بلندپروازی در دیجیکالا و سرنوشت کارخانه نوآوری
روزنامه هفت صبح، نگین باقری| بعد از 17سال، برادران محمدی مثل لژیونرهای فوتبال که دست آخر چهار گوشه زمین را میبوسند و مربیگری را شروع میکنند، مدیریت دیجیکالا را کنار گذاشتند. روز شنبه مدیرعامل این مجموعه عوض شد و حمید و سعید محمدی فعلا فقط قرار است در قالب همان سمتهای قبلی به کارشان ادامه بدهند که بهترتیب میشود رئیس و عضو هیات مدیره.
این تصمیم غیرمنتظره که آنقدرها هم بین بنیانگذاران استارتاپی رایج نیست احتمالا نه از روی خستگی و استراحت و این بهانهها، بلکه بهخاطر یک بلندپروازی مهم گرفته شده که حدس زدن آن خیلی کار سختی نیست. ورود به بورس برنامه قدیمی دیجیکالا بود که لفظ آن را دهه 90 آمد اما به اولین قدمهایش نرسید.
برای همین احتمالا حالا که نبض دیجیکالا مثل یک ساعت منظم کار میکند، دو برادر با خود فکر کردند چه زمانی بهتر از امروز که در یک قدم استراتژیک بار مدیریت را از دوششان بردارند و روی پروژه جدید تمرکز کنند. دیجیکالا حالا مهرههایش را اینطور چیده: به جای حمید محمدی، مسعود طباطبایی، مدیرعامل شده اما همچنان بیشترین سهام (حدود 33 درصد) در اختیار همین بنیانگذارانش است.
بقیه مسئولان هم همگی روی همان صندلیهای قبلي خود قرار دارند. این «بقیه» شامل علی فیاضبخش مدیرعامل سراوا و فلورین هلمیچ (نماینده یک شرکت اروپایی) میشود. به جز ورود به بورس، دیجیکالا احتمالا چند پیچ و مهره دیگر هم برای سفت کردن دارد. این دیجیکالایی که امروز از آن حرف میزنیم فقط یک خردهفروشی آنلاین نیست.
فیدیبو را برای کتاب و کمدا و دیجیاستایل را برای لباس دارد. برای جنس دست دوم و سوپر مارکت دو محدوده متفاوت تعریف کرده. از دیجیپی شبیه به یک شبکه مالی انحصاری استفاده میشود. دیجیاکسپرس هم که برای پردازش و تحویل کالا تعریف شده. حالا به این لیست اسمارتک و دیجی نکست را هم اضافه کنیم که برای عقب نماندن از نوآوری راهاندازی شده.
طعم بزرگتر کردن این اکوسیستم استارتاپی که انگار زیر دندان دیجیها مزه کرده، ممکن است باز هم از این بزرگتر و چند حلقه دیگر به آن اضافه شود. از طرف دیگر همه این زیرمجموعهها شبیه به حلقههای زنجیره دیجیکالا هستند ولی میتوانند یک قدم از دایره امن خود هم فراتر بروند و به جز نیازهای خود به خارج از دیجیکالا هم سرویس بدهند. درست مثل کاری که برای خدمات دیجی اکسپرس تعریف شده.
حالا هر برنامهای که در دست اجرا باشد، ولي خلاصه ماجرای این هفته این بوده که چرخدندههاي دیجیکالا دیگر برای چرخیدن نیاز به مدیریت مستقیم محمدیها ندارد و احتمالا خلق ارزشافزوده جدید پروژه جذابتری برای دو کارآفرین جوان بوده که مجموعه خود را از این هم عظیمتر کنند.
چراغهای برج نوآوری ایران روشن میماند؟
خبر استارتاپی دوم هم باز همان روز شنبه اتفاق افتاد. هفته پیش در گزارشی در همین صفحه توضیح داده بودیم که چه اتفاقی برای اولین کارخانه نوآوری ایران افتاده.
خلاصهاش این است: حدود شش سال پیش شرکت هم آوا (یکی از شرکتهای شتابدهنده و مالک چند استارتاپ) ملکی با مساحت ۱۸ هزار متر اجاره کرد تا اولین کارخانه نوآوری ایران را راه بیندازد. کم کم دولت هم پای کار آمد و بخشی از کار را به عهده گرفت. اجاره ملک آنها ۵ ساله بود و اسفند ۱۴۰۱ مهلت قانونی فعالیت ۴ هزار نفری که در آن کار میکردند تمام شد.
