟ این هفته از فرصت آن دو جنجال سیاسی استفاده می‌کنیم تا کمی در مورد این موضوع صحبت کنیم.

یک: مطلب را از همین سوال آخر شروع می‌کنیم. چه شد که جنبش عدالتخواه دانشجویی به‌وجود آمد؟ با روی کار آمدن سید‌محمد خاتمی در سال ۱۳۷۶، اصولگرایان از ابزارهای مختلفی برای مقابله با او استفاده کردند. روحانیون و ائمه جمعه ظرفیت خود را برای مقابله با طرح‌های فکری- فرهنگی او به‌کار انداختند که معتقد بودند نوعی حرکت به سمت بی‌دینی است و طرح‌های سیاسی او در آن دوره معمولا با سدهایی در قوه قضائیه (توقیف مطبوعات) یا شورای نگهبان (رد لوایح و طرح‌ها و ردصلاحیت‌ها) روبه‌رو می‌شد و در کنار این‌ها برخی اقدامات نیز از سوی افراد خارج از حاکمیت مثل انصار حزب‌الله صورت می‌گرفت. با این حال، اصولگرایان در کنار این اقدامات سلبی نیاز به یک ایده هم داشتند تا در مقابل ایده «آزادی» مطرح شده از سوی خاتمی و یارانش قرار دهند.

دو: بعد از وقایع تیرماه سال ۱۳۷۸ و باخت اصولگرایان در انتخابات مجلس ششم در بهمن آن سال، فشار زیادی روی بدنه آن‌ها وارد شد و آن‌ها کم‌کم به فکر این افتادند که از این وضعیت خارج شوند. در آن زمان به‌طور همزمان یک حلقه اندیشه‌ای در مشهد و یک حلقه ادبی- مطبوعاتی در تهران ولی باز هم به مدیریت یک مشهدی، کار خود را برای فعالیت بر روی این ایده آغاز کرد. آن حلقه اندیشه‌ای به دور حیدر رحیم‌پور ازغدی تشکیل شد.

او که متولد ۱۳۱۱ بود (و در شهریور ۱۴۰۰ درگذشت) پدر حسن رحیم‌پور ازغدی است و از نوروز سال ۱۳۷۹، جلسات فکری متمرکز بر دانشجویان و طلاب در مشهد و در منزل شخصی خود به‌راه انداخت. حلقه تهران را اما وحید جلیلی ایجاد کرد. در آن زمان تقریبا پسری ۲۶- ۲۵ ساله بود که البته توانسته بود زیر دست نویسنده‌ای مانند سیدمهدی شجاعی (که خود نیز در آثارش دغدغه عدالت دارد) در ماهنامه نیستان بزرگ شود و پس از آن به روزنامه ابرار، یکی از روزنامه‌های اصلی اصولگرا در آن دوران رفت. جلیلی البته دو جلسه داشت. یکی در تهران با نام «مجمع حزب‌الله» و دیگری در مشهد به‌نام «مجمع تبشیر». افراد دیگری را هم به این جمع می‌توان اضافه کرد.

‌ این زمینه‌ها چند ماه بعد با یک جرقه به جنبش عدالتخواه دانشجویی تبدیل شد. آن جرقه چه بود؟ پیام رهبر انقلاب به دومین همایش‌ سراسری‌ «جنبش‌ دانشجویی‌؛ گذشته‌، حال‌، آینده‌» در ۶ آبان ۱۳۸۱. در این پیام خطاب به جوانان و دانشجویان آمد: «امروز سرآغاز فهرست‌ بلند مسائل‌ کشور مسئله‌‌ عدالت‌ است‌… باید هر پدیده‌‌ ضدعدالت‌ در واقعیات‌ کشور مورد سوال‌ قرار گیرد. مسابقه‌‌ رفاه‌ میان‌ مسئولان‌، بی‌اعتنایی‌ به‌ گسترش‌ شکاف‌ طبقاتی‌ در ذهن‌ و عمل‌ برنامه‌ریزان‌، ثروت‌های‌ سربرآورده‌ در دستانی‌ که‌ تا چندی‌ پیش‌ تهی‌ بودند…

