کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۹۸۲۴۲
تاریخ خبر:

تصویری که در سینما از ایرلندی‌ها به یاد می‌آوریم

روزنامه هفت صبح، اشکان جاویدی| حتما این را شنیده‌اید که می‌گویند «اشباح اینیشرین» یک فیلم عمیقا ایرلندی است و برای اینکه درست از فضا و روابط آن سر در بیاورید، لازم است که ایرلندی‌ها را خوب بشناسید یا حداقل با زمینه تاریخی الهام‌بخش داستانش، یعنی جنگ‌های داخلی، آشنا باشید. طبعا شناختن ایرلندی‌ها نمی‌تواند کار ساده‌ای باشد چرا که خود بریتانیایی‌ها هم قرن‌هاست سر این موضوع به مشکل خورده‌اند ولی شاید مراجعه به فیلم‌های ایرلندی مشهور یا فیلم‌های مهمی که درباره ایرلند ساخته شده، ایده بدی نباشد.

ایرلند به‌عنوان سرزمین پدری یکی از تم‌های پررنگ در فیلم‌های جان فورد بود و گاهی هم فراتر از تم، حضوری پررنگ در متن پیدا می‌کرد. نمونه مشهور «مرد آرام» با نقش‌آفرینی جان وین است که به احتمال زیاد خیلی از نماهای به‌یاد‌ماندنی آن فیلم در تصویرسازی «اشباح اینیشرین» هم تاثیرگذار بوده.

داستان درباره بوکسوری با اصالت ایرلندی است که به وطنش بازمی‌گردد تا به خاطرات تلخ گذشته غلبه و عشق را تجربه کند. ولی در این دنیای مردانه و نسبتا خشن، هیچ چیز ساده و راحت پیش نمی‌رود. «مرد آرام» فیلم همچنان دلنشینی است و تا سال‌ها به‌عنوان سازنده‌ی تصویری نوستالژیک از ایرلند برای هالیوودی‌ها شناخته می‌شد. چیزی که امروز مشخص شده خیلی هم با واقعیت جور نبوده، چرا که چند دهه بعد، سینمای ایرلند با خشم و مبارزه گره خورد.

فضای ملتهب سیاسی و اجتماعی به پرده سینما هم راه پیدا کرد و در این میان شهرت سینماگرانی چون جیم شریدان و نیل جردن به واسطه روایت داستان‌های برگرفته از مبارزات مدنی ایرلندی‌ها در مقابل بریتانیاست، حالا چه داستان به استقلال جمهوری ایرلند در ابتدای قرن بیستم مربوط باشد و چه به ارتش آزادی‌بخش ایرلند در ایرلند شمالی که از دهه هفتاد تا نود یکی از بحران‌های مهم انگلیس و اروپا را رقم زد. از نمونه‌های شاخص این جریان سینمایی آرمانگرایانه که علاوه بر بازتاب تاریخ معاصر سعی داشتند تا هویت ملی ایرلندی‌ها را هم بازنمایی کنند، «به‌نام پدر» و «مایکل کالینز» است که همچنان در کارنامه فیلمسازان خود دست‌نیافتنی به نظر می‌رسند.

حس مبارزه و استقلال‌طلبی ایرلندی‌ها به‌قدری موضوع جالبی به حساب می‌آمد که برای رفتن به سراغش لازم نبود ایرلندی باشی. برای مثال «متعلق به شیطان» آخرین ساخته آلن جی پاکولا که آخرین فیلمبرداری گوردن ویلیس هم به‌شمار می‌آید و برد پیت و هریسون فورد نقش‌های اصلی‌اش را ایفا می‌کردند، یکی از همین فیلم‌هاست. و طبعا نمونه معروف‌تر «بادی که بر مرغزار می‌وزد» ساخته کن لوچ چپگرا که سال 2006 نخل طلای جشنواره کن را برنده شد و استقبال گسترده تماشاگران ایرلندی را به همراه داشت. فیلم در دهه بیست جنگ‌ استقلال و جنگ داخلی ایرلندی‌ها را به تصویر می‌کشد.

با گذر زمان و فروکش کردن التهابات سیاسی، سینماگران ایرلندی موضوعات دیگری غیر از جنگ و مبارزه را هم پیدا کردند که می‌توانست بازتاب‌دهنده هویت ملی باشد و البته فعالیت ایرلندی‌ها در سینمای بریتانیا هم به قدری افزایش پیدا کرد که مرزکشی کار سختی شد. مثلا می‌شود به جان کارنی اشاره کرد که بعد از موفقیت «یک‌بار» در سطح جهان به‌عنوان سازنده عاشقانه‌هایی مطرح شد که زندگی شخصیت‌های خود را به‌واسطه آمیختگی‌شان به موسیقی روایت می‌کند. یا «بروکلین» جان کراولی که تا پای نامزدی اسکار پیش رفت و همچنان یکی از بهترین نقش‌آفرینی‌های سرشا رونان به حساب می‌آید، داستان مهاجرت دختر جوانی را از ایرلند به بروکلین نیویورک در دهه پنجاه میلادی روایت می‌کند.

و البته در این میان نباید از قلم انداخت عضو دیگر خانواده مک‌دونا یعنی جان مایکل را با فیلم کمدی «نگهبان» که برندن گلیسن و دان چیدل نقش‌های اصلی‌اش را ایفا می‌کردند، موفقیتی فراتر از انتظار را در سینمای ایرلند تجربه کرد و البته در ساخته‌های بعدی‌ بر خلاف برادر کوچک و مشهورترش (مارتین)، بیشتر به سمت فیلم‌های متعارف و عامه‌پسند رفت.

کدخبر: ۴۹۸۲۴۲
تاریخ خبر:
ارسال نظر