معاون علمی و فناوری رئیسجمهور با وجود وعدههایش کاری نکرد و مالک به نام شرکت «آما» از طریق مراجع قضایی اعلام کرد که میخواهد ملک را تغییر کاربری داده و آن را بفروشد. بعد از چند روز «اما» و «ولی» و «نمیشود» و «راهی باقی نمانده» شانزدهم آبان مزایده برگزار شد و هیچ خریداری جلو نیامد. ملک فروش نرفت اما هنوز مالک از حرف خود برنگشته و ممکن است همانطور که بیانیه داده به صورت پلیسی کارخانه را تخلیه کند.
در نهایت چهار روز بعد از مزایده سعید رحمانی، بنیانگذار سرآوا سکوت خودش را شکست و یک نامه مهم نوشت. در نامه رحمانی چه نکات مهمی وجود داشت؟ دو سال پیش مذاکرات تمدید رهن و اجاره (البته با قیمت روز) و خرید ملک با شرکت آما شروع شد. تمایل بسیاری از ساکنان، مراکز نوآوری مستقر در کارخانه نوآوری آزادی و دیگر فعالان اکوسیستم کارآفرینی در مشارکت بهمنظور خرید، بسیار بالا بوده و هست.
کسی نیست که نداند سرآوا به غیر از فشار، تهدید و تهمت از هیچ مزایای دولتی دیگری برخوردار نشده. کارخانه نوآوری بهرغم تمامیترغیبها به انجام ندادن و منفعل بودن، راهاندازی شد. همآوا که این طرح را اجرایی کرد، در این مدت در کل مبلغ ۳ میلیارد تومان وام دریافت کرده که تا ریال آخر آن را با بهره بازپرداخت کرده است. حتی 10/5میلیارد تومان هم برای بازسازی کارخانه در سال ۱۳۹۷ صرف کرده. همچنین موسسان بخش خصوصی کارخانه نوآوری، مزایایی را برای بخش دولتی کشور فراهم کردند.
ایشان (مالك) برای جلوگیری از تهدید و فشار و تعطیلی کارخانه نوآوری پذیرفتند که این محل تبدیل به اولین شعبه پارک فناوری پردیس (در خارج از شهر پردیس) شود. ایشان قبول کردند که ۵ سوله از ۱۰ سوله کارخانه را به مبلغ ۵ میلیارد تومان رهن، در اختیار پارک فناوری پردیس بگذارند.
همآوا سپس ۲ سوله از این ۵ سوله را با اجاره ماهانه ۱۰۵ میلیون تومان و افزایش ۷ درصد در سال، از پارک باز اجاره کرد و در ضمن در این مدت همآوا ۱۰ درصد کلیه درآمدهای خود، حاصل از اجاره بهای فضای کارخانه به سایرین را به عنوان شارژ به پارک فناوری پردیس پرداخت کرده است. کجای دنیا این استفاده بخش خصوصی از مزایای دولتی است؟! تاکنون حتی مزایا و خدمات معمول پارک فناوری مثل معافیت مالیاتی نیز به کارخانه تعمیم داده نشده است!
بدون شک ساکنان کارخانه نوآوری آزادی تمایل به ادامه فعالیت در این محل را دارند و به همین دلیل خواستار تمدید اجاره یا خرید هستند. متاسفانه در عرض یک سال گذشته بخش خصوصی از مذاکرات مستقیم با مالک کنار گذاشته شده است و نهادهای جانشین شده، قادر به رسیدن به یک راهکار قطعی و نهایی برد برد با مالک نشدهاند. کارخانه نوآوری نماد کارآفرینی کشور و الگوی همافزایی و همدلی اکوسیستم کارآفرینی ایران است و میبایست نقطه متضاد تمامیتخواهی و تفرقهافکنی باشد و ادامه حیات آن دلها را گرم کند و امید را زنده نگه دارد. خاموش شدن چراغهای آن نشانی از عقبگرد و غلبه سیاهی است. اجازه ندهیم سیاهی بر اکوسیستم کارآفرینی بیش از این غالب گردد.