باند سارقان وحشی در پارکهای غرب تهران
روزنامه هفت صبح، فاطمه شیخ علیزاده| رسیدگی به شکایتهای سریالی شهروندان با موضوع سرقت و ضرب و جرح از چند ماه پيش در دستور کار محمد ولدی بیرانوند بازپرس شعبه هفتم دادسرای ناحیه 34 ویژه سرقت مسلحانه قرار گرفت. در حالی که شکایتها یکی بعد از دیگری به ثبت میرسید و شمار شاکیان به 180 نفر رسیده بود، مشخص شد که سارقان طعمههای خود را اغلب از میان افرادی که در ساعات خلوتی از روز در پارکها پیاده روی میکردند انتخاب میکردند. تعدادی از مالباختگان خانمهایی بودند که به تنهایی یا با حضور خانم دیگری در حال قدم زنی بودند.
سارقان تحت تعقیب قرار گرفتند و سرانجام با اقدامات فنی و اطلاعاتی انجام شده رد یکی از آنها که یک سارق سابقهدار بود زده شد و مشخص شد او به همراه برادرش و 4 همدست دیگرش اقدام به این سرقتهای خشن میکردند.سپس رد دو برادر زده شد و سر قرار با یکی از همدستان خود به دام ماموران پلیس افتادند.سپس سه همدست دیگر آنها نیز شناسایی و دستگیر شدند.
شکایت پیشکسوت ورزشی
در این میان زن و شوهر میانسالی هم اقدام به ثبت شکایت خود کردند و این در حالی بود که مرد میانسال که یک پیشکسوت ورزشی هم بود به دلیل شدت ضربات وارد شده از سوی مردان شرور در هنگام سرقت تا یک قدمی مرگ هم رفت. این شاکی در طرح شکایت خود گفت:
«اواسط اردیبهشت ماه امسال ساعت حدود نه و نیم شب بود که به همراه همسرم در پارک پردیسان در حال پیاده روی بودیم که ناگهان سه جوان به من حمله کردند. قبل از آنکه به خودم بجنبم ضربهای با چاقو به کتفم وارد کردند و ضربهای هم به گیجگاهم زدند. همسرم شروع به جیغ کشیدن کرد که یکی از آنها به کتف همسرم هم ضربهای زد.
من برای اینکه مانع از آسیب زدن آنهابه همسرم شوم با یکی از سارقان درگیر شدم که او چند ضربه دیگر هم با چاقو به من وارد کرد.در ابتدا اصلا نمیدانستم هدف آنها چیست و وقتی زمین خوردم یکی از آنها عربده کشید و گفت گوشیات را بده. من هم گفتم نامرد این را همان اول میگفتی! بعد گوشی و ساعت و پولهای من و همسرم را گرفتند.در همان حال مرد جوانی که با یک سگ خانگی در حال قدم زنی بود برای کمک به ما نزدیک شد که سارقان او را هم با چاقو تهدید کرده و گفتند اگر جلو بیایی سگت را با چاقو تکه تکه میکنیم.»
شاکی در ادامه گفت:«وقتی آنها دور شدند من با سختی از جا بلند شدم. همسرم میگفت باید اورژانس خبر کنیم اما گوشی نداشتیم و رهگذری هم آنجا نبود.به همسرم گفتم که یک بیمارستان در همین نزدیکی است که نهایتا 500 متر با اینجا فاصله دارد.به هر سختی و زحمتی بود خودمان را به اورژانس بیمارستان رساندیم.
پزشک از دیدن من تعجب کرد و گفت با این حجم از جراحت چطور توانستی راه بروی.من به او گفتم پیشکسوت ورزشی هستم و اگر ورزشکار نبودم محال بود بتوانم راه بروم.کفشهایم پر از خون بود و از سر و رویم مثل خون آشام خون میچکید!» مرد ورزشکار تحت عمل جراحی قرار گرفت و معاینات پزشکی قانونی ایراد جراحات عمیق او را تائید کرد.
مرگ را به چشمم دیدم
یکی دیگر از شاکیان زن جوانی است که به همراه همکار خود در حال پیاده روی در باغ راه همت بود که طعمه مردان خشن قرار گرفت.این شاکی در طرح شکایت خود گفت:«ساعت حدود 2 ظهر روز دوم اردیبهشت ماه امسال بود که به همراه یکی از همکارانم بعد از صرف ناهار به باغ راه همت رفتیم تا پیاده روی کنیم.
