توصیه ویرانگر خانم دکتر برای شهروندان!
روزنامه هفت صبح، ساعد برقی | همین هفته پیش از تصمیم خانم کاظمیپور در وزارت ورزش گفتیم که یکدفعه فعالیت کلی قهرمان زن در رشتههای سنگین مثل وزنه برداری و بدنسازی را مختل کرد. هرچند سجادی وزیر ورزش گفت که این امر موقت است و همه چیز به روال عادی برخواهد گشت. به هرحال منتظریم. چون بیاحترامی به سلایق مشروع مردم و تصمیم گرفتن به جای آنها مسبوق به سابقه است. اما امروز خانم دکتر زهرا عبداللهی چالش جدیدی برای مردم ایجاد کرده است.
ایشان یک مدیرکل مهم وزارت بهداشت هستند و تصمیمات و ایده هایشان میتواند تاثیرگذار باشد. اول خبر را بخوانید: « خانم دکتر عبداللهی مدیرکل دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت با اشاره به مصرف بالای قند وشکر در کشور و ارتباط آن با چاقی و بیماریهایی نظیر دیابت و برخی سرطانها، در عین حال از پیشنهاد افزایش قیمت و یا حذف یارانه شکر خبر داد و گفت این کار در جهت حفظ سلامت مردم است چون مردم، خیلی بیشتر از حد نیاز و توصیهها قند و شکر مصرف میکنند.
یکی از اولویتهای مهم وزارت بهداشت، کاهش مصرف قند و شکر در جامعه است … در حال حاضر مطالعات بررسی مصرف غذایی خانوارها در کشور نشان میدهد که سرانه مصرف قند و شکر، خیلی بیشتر از مقدار توصیه شده در سبد غذایی است و مصرف آنها یکی از عوامل اصلی اضافه وزن، چاقی، دیابت و برخی از سرطانها مانند سرطان پانکراس است.
یکی از اقدامات و پیشنهادات ما برای کاهش مصرف قند و شکر در کشور، اتخاذ سیاستهای دولتی مانند افزایش قیمت و یا حذف یارانه شکر است. این کار در جهت حفظ سلامت مردم است چون مردم، خیلی بیشتر از حد نیاز و توصیهها قند و شکر مصرف میکنند. به دلیل مصرف بالای قند و شکر و مواد قندی و شیرین، ذائقه مردم به سمت مصرف مواد غذایی شیرین و قندی سوق یافته و به همین خاطر باید بر روی کاهش تقاضا و مصرف به روشهای مختلف، کار شود.»
این هم یکی دیگر ازآن دسته تصمیمگیریها به جای عموم مردم است. یعنی یک سلیقه و خواسته مشروع مردم نه با کار فرهنگی که با بگیر و ببند حل شود و اگر مصرف قند و شکر بالاست باید قیمتش را زیاد کرد! خانم دکتر عبداللهی که این ایده را بر طبق مطالعاتشان مطرح کرده و متاسفانه پیگیری هم کردهاند متوجه هستند که در اقلام مورد استفاده طبقات سنتی و مذهبی شکر چه جای ویژهای دارد.
در حلوا، حلیم، شله زرد، نبات، شربت، کاچی و زولبیا بامیه همه اساس کار برمبنای شکر است تا آنجا که روایتهایی نقل میشود که مومن ذائقهاش به شیرینی است. بسیاری از مراسم مذهبی در کشور ما منوط به چنین خوراکیهایی است. این که دیگر اظهرمن الشمس است. آیا میدانند که اقتصاد شهرهایی مثل اصفهان و قم و یزد و حتی تبریز بر مبنای گز و سوهان و قطاب و باقلواست؟خانم دکتر میدانند که تصمیمشان که حتما با نیت خیر انجام شده چه تاثیری بر اقتصاد این شهرها خواهد گذاشت؟خانم دکتر کوتاه بیایید. مشکل دیابت را طور دیگری حل کنید.