اینها و امثال‌ آن‌ نقطه‌های‌ استفهام‌‌برانگیزی‌ست‌ که‌ هر جوان‌ معتقد به‌ عدل‌ اسلامی‌ ذهن‌ و دل‌ خود را به‌ آن‌ متوجه‌ می‌یابد و از کسانی‌‌که‌ مظنون‌ به‌ چنین‌ تخلفاتی‌ شناخته‌ می‌شوند، پاسخ‌ می‌طلبد و همچنین‌ در کنار آن‌ از دولت‌ و مجلس‌ و دستگاه‌ قضایی‌ عملکرد قاطعانه‌ برای‌ ریشه‌کن‌ کردن‌ این‌ فسادها را مطالبه‌ می‌کند. امروز این‌ مهمترین‌ و مطرح‌ترین‌ مسئله‌‌ کشور ماست‌ و نسل‌ جوان‌ دانشجوی‌ متعهد و مؤمن‌ نمی‌تواند نسبت‌ به‌ آن‌ بی‌تفاوت‌ بماند.»

سه: در آن زمان چند تشکل دانشجویی با همین ایده‌ها در دانشگاه‌ها مشغول به‌کار بودند. مهم‌ترین آن‌ها عبارت بودند از «مجمع دانشجویان حزب‌الله» در دانشگاه علم و صنعت و بسیج دانشجویی در سه دانشگاه امام صادق، صنعتی شریف و دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران. این تشکل‌ها نشریاتی نیز با موضوع عدالت منتشر می‌کردند. در دانشگاه علم و صنعت نشریه‌ای به‌نام «حلقه‌ها» چاپ می‌شد که بعد از چاپ خبری مبنی بر اختلاس در کتابخانه مرکزی دانشگاه توقیف شد و پس از آن نیز نشریه دیگری متعلق به مجمع دانشجویان حزب‌الله به‌نام «خیزش» توقیف شد. یا مثلا در دانشگاه شریف، نام نشریه دانشجویی بسیج مستضعفین بود.

چهار: اولین کنش جمعی به‌نام دانشجویان عدالتخواه در آذر ۱۳۸۳ رخ داد. در آن سال سرمای سختی در تهران رخ داد و ۳۷ کارتن‌خواب به‌خاطر سرما جان خود را از دست دادند. این بود که دانشجویان عدالتخواه تصمیم گرفتند در اعتراض به این وضعیت مقابل شهرداری تهران و روی کارتن بخوابند. نکته جالب توجه اینکه در آن زمان رسول خادم و اسفندیار رحیم مشایی به‌عنوان رئيس كميسيون فرهنگي اجتماعي شوراي‌شهر و مشايي معاون فرهنگي اجتماعي در جمع دانشجویان حضور پیدا کردند و مشایی دانشجویان را قانع کرد که «جلسات بعدي را با حضور ساير مسئولان در مقابل ساختمان ديگر دستگاه‌هاي مسئول برگزار كنند.» این تحصن در روزهای بعد با تحصن مقابل کمیته امداد و بهزیستی و وزارت بهداشت و استانداری ادامه پیدا کرد و در نهایت در سی آذر با مجلس ترحیم قربانیان شب‌های سرد تهران در مسجد هدایت به پایان رسید. حسن رحیم‌پور ازغدی، سخنران این مراسم بود.

