تکیه معتدلها به کهنهکارها
روزنامه هفت صبح، مصطفی آرانی| روزهای پنجشنبه و جمعه دو حزب سیاسی جریان اعتدال در ایران، یعنی حزب اعتدال و توسعه و حزب کارگزاران سازندگی، کنگره خود را برگزار کردند و افراد جدیدی بهعنوان مدیران آنها منصوب شدند. با هم نگاهی کنیم به این دو کنگره و معنایی که میتواند برای سیاست ایران، کمتر از پنج ماه مانده به انتخابات مجلس ۱۴۰۲ داشته باشد.
حزب اعتدال و توسعه
آذر ۱۳۷۸ حزب سیاسی جدیدی در ایران با رهبری معنوی حسن روحانی تاسیس شد. روحانی در آن زمان دبیر شورای عالی امنیت ملی بود ولی در تیرماه ۱۳۷۸ به این اعتقاد رسیده بود که اصلاحطلبان مشغول تندروی هستند و نیاز به جریان سومی وجود دارد. اکبر هاشمی رفسنجانی نیز از این ایده حمایت کرده بود و دختر معتدلترش یعنی فاطمه هاشمی یکی از اعضای موسس حزب جدید شده بود.
14نفر موسس این حزب بودند که مهمترین آنها فاطمه هاشمی، محمدجواد ایروانی (معاون فعلی نظارت و حسابرسی دفتر رهبری) مجید قاسمی (مدیرعامل بعدی بانک پاسارگاد)، حسین موسویان (دیپلمات معروف)، اکبر ترکان، محمدرضا نعمتزاده، محمدباقر نوبخت و محمود واعظی بودند. در میان این 14نفر یک خانم دیگر هم بود. خانم زهرا پیشگامیفرد که حالا مدیرکل حقوق بشر و زنان وزارت خارجه است. البته خانم پیشگامیفرد به همراه آقایان ایروانی و قاسمی از این حزب کناره گرفتند.
عدالت و توسعه ۱۴ سال بعد از تاسیس به بزرگترین موفقیت خود دست یافت و رهبر معنوی آن رئیس جمهور ایران شد. از میان هیات موسس همچنان که میبینید چهرههایی مثل نوبخت و واعظی و ترکان و نعمتزاده در دولت روحانی حضور داشتند. از اعضای شورای مرکزی هم نمایندگان دیگری در دولت بودند مثل علی جنتی. حزب در دو انتخابات پایانی دولت روحانی یعنی انتخابات مجلس یازدهم و ریاست جمهوری مشارکت نکرده و دستکم کاندیدایی نداشته است.
نتایج انتخابات شورای مرکزی جدید حزب نیز نشان میدهد که تقریبا از چهرههای دارای وزن سیاسی خالی شده و مثلث نوبخت و جنتی و واعظی (با سن ۷۲، ۷۴ و ۷۱ سال) مشهورترین افراد شورای مرکزی ۲۱ نفره آن هستند. از میان این ۲۱ نفر، ۳ نفر خانم هستند که یکی از آنها خانم پروین داداندیش، همسر آقای واعظی است.با توجه به جلسات روحانی با وزرا و مدیران خود و تشویق آنان به ثبتنام در نامزدی مجلس، برآورد کنونی این است که این حزب میخواهد دستکم در تهران لیستی با عنوان یاران روحانی داشته باشد.
کارگزاران سازندگی
شریک عدالت و توسعه در آن لیست احتمالا حزب کارگزاران سازندگی است. البته کارگزاران گلایه زیادی از عدالت و توسعه دارد چرا که این انتظار از سوی حزب کارگزاران وجود داشت که وقتی عبدالناصر همتی به عنوان نامزد این حزب در انتخابات ۱۴۰۰ مطرح شده است، روحانی یا حزب متبوع او از همتی طرفداری کنند که این کار را نکردند.
کارگزاران سازندگی چهار سال قبل از عدالت و توسعه تاسیس شده است. اگر عدالت و توسعه را یک رویکرد معتدل نسبت به جریان اصلاحات بدانیم، سازندگی را میتوان رویکردی معتدل به جریان اصولگرا موسوم به راست دانست. هیات موسس این حزب همگی از اعضای بلندپایه دولت اکبر هاشمی بودند و او پدر معنوی این حزب به شمار میرفت.
به شکل جالبی اکبر ترکان و محمدرضا نعمتزاده عضو هیات موسس این حزب هم بودند و در این هیات افراد دیگری مثل محمدعلی نجفی، غلامحسین کرباسچی و بیژن زنگنه و عیسی کلانتری نیز حضور داشتند. از خانواده هاشمی سه نفر یعنی محمد، برادر او، فائزه، دخترش و علی، برادرزاده هاشمی نیز در حزب حضور داشتند. محسن هاشمی رفسنجانی هم تا قبل از همین کنگره اخیر رئیس شورای مرکزی این حزب بود.
