جزئیات مرگ معمایی یک جوان بعد از درگیری در اتوبان خرازی
روزنامه هفت صبح، فاطمه شیخعلیزاده| رسیدگی به قتل جوانی بهنام شایان در اتوبان خرازی تهران از بامداد پنجشنبه 2آذرماه امسال با اعلام از سوی ماموران کلانتری در دستور کار امیرحسین علیمردان بازپرس کشیک قتل پایتخت قرار گرفت.در بررسیهای ابتدایی برخی شاهدان اظهار داشتند که سرنشینان یک خودرو 207 از دقایقی قبل از وقوع حادثه با شایان درگیری داشتند و سرانجام او را زیر گرفته و از مهلکه گریختند.
در همین حال بررسیها و تحقیقات نشان میداد که شایان از مدتی قبل به دلیل کریخوانی و قدرتنمایی با چند نفر از اهالی محل درگیری داشته است. چند روز قبل از حادثه در یکی از خیابانهای شهرک غرب مقابل یک بوستان دوباره آن چند جوان با یکدیگر برخورد کرده و کارشان باز هم به درگیری میکشد. اینبار آنها برای هم چاقوکشی میکنند که در این میان یک نفر هم زخمی شده و راهی بیمارستان میشود.
تهدید به مرگ مرد جوان
در تحقیقات بهعمل آمده از نزدیکان شایان، آنها به ماموران جنایی گفته بودند که بعد از درگیری چند روز قبل شایان با چند جوان در پارک، یکی از آنها که در درگیری زخمی شده بود، شایان را تهدید به مرگ کرد.در ادامه بررسیها مشخص شد یکی از سرنشینان خودرو 207 همان کسی بود که چند روز پیش با شایان درگیر شده و او را تهدید کرده بود.
به این ترتیب نوک پیکان اتهام سمت این جوان و دوستان همراهش رفت و توسط کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران تحت تعقیب قرار گرفتند.در بررسیهای به عمل آمده مشخص شد که سرنشینان خودروی 207 در جریان تصادف مصدوم شده و به یکی از بیمارستانهای تهران منتقل شده بودند.به این ترتیب آنها در بیمارستان شناسایی شدند و بعد از طی اقدامات درمانی لازم برای معالجه و ترخیص از بیمارستان سه متهم به بازداشتگاه منتقل شدند.
انتقال به دادسرای جنایی
متهمان صبح روز شنبه در اولین جلسه بازجویی اتهام قتل شایان را انکار کردند و جزئیات حادثه را شرح دادند.این در حالی است که یکی از سرنشینان خودرو که در هنگام وقوع حادثه در کنار متهمان بوده، هم اکنون متواری است.در ادامه این گزارش گفتوگوی خبرنگار هفتصبح با یکی از متهمان بهنام مجتبی را بخوانید. او همان کسی است که در درگیری چند روز قبل با شایان زخمی شده بود.
همه چیز یک تصادف بود!
چند سال داری؟
20 سال.
از چند وقت قبل شایان را میشناختی؟
او بچه جنتآباد بود و ما در محله باغفیض زندگی میکردیم.خیلی وقت بود که او و دوستانش را میشناختیم.آنها همسن و سال ما بودند.
چرا با هم درگیر شده بودید؟
با هم کریخوانی داشتیم.او و دوستانش برای ما قدرتنمایی میکردند و برای همین با آنها کلکل و درگیری داشتیم.
آخرین درگیری شما بهخاطر چه موضوعی بود؟
اصلا دوست ندارم راجع به آن صحبت کنم! شما فکر کنید که بهخاطر همان درگیریهای همیشگی.
در درگیری قبل از روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
خیلی اتفاقی شایان و دوستانش را در یکی از فرعیهای شهرک غرب دیدیم.دوباره بین ما درگیری رخ داد و در این دعوا من چاقو خوردم و راهی بیمارستان شدم.صورتم زخم شد و دو تا از انگشتانم بخیه خورد.
برای همین از او کینه به دل گرفتی و در اتوبان خرازی او را تعقیب کردی؟
نه اصلا من روحم هم خبر نداشت که قرار است او را ببینم و چنین اتفاقی رخ میدهد.آن روز من و دو تا از دوستانم در خیابان بودیم که یکی دیگر از دوستان خود بهنام علی را دیدیم.علی 207 دارد و هیچ شناختی روی شایان نداشت.حتی از دعوا و درگیریهای ما با شایان هم خبر نداشت.
او به ما تعارف کرد که ما را به خانهمان برساند ما هم قبول کردیم.وارد اتوبان خرازی که شدیم شایان و دوستانش که با یک خودروی ون ما را تعقیب کرده بودند، سر راهمان سبز شدند.دوستان شایان قمه و شمشیر در دست داشتند.یکدفعه شایان تا کمر از شیشه خودروی ون بیرون آمد که به شیشه خودروی علی ضربه بزند اما تعادل خود را از دست داد و بیرون از ماشین پرتاب شد.بعد هم خودروی ون چپ کرد.در همین حین خودروی علی هم چپ کرد که همین باعث شد ما هم آسیب ببینیم.
دوستان شایان وقتی دیدند او به بیرون پرتاب شد، سعی نکردند به او کمک کنند؟
آنها خودروی ون را که چپ کرده بود صاف کرده و دوباره سوار شده و حرکت کردند.
شاهدان میگویند راننده خودرو 207 به عمد شایان را زیر گرفت!
نه اصلا اینطور نبود.علی با شایان هیچ خصومتی نداشت و حتی او را نمیشناخت.علی دانشجوی حقوق است و کار تجارت میکند.سرش در کار خودش است.
تو چی؟ سرت در کار دیگران است؟
نه! من هم دانشجوی مکانیک هستم.
بنا بر این گزارش رسیدگی به این پرونده تا روشن شدن راز مرگ شایان در دستور کار بازپرس جنایی قرار دارد.