پنج: در خرداد سال ۱۳۸۴، جنبش عدالتخواه دانشجویی در نخستین کنش انتخاباتی خود از محمود احمدی‌نژاد حمایت کرد و ۷ روز بعد از استقرار دولت او در ۱۹ مرداد آن سال، نخستین شورای مرکزی جنبش عدالتخواه تعیین شد: حسين اخلاقي، احسان بابايي، امير جليلي‌نژاد، علي سروش، عليرضا كميلي، محسن مقصودي و محمدجواد ميري. از این جمع فردی که حالا مشهورتر است محسن مقصودی است که مجری برنامه ثریا است و اخیرا با حضور در مناطق جنوب لبنان، در میانه یک درگیری بین نیروهای اسرائیلی و نیروهای حزب‌الله گرفتار و خبرساز شده بود.

شش: تمرکز جنبش عدالتخواه در سال اول دولت احمدی‌نژاد بر مسئله هسته‌ای با رویکرد مخالفت با مذاکره جدید با غربی‌ها بود و البته در این میان از برخی عملکردهای احمدی‌نژاد مثل انتصاب رحیم‌مشایی به‌عنوان رئیس سازمان گردشگری نیز انتقاد شد چرا که جنبش بر این اعتقاد بود که «عملكرد فرهنگي ايشان در گذشته كه با جريان اصيل هنر انقلابي و فرهنگ اسلام ناب محمدي (ص) فاصله نشان داده» است.

اما دومین حرکت جمعی این نهاد در آن زمان در تابستان وقتی بود که ابتدا بعد از اسارت یک سرباز اسرائیلی به‌نام گلعاد شلیط، اسرائیل همزمان با جام جهانی ۲۰۰۶ به غزه حمله کرد و پس از آن بعد از اسارت دو سرباز اسرائیلی توسط حزب‌الله جنگ ۳۳‌روزه را علیه لبنان به‌راه انداخت. در آن زمان جنبش عدالتخواه خواهان اعزام به سرزمین‌های اشغالی برای مبارزه با اسرائیل شده بود.

هفت: در سال ۱۳۸۵، نسل جدیدی برای شورای مرکزی جنبش عدالتخواه دانشجویی انتخاب شد که ویژگی بارز آن حضور زنان در این شورای مرکزی بود. از سوی دیگر یکی از افرادی که این روزها در حلقه عدالتخواهان او را می‌شناسیم و نزدیک به افرادی مثل وحید اشتری است یعنی محمد‌صادق شهبازی در این سال وارد شورای مرکزی این نهاد می‌شود. زمستان آن سال اما زمستان مهمی برای این جنبش بود. به دو دلیل.

اول داغ شدن موضوع یک زمین‌خواری در سیرجان استان کرمان و دوم فرار شهرام جزایری. این شد که در نشستی در اسفند سال ۱۳۸۵ که در آن چهره‌هایی مثل علی خضریان (نماینده فعلی مجلس از جبهه پایداری) و مرتضی کیا (یکی دیگر از چهره‌های عدالتخواه نزدیک به وحید اشتری) به‌عنوان نماینده دانشجویان صحبت کردند به شدت به این دو رویداد اعتراض شد و حتی به‌طور نمادین جایزه‌ای به نماینده شهرام جزایری تقدیم شد. در آن سال رهبری هم پیامی به این همایش صادر کردند و گفتند: «عدالتخواهی لب انتظار ما از دانشجویان است.» و به این ترتیب روی محور پیام سال ۱۳۸۱ خود تاکید کردند.

هشت: در سال بعد یعنی ۱۳۸۶ موضوعاتی مانند اهدای نشان شوالیه از سوی دولت انگلیس به سلمان رشدی و برگزاری جشن تولد برای ملکه انگلستان در این سفارتخانه، احتمال برقراری رابطه ایران و مصر و نیز مذاکرات بغداد بین ایران و آمریکا و عراق باعث حساسیت جنبش عدالتخواه می‌شود و جلسات و تجمعاتی در این زمینه و با رویکرد نقد سیاست خارجی دولت برگزار می‌شود. این دومین شکاف بین این جنبش و دولتی است که با نام عدالت روی کار آمده است.

