تکرار جنایت به شیوه قتل بابک خرمدین
روزنامه هفت صبح | 12 مرداد ماه امسال زمانی که یک پاکبان در حال تخلیه سطل زبالهای در 45 متری کلهر شهرقدس بود متوجه شد که چیزی شبیه بقایای بدن انسان در یک کیسه زباله جاسازی شده است. برای همین آن را باز کرد و با یک جفت پای قطع شده مواجه شد.پاکبان وحشت زده موضوع را به پلیس اطلاع داد و رسیدگی به این موضوع در دستور کار تیم جنایی قرار گرفت.
بررسیها آغاز شده بود که روز بعد تکههای دیگری از یک جسد مثله شده در سطل زبالههای اخترآباد شهریار و همچنین در خادمآباد کشف شد. تیم تشخیص هویت پلیس آگاهی در نخستین قدم برای یافتن ردی از هویت مقتول اثر انگشت جسد را مورد بررسی قرار داده و متوجه شدند جسد متعلق به جوانی به نام فرهاد است که به نظر میرسید حدود دو هفته از قتل او گذشته باشد.
قتل تبعه کشور استرالیا
همچنین بررسیها حکایت از آن داشت که این جوان تبعه کشور استرالیا بوده و چند وقت قبل، به ایران بازگشته بود.در ادامه خانواده او شناسایی شدند و هدف تحقیقات جنایی قرار گرفتند.سپس با توجه به اینکه مفقود شدن فرهاد را به پلیس اعلام نکرده بودند، به عنوان اولین مظنونین تحت بازجویی قرار گرفتند.
مادر فرهاد به ماموران گفت:«پسرم مدتی بود که از استرالیا برگشته بود.برای او در شغلش مشکلاتی ایجاد شده و به گره مالی برخورده بود برای همین میگفت شاید دیگر هرگز نتوانم به استرالیا برگردم.از طرفی با پدرش بر سر هر مسئلهای بگو مگو میکردند و میگفت زندگی در این خانه با تو و بابا برایم سخت است چون سالها تنها و مستقل زندگی کرده بودم.
تا اینکه یک روز شوهرم به من گفت وقتی که من در خانه نبودهام دوباره با فرهاد دعوایشان شده و فرهاد خانه را ترک کرده است.شوهرم میگفت که فرهاد به او گفته قصد بازگشت به استرالیا را دارد و گفته دیگر دنبال من نگردید.من هم با اینکه خیلی غصه خوردم اما حرف شوهرم را باور کردم و منتظر بودم که پسرمان بالاخره تماسی با من بگیرد.»صحبتهای مادر فرهاد نشان میداد که او از موضوعی بیاطلاع است و به نظر میرسید که پدر فرهاد تمام حقیقت را به او نگفته است.برای همین پدر تحت بازجویی تخصصی قرار گرفت و سرانجام لب به اعتراف گشود و به قتل فرهاد اعتراف کرد.
پسرم را کشتم و جسدش را تکه تکه کردم
پدر فرهاد در اولین اعترافات خود گفت:«وقتی فرهاد دبیرستان را تمام کرد برای ادامه تحصیل او را به استرالیا فرستادم.در آنجا درس خواند و مهندس شد و در تمام طول تحصیل من هزینههای درس خواندنش را از ایران برای او میفرستادم.چند سالی گذشت و او در استرالیا کار میکرد تا اینکه اخیرا به ایران بازگشت و میگفت شخصی همه پولهای او را دزدیده و از او کلاهبرداری کرده است.
او افسرده شده بود و روحیهاش به خاطر این اتفاق خیلی بد بود.میگفت همه زندگیام را باختهام و حاضر نبود سر کار و زندگیاش برگردد.من و مادرش هم سن و سالی گذراندهایم و نیاز به آرامش داریم اما فرهاد به خاطر افسردگیاش ما را اذیت میکرد.به او میگفتم این همه هزینه کردم تا تو به سر و سامان برسی اما حالا داری ما را با رفتارت اذیت میکنی.اما او گوشش بدهکار نبود و از رفتارهای زشت خود دست برنمیداشت. برای همین من نقشه قتل او را کشیدم.»
پدر فرهاد در مورد روز حادثه گفت:«ساعت 6 صبح بود و همسرم از شب قبل به مهمانی رفته بود.فرهاد در خواب بود که بالای سرش رفته و با پتک ضربه محکمی به سرش زدم.سپس جسد او را به حمام خانهمان برده و مثله کردم و بعد در سطل آشغالها ریختم. بعد هم به همسرم گفتم که من و فرهاد با هم دعوایمان شده و او از خانه قهر کرده و رفته است.
همسرم هم چون چندین بار بگومگوی من و پسرم را دیده بود حرفم را باور کرد.» متهم در ادامه ادعا کرد که به خاطر مشکلات روانی دست به چنین اقدامی بر علیه پسر خود زده است.بنابراین کمیسیون پزشکی قانونی سلامت روان او را مورد بررسی قرار داد. کارشناسان اعلام کردند اگرچه متهم علائمی از افسردگی دارد اما چون قتل با برنامهریزی صورت گرفته او دارای قوه تمیز بوده است.همچنین اعلام کردند که اثری از جنون در متهم مشاهده نشده است.
در ادامه کارشناسان با بررسی سوابق متهم اعلام کردند او هیچگونه سابقه ابتلا به بیماری روانی و یا مراجعه به روانپزشک را در پروندهاش ندارد. به این ترتیب به اتهام مباشرت در قتل عمدی بر علیه پدر فرهاد کیفرخواست صادر شد و با توجه به اینکه مادر فرهاد بعد از افشای راز جنایت هولناک تقاضای اشد مجازات برای شوهرش کرده است، متهم به زودی در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه خواهد رفت.