کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۴۵۱۴۴
تاریخ خبر:

بررسی ۱۰فیلم مهم سینمای ایران ‌با موضوع طلا

روزنامه هفت صبح، مرجان فاطمی | طلا، به همان نسبت که در زندگی مردم اهمیت دارد، می‌تواند موضوع جذابی برای داستان‌ها و فیلم‌های مختلف باشد. در سینمای جهان، فیلم‌های مهم زیادی با موضوع طلا ساخته شده و در سینمای ایران هم کارگردان‌های مختلفی روی این موضوع دست گذاشته‌اند و آن را محور فیلم‌هایشان قرار داده‌اند. در اکثر فیلم‌های ایرانی، طلا سنگ محکی برای سنجیدن طمع یا کعبه آمالی برای زندگی بهتر معرفی شده؛ پدیده‌ای که دوست و دشمن نمی‌شناسد و از این رو بازی برنده و بازنده به راه می‌اندازد، خوی شیطانی انسان‌ها را آشکار می‌کند و همه را به جان هم می‌اندازد.

فیلم «حمال طلا» که تازگی اکران آنلاین آن شروع شده، جدیدترین فیلمی است که با موضوع طلا ساخته شده. تورج اصلانی، اینبار سراغ سوژه‌ای بکر و جذاب رفته است؛ سوژه‌ای که شاید در پرداخت با ناکامی‌هایی روبه‌رو باشد اما در نقطه شروع مخاطبانش را غافلگیر می‌کند. در این پرونده به بهانه‌ اکران فیلم «حمال طلا»، دست روی فیلم‌هایی گذاشته‌ایم که در سینمای قبل و بعد از انقلاب، با موضوع طلا ساخته شده‌اند.

درواقع طلا، محور اصلی این فیلم‌ها به حساب می‌آید و درام اصلی آنها را شکل می‌دهد. علاوه بر مرور فیلم‌هایی که با این موضوع ساخته شده‌اند گفت‌وگویی هم با تورج اصلانی، مدیر فیلمبرداری مطرح ایرانی و کارگردان فیلم «حمال طلا» انجام داده‌ایم. در بخشی دیگر از پرونده هم به بررسی نقاط قوت و ضعف این فیلم از دیدگاه منتقدان پرداخته‌ایم.

در سینمای ایران چه قبل و چه بعد از انقلاب، فیلم‌های زیادی با موضوع طلا ساخته شده‌اند. فیلم‌هایی درباره‌ سرقت از طلافروشی، سرقت اموال قدیمی، پیدا کردن یک شیء طلایی زیرخاکی، دریافت غرامت طلا از کشورهای دیگر و …. در اکثر این فیلم‌ها طلا، به‌عنوان نشانه‌ای برای درگیر شدن شخصیت‌ها با طمع به تصویر کشیده شده و عاملی برای تحقیر یا حذف دیگران است. شاید بتوانیم بگوییم که فیلم «حمال طلا» یکی از متفاوت‌ترین آثاری است که با موضوع طلا ساخته شده و دست‌کم ایده‌ای متفاوت با آنچه پیش‌تر در سینمای ایران دیده‌ایم دارد.

طبیعتا تعداد فیلم‌هایی که با این موضوع در سینما ساخته شده‌اند، خیلی بیشتر از این ۱۰ نمونه است. سعی کردیم روی فیلم‌هایی دست بگذاریم که آثار به‌نسبت شاخصی در قیاس با سایرین هستند و طلا، نقش دراماتیک زیادی در شکل‌گیری آنها داشته است. غیر از «حمال طلا» که محور اصلی این پرونده است در بخش زیر درباره‌ نقش طلا در درام فیلم‌هایی مانند «استرداد»، «عیار ۱۴»، «طلای سرخ»، «سن‌پطرزبورگ»، «عطش»، «حکایت آن مرد خوشبخت»، «یوزپلنگ»، «شبح کژدم» و «خداحافظ رفیق» خواهیم پرداخت.

