بیسوادی؛ دغدغه نسل جدید آمریکاییها
روزنامه هفت صبح، رامتین لطیفی| سطح پایین سواد در میان بزرگسالان در آمریکا، یک نگرانی عمده برای دولتمردان این کشور است، به طوری که آمار نشان میدهد ۵۴ درصد از بزرگسالان ۱۶ تا ۷۴ ساله یا حدود ۱۳۰ میلیون نفر از شهروندان این کشور، زیر سطح معادل سطح ششم سواد دارند. باید اعتراف کرد که این عدد تکاندهندهای است که پیامدهای قابل توجهی برای درآمد شخصی، سطح اشتغال، مسئله سلامت، رشد اقتصادی، رشد سیاسی و … دارد.
گفتنی است عوامل متعددی در پایین بودن سطح سواد عمومی نقش دارند. فقر عامل مهمی در سطوح پایین سواد است. کودکان خانوادههای کم درآمد اغلب به کتاب و سایر مواد خواندنی دسترسی ندارند که میتواند مانع رشد و نمو آنها شود. علاوه بر این، بزرگسالانی که در فقر بزرگ میشوند، ممکن است فرصتی برای توسعه مهارتهای خواندن خود نداشته باشند، که میتواند منجر به سطح سواد پایین در بزرگسالی شود.
یک مطالعه جدید که توسط گالوپ به نمایندگی از بنیاد سواد خانوادگی باربارا بوش صورت گرفته است، نشان میدهد که سطوح پایین سواد بزرگسالان، عاملی هزینهزاست که میتواند 2/2 تریلیون دلار در سال برای آمریکا هزینه داشته باشد. کمسوادی ۵۴ درصدی یا ۱۳۰ میلیون نفری بزرگسالان آمریکا، به دلایل متعددی تکان دهنده است و پیامدهای بسیار زیادی به دنبال دارد، چراکه سواد با چندین مسئله مهم مانند درآمد شخصی، سطح اشتغال، سلامت و رشد کلی اقتصادی مرتبط است.
رابینسون بریتیش، رئیس و مدیر عامل بنیاد باربارا بوش، درباره اهمیت این مطالعه اظهار داشت: «بحران کم سوادی مردم و شهروندان بزرگسال آمریکا به طور عمده نادیده گرفته میشود.» دکتر جاناتان راتول، اقتصاددان اصلی گالوپ بر ارزیابی بینالمللی مهارتهای بزرگسالان به نام برنامه ارزیابی بینالمللی شایستگیهای بزرگسالان (PIAAC) تکیه کرد که سواد را در چندین سطح طبقهبندی میکند. وزارت آموزش و پرورش از این نتایج برای ایجاد و انتشار سطح سواد تخمینی برای هر ایالت آمریکا استفاده کرد.
بزرگسالانی که برای سواد در PIAAC امتیاز زیر سطح ۳ را کسب کردند، حداقل تاحدی بیسواد تعریف شدند. بزرگسالان پایینتر یا در سطح يك ممکن است در درک متون فراتر از پر کردن فرمهای اولیه مشکل داشته باشند و نتیجهگیری از مطالب نوشته شده برای آنها دشوار است.
بزرگسالان در سطح ۲ میتوانند به اندازه کافی خوب بخوانند تا بررسیهای محصول را ارزیابی کنند و کارهای دیگری را که نیاز به مقایسه و استنتاج ساده دارند انجام دهند، اما بعید است که اعتبار متون را به درستی ارزیابی کنند یا استنباطهای پیچیدهای به دست آورند. بزرگسالان در سطح ۳ و بالاتر با سواد کامل در نظر گرفته شدند.
به طوری که آنها میتوانند منابع را ارزیابی کنند، همچنین میتوانند معنای پیچیده و ایدههای پیچیده را از منابع مکتوب استنتاج کنند. این مطالعه نشان میدهد که سواد پایین، میلیونها آمریکایی را از مشارکت کامل در جامعه و اقتصاد بهعنوان والدین، کارگران و شهروندان بازمیدارد. این تحقیق به وضوح نشان میدهد که سرمایهگذاری در سوادآموزی بزرگسالان برای قدرت ملت در حال حاضر و برای نسلهای آینده کاملاً حیاتی است و آنچه باربارا بوش بیش از ۳۰ سال پیش گفت، امروز هم صادق است: «سوادآموزی، شغل اصلی همه ماست.»
از سوی دیگر درآمد به شدت با سواد مرتبط است. متوسط درآمد سالانه بزرگسالانی که در حداقل سطح مهارت سواد یا همان سطح ۳ قرار دارند، نزدیک به ۶۳ هزار دلار در سال است که به طور قابل توجهی بالاتر از میانگین تقریبی ۴۸ هزار دلاری است که توسط بزرگسالانی که درست کمتر از مهارت یا همان سطح ۲ به دست میآورند و بسیار بالاتر از افراد در سطح سواد هستند. پایینترین سطح سواد یا همان سطح صفر و يك، به طور متوسط کمی بیش از ۳۴ هزار دلار درآمد دارند. با این اوصاف سطح پایین سواد تأثیر قابل توجهی بر افراد و جامعه به عنوان یک کل دارد.
اشتغال: بزرگسالان با سطح سواد پایین ممکن است برای یافتن شغل مشکل داشته باشند یا ممکن است به مشاغل کم درآمد محدود شوند. این میتواند منجر به فقر و عدم دسترسی به منابعی شود که میتواند به بهبود مهارتهای سوادآموزی کمک کند.
سلامت: سطح سواد پایین با پیامدهای سلامت ضعیفتر همراه است. بزرگسالان با سطح سواد پایین ممکن است برای درک اطلاعات بهداشتی دچار مشکل شوند، که میتواند منجر به تصمیمات و نتایج بهداشتی ضعیف شود.
سیستم عدالت کیفری: بزرگسالان با سطح سواد پایین بیشتر درگیر سیستم عدالت کیفری هستند. این به این دلیل است که آنها ممکن است برای درک اسناد قانونی مشکل داشته باشند یا ممکن است نتوانند نوشتههای هشداردهنده را بخوانند، که در نهایت منجر به بروز مشکلات قانونی میشود.
اقتصاد: سطح پایین سواد تأثیر قابل توجهی بر اقتصاد دارد. بر اساس مطالعهای که توسط بنیاد سواد خانوادگی باربارا بوش انجام شد، افزایش نرخ باسوادی بزرگسالان آمریکایی به سطح مطالعه کلاس ششم، سالانه 2/2 تریلیون دلار اضافی برای اقتصاد آمریکا ایجاد میکند که برابر با ۱۰ درصد تولید ناخالص ملی این کشور به عنوان بزرگترین اقتصاد جهان است.