در این سال همچنین آنان زمینه‌ساز دعوت فرزندان چه‌گوارا رهبر انقلابی آمریکای لاتین به ایران شدند. عملکرد دیگر آنان در این سال تقابل با هاشمی شاهرودی، رئيس قوه قضائیه به‌خصوص پس از صدور حکم علیه طلبه سیرجانی و برخی از دانشجویان عدالتخواه شیراز بود و از سوی دیگر آنان از حکم صادر شده برای حسین موسویان، دیپلمات نزدیک به حسن روحانی، که در آن زمان می‌گفتند جاسوس است انتقاد کردند. این مسایل و نیز موضوعاتی مثل انحلال یک تشکل عدالتخواه به‌نام آرمان در دانشگاه صنعتی اصفهان، می‌تواند ما را به این نتیجه برساند که در این زمان یعنی حدود ۴ سال بعد از ایجاد این تشکل، برخی ارکان نظام به این نتیجه می‌رسند که این نهاد کمی در حال دردسرسازی است.

9 : در خرداد سال ۱۳۸۷ ماجرای سخنرانی عباس پالیزدار در همان ایجاد می‌شود. او که عضو یا دست‌کم یکی از افراد مرتبط با یک تحقیق و تفحص در مجلس بود در یک سخنرانی در دانشگاه همدان مدعی فساد اقتصادی در برخی از مقامات ارشد می‌شود. جنبش عدالتخواه دانشجویی یک ماه بعد، بیانیه‌ای معتدل صادر می‌کند و در آن می‌گوید: «مسير جريان اصيل عدالت‌خواهي الزاماً افشاگري نيست، آن هم با اين سبک و سياق (ولی) اينکه عده‌اي تلاش کنند به سرعت ايشان و يا هر کس ديگري که فرياد عدالت سر داده (ولو به روش غلط) را متهم به فساد اقتصادي (و در موارد مشابه اخلاقي) ‌نمايند هيچ توجيه شرعي و قانوني ندارد.» آن سال البته ماجراهای دیگری هم دارد. افشای اعطای تسهیلات ۱۰۰ میلیون تومانی به نمایندگان مجلس، ماجرای کردان و جدال در مجلس و دولت بر سر وزارت کشور او، تحصن در فرودگاه مهرآباد برای اعزام به غزه در جنگ ۲۲ روزه و تعیین جایزه یک و نیم میلیون دلاری برای اعدام حسنی مبارک، رئیس جمهور مصر به دلیل عدم حمایت از مردم فلسطین.

10: هشت خرداد سال ۱۳۸۸ جنبش عدالتخواه اعلام کرد که با حفظ مرزبندی‌های خود با احمدی‌نژاد، در انتخابات آن سال از وی حمایت خواهد کرد. با این حال این جنبش در وقایع قبل و بعد از انتخابات موضعی معتدل داشت و مثلا ۲ روز قبل از انتخابات رویکرد احمدی‌نژاد در مناظره جنجالی آن سال را تایید نکرد و از آن انتقاد هم کرد یا بعد از انتخابات درباره مقتولین اعتراضات یا حتی درباره خشونت‌های کوی دانشگاه نامه‌هایی انتقادی به مسئولین و به طور مشخص به رئيس قوه قضائیه نوشت.

این جنبش همچنین بلافاصله بعد از تشکیل دولت خواهان عزل مشایی از معاونت رئیس جمهور شد و حتی پیشنهاد داد که به خاطر انتصاب او به این سمت از رئیس جمهور سوال پرسیده شود. نکته جالب توجه در شورای مرکزی برگزیده شده جنبش عدالتخواه در این سال این است که دو نفر یعنی آقایان مسعود براتی و محمد مهدی دادمان در حال حاضر جزو افراد نزدیک به برخی مقامات مانند سعید جلیلی یا حجت‌الاسلام قمی رئیس سازمان تبلیغات هستند و توانسته‌اند به سطوح بالای حاکمیتی دست پیدا کنند.