*** حمال طلا/ ۱۳۹۷ / کارگردان: تورج اصلانی
موضوع اصلی فیلم: خرید محتویات فاضلاب طلاسازی برای پیدا کردن الماس.
قهرمان یا قهرمانان فیلم: رضا و لویی، قهرمانان اصلی فیلم «حمال طلا» هستند. داستان روی زندگی رضا که یک حمال طلاست می‌چرخد. او با لویی هم‌خانه است. از یک طرف باید مهریه همسرش را بدهد و از طرف دیگر بدهی زیادی به صاحب طلافروشی دارد. بنابراین لویی پیشنهادی می‌دهد و پذیرش آن توسط رضا، آنها را وارد بحران می‌کند.

نقش دراماتیک طلا در داستان: کل داستان روی بحث طلاست. رضا حمال یا پیک طلاست و طلاها را از کارگاه به مغازه‌ها می‌رساند. یک روز وسط راه او را خفت می‌کنند و طلاهایش را می‌دزدند. صاحب کارگاه پول طلاها را از او می‌خواهد و رضا هم برای اینکه بدهی‌اش را بدهد، به پیشنهاد لویی گوش می‌کند و در یک مزایده برای محتویات فاضلاب طلاسازی شرکت می‌کند. آنها ۶۰میلیون تومان فاضلاب را می‌خرند به این امید که بتوانند الماسی را که دهه سی در چاه دستشویی افتاده است، پیدا کنند. از اینجا به بعد تمام داستان به تلاش این دو نفر برای پیدا کردن الماس داخل فاضلاب ارتباط دارد.

موقعیت فیلم: «حمال طلا» از جمله فیلم‌هایی است که با واکنش‌های کاملا متفاوتی از سوی مخاطبان روبه‌رو شده. برخی آن را بسیار ضعیف ارزیابی می‌کنند و برخی دیگر معتقدند فیلمی استاندارد و قابل قبول از آب درآمده است. این فیلم در سی‌وهفتمین جشنواره فیلم فجر در بخش نوعی نگاه، نامزد دریافت سیمرغ بهترین فیلم اول شد اما سیمرغ را به فیلم «مسخره‌باز» واگذار کرد.
ستاره هفت صبح به فیلم: سه ستاره

*** استرداد/ ۱۳۹۰ / کارگردان: علی غفاری
موضوع اصلی فیلم: موضوع «استرداد» درباره‌ طلب ۱۱تُن طلای ایران از شوروی است؛ بدهی‌ای که قرار بوده شوروی بعد از جنگ جهانی دوم به ایران بپردازد.
قهرمان یا قهرمانان فیلم: قهرمان اصلی فیلم «استرداد»، یک سرهنگ ایرانی به نام فرامرز تکین با بازی حمید فرخ‌نژاد است که مامور می‌شود به‌همراه چند شخصیت سیاسی عازم شوروی شود تا طلاها را از طریق کشتی به ایران منتقل کند.

نقش دراماتیک طلا در داستان: «استرداد» یک درام تاریخی است که روی مسئله مهمی در ارتباط با ایران بعد از جنگ جهانی دوم دست گذاشته است. ماجرای اصلی فیلم درباره‌ واقعه تاریخی بعد از جنگ جهانی دوم و ۱۱تن طلای طلب ایران از شوروی است. از ابتدا تا انتهای فیلم، شاهد روند بازپس گرفتن این طلاها هستیم و بنابراین کل اتفاق‌های فیلم، پیرامون طلاست. ماجرا این بوده که بعد از اشغال ایران در جنگ جهانی دوم، شوروی قرار بوده غرامتی معادل ۱۱تن طلا به دولت دکتر مصدق پرداخت کند. البته بعد از نمایش فیلم، درباره‌ اینکه فیلم «استرداد» تا چه میزان روی این واقعه تاریخی پیش رفته یا اثری آمیخته با تخیل است، بحث و اظهارنظرهای زیادی در گرفت.