کارگزاران تقریبا در منتهیالیه راست جناح چپ یا همان اصلاحطلبان ایران ایستاده و تمایلی به برخی نگرشهای اصلاحطلبان رادیکال (مثل اعضای حزب اتحاد ملت) در مورد تحریم انتخابات در صورت رد صلاحیت گسترده و… ندارد. از اینرو است که هم در انتخابات مجلس سال ۱۳۹۸ و هم در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ شاهد حضور این حزب در عرصه سیاسی بودیم.
طبیعتا حزب برای انتخابات مجلس و خبرگان امسال هم برنامه دارد و این را میتوان از دو شعار کنگره یعنی «برای ایران» و «تحقق توسعه، احیای جمهوریت، پیگیری مطالبات زنان» متوجه شد.اتفاق مهمی که در کنگره این حزب افتاده (غیر از انتخاب نیمی از اعضای شورای مرکزی که دوره آنها تمام شده بود من جمله محسن هاشمی) انتخاب یک شورایعالی مشورتی برای حزب بود.
بر اساس این خبر اسحاق جهانگیری، ایرج فاضل، محمد هاشمی، غلامحسین کرباسچی، کرباسیزاده، رضا امراللهی، عبدالناصر همتی، محمدحسین عادلی، رضا ملکزاده، سیدمصطفی هاشمیطبا، مسعود نیلی و احمد مسجد جامعی بهعنوان اعضای شورای مشورتی کارگزاران انتخاب شدند. در این فهرست مشخص نیست که منظور از آقای کرباسیزاده کیست و ممکن است شاهد یک اشتباه املایی (با توجه به نزدیکی با اسم آقای کرباسچی) باشیم ولی بقیه افراد، چهرههایی شاخص در سیاست ایران هستند.
جهانگیری ۶۵ ساله، دو دوره نمایندگی مجلس را در کارنامه دارد، پنج سال استاندار اصفهان بوده، هشت سال وزیر و هشت سال معاون اول رئیس جمهور. ایرج فاضل ۸۴ ساله که متخصص قلب و عروق است، وزیر فرهنگ و آموزش عالی در دولت اول موسوی و همچنین وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در دولت اول اکبر هاشمی رفسنجانی بوده و ریاست سازمان نظام پزشکی را هم به عهده داشته است.
محمد هاشمی ۸۱ ساله، سیزده سال رئیس صداوسیما بوده است. غلامحسین کرباسچی هفتاد ساله از ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۸ استاندار اصفهان بود و از ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۷ شهردار تهران. رضا امراللهی ۷۷ ساله، شانزده سال رئیس سازمان انرژی اتمی ایران بوده است. عبدالناصر همتی ۶۶ ساله دو سال در دولت روحانی رئیس بیمه مرکزی بود و سه سال رئیس بانک مرکزی.
محمد حسین عادلی ۷۰ ساله، از ۱۳۶۶ تا ۱۳۶۸ سفیر ایران در ژاپن، از ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۳ رئیس کل بانک مرکزی، از ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۸ سفیر ایران در کانادا و از ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۴ سفیر ایران در بریتانیا بود و از سال ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۶ نیز بهعنوان دبیرکل مجمع کشورهای صادرکننده گاز فعالیت میکرد. رضا ملکزاده ۷۲ ساله، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ایران در دولت اکبر هاشمی رفسنجانی بود و سیدمصطفی هاشمیطبا ۷۷ ساله، وزیر صنایع در دولتهای محمدجواد باهنر و میرحسین موسوی، و معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان تربیت بدنی در دولت دوم هاشمی رفسنجانی و دولت اول سیدمحمد خاتمی بود و مجموعا ۱۰ سال هم ریاست کمیته ملی المپیک را به عهده داشت.
به این جمع باید مسعود نیلی ۶۸ ساله که برخی او را تئوریسین اقتصادی دولت روحانی در دوره اول میدانند و نیز احمد مسجدجامعی ۶۷ ساله، عضو و رئیس پیشین شورای اسلامی شهر تهران و وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت سیدمحمد خاتمی را هم اضافه کنید.
البته بنا به گزارش خبرگزاری ایرنا کرباسچی، در حالی نامش در میان اعضای شورای مشورتی حزب کارگزاران قرار داده شده که نامبرده از تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۰ و پس از کنار گذاشتهشدن از دبیرکلی کارگزاران، در هیچ جلسه حزب شرکت نکرده است.بنابراین اینطور بهنظر میرسد که دو حزب مرکزی در گروه اعتدالگرایان ایران، راهبردهای تقریبا مشابهی برای حضور در انتخابات آینده پیش گرفتهاند. تکیه بر چهرههای قدیمی با متوسط سنی بیش از شصت و پنج سال به عنوان رهبری حزب و البته حضور جوانان کمتر شناخته شده و یا ناشناخته در سطح مدیریتی.
آیا آنها خواهند توانست چرخه تقریبا بسته سمت چپ سیاست ایران یا اصلاحطلبان برای ورود به عرصه سیاسی را بشکنند؟ آیا راهبرد انتخاباتی آنان متفاوت از اصلاحطلبان خواهد بود و آیا مشارکتکنندگان در انتخابات به آنها اقبالی خواهند داشت؟ برای پاسخ این سوالات باید حدودا پنج ماه آینده را رصد کرد.