خبرسازی مهدی نصیری بعد از ۲۵سال
روزنامه هفت صبح، مصطفی آرانی | زمانی او در فضای فرهنگی کشور بسیار تاثیرگذار بود. زمانی مجادلات پیگیر او در روزنامه کیهان با مخملباف(که آن زمان آرامآرام درحال فاصلهگرفتن از شمایل امید اول سینمای ارزشی بود) و طعنههایش به چهرههای مطرح سینما و ادبیات مهمترین اتفاق خبری در حوزه فرهنگ و هنر بود. اصلا زومکردن کیهان بر چهرههای فرهنگی، از دوره مهدی نصیری آغاز شد. کیهان دوره نصیری حتی آوینی را هم از انتقاد بینصیب نمیگذاشت و انتشار کتاب حجیم هیچکاک همیشه استاد، با نارضایتی نصیری و دوستانش در کیهان روبهرو شده بود. حالا بعد از گذشت ۲۵سال مهدی نصیری، که باید او را پژوهشگری سیاسی-دینی و البته سردبیر سابق روزنامه کیهان بخوانیم، دوباره خبرساز شده است.
اینبار با پاسخی به آیتالله اعرافی. اعرافی، رئیس حوزههای علمیه کشور و عضو فقهای شورای نگهبان و امام جمعه قم و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی است و روز پنجشنبه در دیدار مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم گفته: «حوزه باید پاسخگوی هفتمیلیارد بشر باشد.» این سخنان نصیری را واداشته که پاسخی نسبتا بلند به سخنان اعرافی بنویسد. پاسخی که بهخاطر بحث دروندینی آن اهمیت دارد. بهخاطر اینکه نصیری، از بیرون دین به سخنان رئیس حوزه علمیه قم پاسخ نداده است بلکه از دید یک دیندار و البته با منطقی متفاوت نسبت به اعرافی این یادداشت را نوشته است.
* یک: یادداشت نصیری البته بسیار تند آغاز میشود: «اینگونه حرفزدن از مصادیق غلو و مبالغهگویی غیرمنطقی است که در امر دین و مقدسات زیانبارتر از عرصههای دیگر است. آیا واقعا حوزه ما سرشار از پاسخهای متقن و منقح و علمی برای مشکلات بشریت و دنیاست؟ ما که در پیش پاافتادهترین مسائل فقهی خود مانند وقت نماز صبح تا مهمترین مسئله کلامی و فلسفیمان یعنی توحید، اختلافات در حد تضاد و تناقض داریم؟»کنایه به مسائل فقهی مثل نماز صبح، شاید بهخاطر بحثهایی است که هنوز در مورد فجر صادق و کاذب وجود دارد و معمولا در ماه رمضان اوج میگیرد.
توضیح اینکه طبق فتوای برخی از علما، نماز صبح را نمیتوان در لحظه اذان صبح، مانند اذان ظهر و مغرب خواند و باید آن را با فاصله خواند. این موضوع البته در بین فتاوای مختلف، متفاوت است و طبق آخرین نظر مرکز موضوعشناسی احکام فقهی، باید بعد از اذان به مدت هشتدقیقه صبر کرد و بعد نماز را قرائت کرد و این درحالی است که پیش از این گفته میشود این مدت باید پنجدقیقه باشد و حتی صداوسیما نیز با همین فاصله زمانی پنجدقیقه اقدام به پخش نماز صبح میکرد.
* دو: نصیری بعد از آن به کتاب جدید خود یعنی «عصر حیرت» رفرنس میدهد و مینویسد: «همانطور که در کتاب توضیح دادهام، چنین اختلافات و تحیرهای نظری و فقهی و کلامی از لوازم عصر غیبت و شرایط عدم دسترسی به هادی و فصلالخطاب معصوم است که لازم است فقها و عالمان شیعی پیوسته متذکر این امر باشند و از بلندپروازیهای اصلاحگرانه و انقلابی برحذر باشند.»جالب است بدانید که کتاب نصیری یعنی عصر حیرت، ظاهرا بدون مجوز وزارت ارشاد منتشر شده و اساسا اثری از آن نه در سایت خانه کتاب و نه در سایت کتابخانه ملی وجود ندارد.
نوعی آنارشی جالب از کسی که قبلا سردبیر تندرو یکی از تندروترین نشریات روزگار بوده است. اما اصل اعتقادات نصیری در این یادداشت خواندنیتر از آن نکته درباره کتاب است. اینکه نصیری به صراحت اعلام میکند که برای رسیدن به حقیقت یک حکم فقهی نباید خیلی تلاش کرد چراکه این موضوع در عصر ظهور اتفاق خواهد افتاد و نه در عصر غیبت، بهنوعی ایده متقابلی است با بسیاری از ایدههای تبلیغشده توسط حاکمیت مثل ایده «فقه پویا»ی امام خمینی یا «کرسیهای نظریهپردازی» که رهبری خواهان تاسیس آن در حوزه شده بود.