موقعیت فیلم: فیلم «استرداد» در جشنواره فجر سی‌ام با استقبال فراوانی روبه‌رو شد. این فیلم در ۱۳رشته نامزد دریافت سیمرغ شد و نهایتا سیمرغ بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش اول مرد و بهترین تدوین را به‌دست آورد. این فیلم در جشن خانه سینما و جشن انجمن منتقدان هم مورد توجه قرار گرفت.
ستاره هفت صبح به فیلم: دو ستاره

*** سن‌پطرزبورگ/ ۱۳۸۸ / کارگردان: بهروز افخمی
موضوع اصلی فیلم: بر اثر یک تصادف، دو خلافکار خرده‌پا خیلی ناگهانی از وجود یک گنج سردر می‌آورند و دنبال آن می‌روند.
قهرمان یا قهرمانان فیلم: قهرمان‌های اصلی داستان کریم و فرشاد هستند. آنها بدون اینکه همدیگر را بشناسند متوجه راز گنج می‌شوند و تلاش می‌کنند هرطور شده خودشان را به آن برسانند. در طول فیلم مجبورند همدیگر را تحمل کنند.

نقش دراماتیک طلا در داستان: داستان به‌طور کلی درباره‌ گنج شمش‌های طلای سزار روسیه است. پیرمردی تصادف می‌کند و دو تا خلافکار او را به بیمارستان می‌رسانند. در طول مسیر در همان حالی که لحظات آخر را می‌گذراند، از گنجی در خانه‌ معتضدنیا در خیابان دروس تهران صحبت به میان می‌آورد. ابتدای فیلم توضیح داده می‌شود که آخرین تزار روسیه قبل از قتل‌عام شدن توسط بلشوییک‌ها، بخش مهمی از اموالش را به‌صورت شمش‌های طلا در محلی پنهان کرده بود و دولت شوروی سال‌ها همه‌جا را برای به‌دست آوردن این گنج زیر و رو کرده اما میراث تزار در جایی پنهان شده که فکر احدی به آن نمی‌رسیده و آن‌هم ایران بوده است. حالا این دو نفر محل اختفای این گنج را پیدا کرده‌اند و در طول فیلم به دنبال آن هستند.

موقعیت فیلم: «سن‌پطرزبورگ» در جشنواره فجر به نمایش درنیامد و یکباره اکران شد. بنابراین مورد داوری داوران جشنواره قرار نگرفت و در نتیجه جایزه خاصی هم به آن تعلق نگرفت. فیلم در اکران با استقبال خوبی روبه‌رو شد و با ۷۶۰میلیون تومان پنجمین فیلم پرفروش سال ۸۹ بود.
ستاره هفت صبح به فیلم: دو ستاره

*** عیار ۱۴/ ۱۳۸۷ / کارگردان: پرویز شهبازی
موضوع اصلی فیلم: صاحب یک طلا‌فروشی سال‌ها پیش باعث دستگیری فردی می‌شود و حالا با آزادی آن فرد، زندگی‌اش به‌خطر می‌افتد.
قهرمان یا قهرمانان فیلم: فرید با بازی محمدرضا فروتن، نقش اصلی فیلم است. او صاحب تنها طلافروشی شهرش است و وضع مالی خوبی هم دارد. قهرمان دیگر، منصور است با بازی کامبیز دیرباز. او بی‌اینکه در جریان باشد، بزرگترین خطر برای فرید محسوب می‌شود و فرید مدام از او فرار می‌کند. هم فروتن و هم دیرباز بازی‌های درخشانی در این فیلم به نمایش می‌گذارند.

نقش دراماتیک طلا در داستان: داستان پیرامون موضوع طلا و در رابطه با زندگی یک طلافروش می‌چرخد. سال‌ها پیش منصور چند طلای تقلبی برای فروش به طلافروشی فرید می‌آورد و فرید هم او را به پلیس لو می‌دهد. منصور به زندان می‌افتد و فرید فکرش را هم نمی‌کند که به این زوی‌ها آزاد شود. با شنیدن خبر آزادی منصور، فرید احساس خطر می‌کند که در پی انتقام باشد. بعد از چندروز فرار، نهایتا تمام طلاها را داخل یک ساک می‌ریزد و طلافروشی را تعطیل می‌کند. او تصمیم می‌گیرد با طلاها به‌همراه دختر مورد علاقه‌اش فرار کند و زندگی جدیدی را شروع کند اما در یک روز برفی، در راه گیر می‌کند و به دلایلی آتش می‌گیرد.

