حیاتی میخواهد چه چیزی را جبران کند؟
روزنامه هفت صبح، احمد رنجبر | تصویری که از محمدرضا حیاتی در اذهان عمومی نقش بسته، یک گوینده خوشصدا با چهرهای جدی و رفتاری رسمی است. او را بیش از سهدهه است با همین مختصات در قاب تلویزیون دیدهایم و به همینخاطر مثلا وقتی مقابل رامبد جوان در «خندوانه» قرار میگیرد، توقع بذله نداریم! از آنسو، حیاتی به خبرهایی سنجاق شده است که بهنوعی بیانگر موضع رسمی کشور محسوب میشود. پس بهطور ناخودآگاه این فرضیه در ذهن شکل میگیرد که گوینده، همسو با خبر است! حیاتی با اظهارنظرهای جنجالی چندماه اخیر، این فرضیات را دور ریخته است و چهرهای تازه از خود نشان داده. او دنبال چیست؟
*** مورد اول| ابی؛ نه خواننده آنور آبی
داغ ترین مصاحبه ۹ماه اخیر محمدرضا حیاتی، روز جمعه اخیر رقم خورد. او در برنامه تاکشو با حامد فتاحی در تلویزیون تعاملی تیوا، حرفهایی به زبان آورد که کمسابقه بود و خیلی زود تبدیل به سوژه اول صفحات مجازی شد. بهعنوان نمونه، موقعی که تصویر محسن چاوشی روی ویدئووال نقش بست، خودش پای مجادله اخیر او با ابی را وسط کشید. مجری از عنوان «خواننده آنور آبی» استفاده کرد اما محمدرضا حیاتی اصرار داشت بگوید ابی. بعد هم از صدای او تعریف کرد. با پیشینه حیاتی، این اتفاق غافلگیرکننده نیست؟ هست!
*** مورد دوم| افسوس برای فردین
در چندجای دیگر گفتوگوی اخیر، حیاتی بازهم غافلگیرکننده ظاهر شد. جایی که با بغض خاطرهای از محمدعلی فردین تعریف کرد: «دیدم پشت دخل فرشفروشی نشسته، رویم نشد سلام کنم… اگر میخواهید هنرمند را نابود کنید تنها راهش همینه.» حیاتی به شرایط اقتصادی هم تاخت، از نگرانی درباره شغل فرزندانش گفت و آقازادگی را نقد کرد. این وجه از مصاحبه، درست جایی است که نشان میدهد حیاتی نسبتی با تصویر غالب مردم از او، ندارد.
*** مورد سوم| در حمایت از خوانندههای قدیمی
۲۲ آذر سال پیش، یک مصاحبه تصویری از حیاتی منتشر شد که بازتاب زیادی بههمراه داشت. او بعد از تماشای فیلم «مطرب» از دلتنگی برای خوانندههای پیش از انقلاب گفت و ابراز امیدواری کرد، بهزودی به ایران برگردند: «مردم هم هنوز آنها را دوست دارند، به صدای آنها گوش میدهند، ترانههای آنها چه قدیمی و چه جدیدشان را گوش میدهند. انشاالله که بتوانند دوباره بیایند.» اولین شوک را حیاتی همینجا وارد کرد.
*** مورد چهارم| برائت از متن خبرها
محمدرضا حیاتی سال ۹۴ بازنشسته شد. از قضا بعد از آن خبرهایی خواند که برایش حاشیه درست کرد و افکار عمومی آنها را بهحساب او نوشت. از بهکارگیری فعل «مُرد» برای خبر سیاسی تا جنجال نقش هویج و اره برگزیت. حیاتی مهرماه سال پیش دیگر ساکت ننشست و به قول معروف دست به افشاگری زد: «چطور نمیفهمند؟ حالا اگر یک آدم بیسوادی میگفت، آدم چیزی به او نمیگفت. اما فردی که در رسانه است این را بگوید، انگار که این موضع من است، این خیلی خندهدار است.» این از جمله معدود مواردی است که یک گوینده خبر از آنچه میخواند ابراز برائت میکند.
*** مورد پنجم |معمای ۸۸
حیاتی با موضعگیریهای اخیر، پیشفرضها را درباره خودش تغییر داده است. چه بسا همین، حکم پایان همکاری سیوچندسالهاش با تلویزیون را داشته باشد. عجالتا یک نکته دیگر به ذهن میرسد. آیا هدف اصلی حیاتی، تغییر ذهنیتهایی است که در ۱۰ سال گذشته درباره او شکل گرفت؟ در این سال دوگوینده قدیمی یعنی زندهیاد قاسم افشار و فواد بابان که از همدورههای حیاتی هستند، از تلویزیون خداحافظی کردند. روایتها درباره اینکه به اجبار یا به اختیار بازنشسته شدند، متفاوت است.
هرچه هست حیاتی ماند و خبرهای ملتهب آن سال را خواند. همانطور که اشاره شد در افکار عمومی، گوینده با موضع خبر یکی دانسته میشود و این انتقادی است که خود حیاتی چندی پیش به زبان آورده بود. درباره آقای حیاتی چندشایعه دیگر هم وجود دارد که چون هیچکدام تایید نشدهاند از بیان و قضاوت دربارهشان معذوریم. همینمقدار بس که محمدرضا حیاتی دنبال نمایش یک شمایل تازه از خویش است؛ شمایلی که بهنظر میرسد واقعیتر از همیشه باشد.