11: پس از این تاریخ دیگر کمتر حرف اقتصادی از جنبش می‌شنویم و در عوض تمرکز جنبش روی طرح‌هایی مثل اعطای ۲۰۰ هزار دلار به هر فردی که بتواند یک عملیات ضد‌اسرائیلی انجام دهد می‌رود یا محاکمه سران اعتراضات پس از انتخابات و عدم اجرایی شدن قانون عفاف و حجاب می‌رود. البته نه اینکه طرح‌های اقتصادی اساسا در دستور کار نباشد. مثلا حساسیت‌هایی روی خصوصی‌سازی به‌خصوص در بخش آموزش وجود دارد ولی جنبشی که ابتدا با کارتن‌خوابی کار خود را آغاز کرد دیگر در سال ۱۳۸۹ وجود خارجی نداشت و آن‌قدر هم در حاکمیت پذیرفته شده بود که حتی هياتی سه نفره به نمايندگي از آنان به منظور شرکت در کنفرانس بين‌المللي تغييرات آب و هوا و حقوق زمين مادري به بوليوي سفر می‌کرد.

12: در سال ۹۰ شاهد بخش دیگری از حساسیت‌های جنبش عدالتخواه دانشجویی در موضوع فساد بودیم مخصوصا که موضوع وقف دانشگاه آزاد و نیز فساد مالی موسوم به سه هزار میلیارد تومانی به‌وجود آمده بود اما این‌بار اشغال سفارت انگلستان توسط برخی دانشجویان باعث شد تمرکز عدالتخواه روی موضوعی برود که برای سال‌ها در کانون توجه آن بود یعنی رابطه با انگلیس. در هشت سال قبل از این حادثه جنبش دانشجویی بارها در برابر سفارت انگلستان و نیز باغ قلهک این سفارتخانه در تهران تجمع برقرار کرده بود و بعد از اشغال سفارت انگلیس و قطع رابطه با این کشور صراحتا گفت که «آماده برگزاری نماز شکر» برای این رویداد است. با این حال در پایان آن سال ماجرای انتصاب سعید مرتضوی به ریاست سازمان تامین اجتماعی یک بار دیگر تمرکز این جنبش را به مسایل اقتصاد سیاسی برمی‌گرداند. عدالتخواهان البته یک بار قبل از این هم به ریاست او بر ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز اعتراض کرده بود.

13: اگر می‌خواهید متوجه شوید که در دهه ۹۰ تا چه میزان از فعالیت‌های جنبش عدالتخواه دانشجویی کم شده است کافی است در نظر بگیرید که از سال ۱۳۸۱ که پیام رهبری صادر شد تا سال ۱۳۹۱، ۷۷۱ خبر در خبرگزاری رسمی دانشجویان ایران یعنی ایسنا در مورد این جنبش کار شده ولی از سال ۱۳۹۱ تا امروز یعنی ظرف یازده سال فقط ۱۶۵ خبر.

از این رو شاید بتوان این‌گونه نتیجه گرفت که با شکست پروژه سیاسی احمدی‌نژاد نزد اصولگرایان و جدایی او از آنان، اعتماد آنان به مسئله عدالتخواهی نیز از بین رفت و همین موضوع باعث محدود شدن فعالیت جنبش عدالتخواه شد. این موضوع وقتی معلوم‌تر می‌شود که بدانیم فقط ۹۲ خبر این خبرگزاری بعد از سال ۱۳۹۲ و پایان دولت احمدی‌نژاد است. نکته جالب‌تر دیگر این است که بدانیم جنبش عدالتخواه دانشجویی در انتخابات سال ۱۳۹۲ بدون حمایت از هیچ کاندیدایی صرفا مردم را به شركت در انتخابات دعوت کرده است.