آن روز زودتر از محل کار تعطیل شده بودیم و تصمیم گرفتیم ناهار را در رستوران بخوریم و بعد هم با همدیگر قدم بزنیم.در حال گپ و گفت بودیم که سه جوان قمه به دست به من حمله کردند و یکی از آنها با چاقو ضربات متعددی به من وارد کرد.دست راستم و پهلوی چپم جراحت عمیق برداشت و در همین حال یکی دیگر از سارقان با پشت قمه ضربات محکمیبه سر و صورت من میکوبید که همه آنها باعث ایجاد کبودی و کوفتگی شد.در معاینات پزشکی قانونی هم وارد آمدن این ضربات تائید شده است.»
شاکی در ادامه گفت:«ضربهای که به پهلوی من وارد شده بود به حدی عمیق بود که پزشکان به مادرم گفته بودند احتمال زنده ماندن خیلی ضعیف است.سارقان گوشی آیفون من را ربودند اما آنچه بیشتر از هر چیزی باعث آسیب من شده این است که مرگ را به چشمان خود دیدهام. همین باعث شده روحیه من و مادرم خیلی خراب شود تا حدی که تمام زندگیمان را تحت تاثیر قرار داده است.حتی به راحتی نمیتوانیم تا سر خیابان برویم و رفت و آمد به محل کار هم برایم عذاب آور شده است.دوست من هم که شاهد این صحنه بود به شدت تحت تاثیر قرار گرفت و تا همین الان هنوز هم حال و روز خوشی ندارد.»
شب خونین در پارک سیمای ایران
یکی دیگر از شاکیان زن و مرد جوانی بودند که هنگام پیاده روی در پارک سیمای ایران هدف حمله مردان شرور قرار گرفته بودند.مرد جوان در طرح این شکایت گفت:«28 فروردین ماه امسال بود که به همراه همسرم برای پیادهروی به پارک سیمای ایران واقع در غرب تهران رفتیم.در جای خلوتی از پارک ناگهان سه مرد قمه به دست به سمت ما دویدند و یکی از آنها گلوی من را گرفت و قمه را روی شاهرگم گذاشت.
همسرم از ترس جیغ زد که یکی دیگر از سارقان سمت او رفت و او را زمین زد.بعد دهانش را محکم گرفت که من با دیدن این صحنه فریاد زدم تا شاید کسی کمک من و همسرم بیاید.همان موقع مردی که زیر گلویم قمه گذاشته بود آن را به کتفم فرو کرد.سارق دیگر که دهان زنم را گرفته بود فریاد میزد و میگفت طلاهایت را بده.اما ما فقط میخواستیم پیاده روی کنیم و همسرم گوشی و طلا همراه نداشت.آنها فقط گوشی من را گرفتند و فرار کردند.»
گفتوگو با متهم
چند سال داری؟
متولد 82 هستم!
برادرت چند ساله است؟
او دو سال از من بزرگتر است.
اما تو سردسته باند بودی!
کدام باند؟ من اصلا اتهاماتم را قبول ندارم!
اما تعداد زیادی از شاکیان تو را شناسایی کرده و گفتهاند تو همان کسی هستی که روی آنها قمه میکشیدی! در بررسی تماسها هم مشخص شد که تو بقیه اعضای باند را مدیریت میکردی.
شاکیان به اشتباه گفتهاند که من سارق اموال آنها هستم.
این 180 نفر که همدیگر را نمیشناسند! چطور با هماهنگی گفتهاند که تو سارقی؟
نمیدانم آنها میخواستند به اموالشان برسند و یک حرفی زده اند! من این افرادی که به عنوان همدست من دستگیر کردهاند هم نمیشناسم.من و برادرم در حال خرید مواد مخدر بودیم که دستگیر شدیم.یکی از دستگیر شدگان هم جوانی است که به ما مواد میفروخت.او از من 4 سال بزرگتر است و اهل لرستان است.چند باری او را دیده بودم اما فقط برای خرید مواد نه سرقت.
اتفاقا همین کسی که میگویی را هم شاکیان شناسایی کردهاند!
من حرفهای شاکیان را قبول ندارم.
بنا بر این گزارش رسیدگی به این پرونده تا رسیدگی به شکایت همه شاکیان و رد مال آنها ادامه دارد.