* سه: نصیری بعد از این نقد سنگین به حوزه، به سراغ عملکرد نظام میرود و میگوید: «ما به ازای عملی ما در قبال شعارها و ادعاهایمان برای عرضه به دنیا چیست؟ کشوری مملو از مشکلات عدیده اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و با قوای سه گانهای گرفتار ضعفهای اساسی ایدهای و ساختاری و مدیریتی و انضباطی و…؟ کشوری گرفتار دوقطبیهای مزمن فرساینده و ویرانگر اجتماعی و سیاسی با کاهش حضور مردم در میدان انتخابات و …؟»
باور کنید که این حرفها را اگر مهدی نصیری نزده بود، شاید هیچ وقت نمیتوانستیم در روزنامه منتشر کنیم. خود او هم البته احتیاط کرده و نوشته:«این حرف به معنای انکار نقاط قوت و دستاوردهای جمهوری اسلامی نیست» اما به نظر او «این حجم از دستاوردها و نقاط قوت هنوز به سطحی نرسیده که با اتکای به آن بتوان به دنیا فخر فروخت و ادعای ام القری بودن نه تنها برای جهان تشیع و جهان اسلام که برای کل جهان و بشریت را کرد!»
این تصویر از نصیری را اخیرا در توئیتر هم دیده بودیم. وقتی او وارد توئیتر شد برخی با خود گفتند که به حلقه اصولگرایان توئیتر، فرد دیگری نیز افزوده شده است اما توئیتهای انتقادی او، بعد از آن مصاحبه او با علی علیزاده و البته یکیدومصاحبه مکتوب و مجازی دیگر نشان داد که نه! اینبار مهدی نصیری واقعا منتقد شده است. شاید زبانش به آن اندازه که آوینی را بهخاطر چاپ یک کتاب(همیشه استاد درباره هیچکاک با مسعود فراستی) یا یک داستان در انتشارات سوره ملامت میکرد، تند نباشد ولی بالاخره انتقادهایی است با محتوای سنگین و البته زبانی که هنوز گزندگی خود را دارد.
* چهار: و درنهایت یک نقد تند از مسئولان کشور که به عقیده نصیری: «احساس میکنند که با سخندانی و سخنرانی(بهخصوص وقتی به زیور طبع و پخش و نمایش در رسانههای مکتوب و صوتی و تصویری آراسته میشود) مسائل و امور جامعه، تمشیت و حل و فصل و رضایت عامه جلب میشود، درحالیکه واضح است وقتی در مقام حرف قوی و در مقام عمل ضعیف باشیم، خود از اسباب تضعیف و ادبار ملک است.»
انتقادی است که سالهاست از اپوزیسیون خارج از نظام گرفته تا برخی از اصولگرایان نزدیک به ساختارهای عالی نظام به زبان و ادبیات مختلف بیان میکنند ولی حالا که نصیری آن را بیان کرده، شاید تاثیر متفاوتی داشته باشد چراکه نصیری، خود یک روحانی است و حتی پیش از این هم ملبس بوده است و نقد خطابه و بیعملی از سوی او، شاید مصداقی از یک سوزن به خود باشد.
* پنج: درنهایت ممکن است که نصیری را اصلا نشناسید. پس این معرفی کوتاه از او را بخوانید و به نظر، یک دور دیگر مطلب را بازخوانی کنید. مهدی نصیری متولد ۱۳۴۲ در دامغان است. از سال ۱۳۵۴ به تبع پدرش که از عالمان بزرگ بود، در حوزه درس خواند و تا سال ۱۳۶۵ در سمنان و قم مشغول تحصیل بود. بعد از آن کمی وارد فعالیت مطبوعاتی شد و بهزودی توانست دبیر سرویس مقالات روزنامه کیهان شود.
از سال ۱۳۶۷ در این روزنامه مشغول بود و هم به سردبیری و هم به مدیریت مسئولی روزنامه کیهان رسید تا اینکه از کیهان بیرون آمد و در طول دوره اصلاحات نشریه صبح را منتشر کرد. بعد از آن او کمکم از عرصه دور شد و مدتی در قم تحصیل کرد و مدتی در امارات معاون فرهنگی دفتر نمایندگی رهبر انقلاب بود تا اینکه در همین مدت اخیر دوباره فعالیت رسانهای را البته در فضای مجازی و به صورت منفرد آغاز کرد. او از نظر اندیشهای مخالف فلسفه است و در خصوص تشکیل حکومت اسلامی تا قبل از ظهور معصوم هم به قول حوزویها «انقلت»هایی دارد.
توضیحات
*
توضیحات
*