14: سال ۱۳۹۳ می‌شود و یکی دیگر از افراد نزدیک به حلقه عدالتخواهی یعنی سلمان کدیور به عنوان دبیر جنبش عدالتخواه منصوب می‌شود. در رویدادی جالب توجه، چندی بعد یکی از تشکل‌های تشکیل‌دهنده این جنبش یعنی مجمع دانشجویان حزب‌الله اعلام می‌کند که ارتباط تشکیلاتی خود با جنبش عدالتخواه را قطع کرده است.

15: ظهور و بروز بعدی و شاید آخرین خبرسازی جنبش عدالتخواه دانشجویی در خرداد ۱۳۹۷ است که این تشکل در نامه‌ای با اشاره به استفاده ۲۵ ساله سرلشگر فیروزآبادی از یک ویلا در لواسان خواهان تخلیه ویلا توسط وی می‌شود. در تیر ماه آن سال، محمدجواد معتمدی‌نژاد، دبیر جنبش عدالتخواه دانشجویی در یک تجمع برای مطالبات صنف کامیون‌داران بازداشت می‌شود و ضربه دیگری بر اعتماد متقابل بین این نهاد و تفکرات نهادهای امنیت محور ایجاد می‌شود.

16: حالا برگردیم به آن سوال اول. عدالتخواهی در ایران دست‌کم در پنج مرحله به‌عنوان یک تفکر سیاسی مطرح شده است. اول در دوران شاه به‌عنوان تفکری مقابل نظام سلطنت و حامی اصلی آن یعنی آمریکا عمدتا از میان گروه‌های چپ. دوم بعد از آن در طول دهه شصت عمدتا از سوی نخست وزیر وقت و در مقابل نظام بازار یا جناح راست وقت. سوم در طول دهه هفتاد به عنوان تفکری مقابل هاشمی رفسنجانی و طیف کارگزاران سازندگی (مانند کرباسچی و جاسبی) از سوی جناح چپ آن روزها و روزنامه سلام و نیز جناح راست و افرادی مثل احمد توکلی. چهارم در سال‌های حوالی ۷۹ تا ۹۰ به عنوان ایده مرکزی احمدی‌نژاد، باز هم در مقابل هاشمی و خاتمی. اما پنجمین مرحله عدالتخواهی که بعد از سال ۱۳۹۰ است؛ در واقع یک مرحله عدالتخواهی غیرمتمرکز است و همین باعث شده که روزنامه صبح نو به انتقاد از اینگونه عدالتخواهی بپردازد.

17: منظور از عدالتخواهی غیرمتمرکز چیست؟ یعنی در این سال‌ها و با ظهور و بروز شبکه‌های اجتماعی دیگر شاهد آن نیستیم که یک گروه به نام عدالتخواه وجود داشته باشد که از طریق یک نهاد با شورای مرکزی مشخص علیه یک تفکر سیاسی اقدام کند بلکه شاهد آن هستیم که افراد می‌توانند به‌عنوان عدالتخواه به سوی هر آن کس که مایل باشند تیری پرتاب کنند و به هدف خود (اعم از هدف خوب یا بد) برسند. به موج‌های عدالتخواهی در طول این دهه دقت کنید:

‌موج عدالتخواهی فیش‌های نجومی و املاک نجومی در سال ۱۳۹۵ که هدف آن به‌طور مشخص حسن روحانی و قالیباف بود.
‌موج عدالتخواهی علیه عیسی شریفی و ماجرای هلدینگ یاس در سال ۱۳۹۶ که هدف آن قالیباف بود.
‌موج عدالتخواهی مجید حسینی در مقابله با آنچه مافیای کنکور و مافیای پزشکی خوانده در حوالی سال‌های ۱۳۹۷ به بعد.

‌موج عدالتخواهی پس از ماجرای ارز ۴۲۰۰ در بهار ۱۳۹۷ که با دادگاه‌های ویژه اقتصادی دنبال شد.
‌موج عدالتخواهی کارگران کارخانجات خصوصی شده با محوریت کارگران هفت تپه در سال ۱۳۹۷.
‌موج عدالتخواهی در مورد اکبر طبری در سال ۱۳۹۸ که هدف آن آملی لاریجانی بود. (و ابتدا توسط زاکانی مطرح شد).

‌موج عدالتخواهی در مورد شهرک باستی‌هیلز لواسان و برخی از ویلاها در این منطقه در سال‌های ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ که در آن شمخانی و نعمت‌زاده مورد هجمه قرار گرفتند.
‌موج عدالتخواهی در مورد ماجرای سفر خانواده قالیباف برای خرید سیسمونی از ترکیه در ۱۴۰۱ که هدف آن قالیباف بود.

‌موج عدالتخواهی در مورد شاسی‌بلندها در مجلس در سال ۱۴۰۲ که توسط احمد علیرضا بیگی نماینده تبریز پیش رفت و هدف آن قالیباف بود.
‌موج عدالتخواهی در مورد اوقاف که توسط وحید اشتری مطرح شد و در آن ادعاهایی علیه حجت‌الاسلام خاموشی و امام جمعه مشهد مطرح شد.

18 : از سوی دیگر در این دهه نگرانی‌های امنیتی در مورد عدالتخواهی ایجاد شد چرا که دست‌کم در دو مورد یعنی دی ماه ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸، اعتراضات معیشتی در خصوص صندوق‌های مالی و اعتباری، قیمت ارز و قیمت بنزین در کشور به وجود آمد.

19: و از سوی دیگر برخی افراد که عدالتخواه بودند از چهارچوب سیاست‌های رسمی نظام فراتر رفتند. به طور مشخص در جریان اعتراضات سال گذشته که موضوع آن حجاب بود، یکی از نخستین درخواست‌ها برای صدور مجوز جهت تظاهرات توسط برخی از افرادی مطرح شد که در اینجا نامشان را به‌عنوان اعضای شورای مرکزی جنبش عدالتخواه دانشجویی مطرح کردیم. از سوی دیگر تشکل‌های دیگری نیز در محیط دانشجویی به‌عنوان عدالتخواهی مطرح شدند (مانند شوراهای صنفی) که از دید دستگاه امنیتی تفکرات نزدیک به مارکسیستی و کمونیستی دارند و قابل اعتماد نیستند.

20: اینگونه شد که امروز در بیست سالگی جنبش عدالتخواه دانشجویی تقریبا اثری از این ایده در سطح عالی کشور وجود ندارد. افرادی هم که پیش از این به‌عنوان عدالتخواه شناخته می‌شدند هر یک در گوشه‌ای مشغول کاری هستند و پروژه‌های شخصی خود را دارند. یکی در صداوسیما مشغول برنامه‌سازی است (مقصودی) و یکی در کنار سعید جلیلی کارشناس تحریم شده (براتی) و دیگری مدرسه‌داری می‌کند (مرتضی کیا) و آن یکی نویسنده است (سلمان کدیور) و یکی دیگر در اتحادیه دانشجویان امت واحده کار می‌کند (کمیلی) و یکی دیگر مشغول کار روی کتاب و فلسفه است (فاطمه دلاوری) و یکی هم که به‌تازگی کافه زده است (وحید اشتری).

کافه زدنی که به خودی خود ایرادی ندارد حتی اگر در قیطریه تهران باشد ولی از سوی دیگر نشان می‌دهد که پروژه عدالتخواهی تا چه میزان به بن‌بست رسیده است. آن‌قدر که شخصی مثل مجید حسینی با این همه انتقاد به نظام پذیرش دانشجو در همان دانشگاهی کار کند و به استادی آن مفتخر باشد که از طریق همین سیستم، دانشجو می‌پذیرد.

کدخبر: ۵۴۸۹۱۹
تاریخ خبر:
ارسال نظر