موقعیت فیلم: «عیار ۱۴» در بیست‌وهفتمین جشنواره فیلم فجر، جایزه‌ ویژه هیات داوران را گرفت و در سه بخش بهترین نقش اول مرد، بهترین نقش دوم مرد و بهترین فیلمنامه هم نامزد دریافت سیمرغ بود.
ستاره هفت صبح به فیلم: سه ستاره

*** طلای سرخ/ ۱۳۸۲ / کارگردان: جعفر پناهی
موضوع اصلی فیلم: شخصیت اصلی فیلم از طرف یک طلافروشی بالای شهر تحقیر می‌شود و تصمیم می‌گیرد دست به انتقام بزند.
قهرمان یا قهرمانان فیلم: حسین‌ شخصیت اصلی فیلم است که البته در کل فیلم او را به‌عنوان حسین‌‌آقا می‌شناسیم. او سال‌ها در جبهه بوده و حالا بعد از اتمام جنگ، به‌عنوان یک پیک موتوری در پیتزافروشی کار می‌کند. کل ماجرای فیلم در رابطه با مواجهه‌ حسین‌آقا با زندگی مردم مرفه بعد از جنگ می‌گذرد.
نقش دراماتیک طلا در داستان: ماجرای فیلم از پیداشدن یک حلقه‌ طلایی شکسته داخل کیفی که علی، دوست حسین زده است، شروع می‌شود.

آنها به مغازه طلافروشی در بالای شهر می‌روند تا قیمت حلقه را بپرسند اما طلافروش، دور از شأن مغازه‌اش می‌داند که آنها را راه بدهد و تحقیرشان می‌کند. آنها تصمیم می‌گیرند دفعه بعد با لباس مرتب‌تر و کت‌ و شلوار و کروات به‌همراه خواهر علی به مغازه بروند اما بازهم توسط صاحب طلافروشی تحقیر می‌شوند. حسین علاوه بر طلافروشی توسط گروه‌های مختلف هم تحقیر می‌شود و نهایتا تصمیم به انتقام می‌گیرد. او وارد طلافروشی می‌شود و می‌خواهد صندوق را خالی کند اما بازهم موفق نمی‌شود و …

موقعیت فیلم: طلای سرخ در هیچ‌ جشنواره‌‌ داخلی شرکت نکرد اما در پنجاه‌وششمین دوره جشنواره فیلم کن، جایزه هیات داوران در بخش بهترین فیلم و در سی‌ونهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم شیکاگو جایزه بهترین فیلم را به خود اختصاص داد.
ستاره هفت صبح به فیلم: دو ستاره

عطش/ ۱۳۸۱ / کارگردان: محمدحسین فرح‌بخش
موضوع اصلی فیلم: فیلم «عطش» با اقتباس از فیلم «خداحافظ رفیق» به کارگردانی امیر نادری ساخته شده و درباره سرقت از یک طلافروشی است.
قهرمان یا قهرمانان فیلم: قهرمان اصلی داستان نادر با بازی فریبرز عرب‌نیا است. او از زندان آزاد می‌شود و از طرف منوچهرخان، کسی که باعث شده دوسال زودتر آزاد شود، ماموریت پیدا می‌کند که گاوصندوق یک طلافروشی را بزند. در این مسیر با اشکان و کوروش برای این سرقت همراه می‌شود. این سه‌نفر تا لحظه‌ پایان فیلم تمام تلاششان را می‌کنند تا پول‌ها را به‌دست بیاورند.

نقش دراماتیک طلا در داستان: موضوع اصلی فیلم سرقت از یک طلافروشی است. داستان حول محور تلاش این سه نفر برای زدن گاوصندوق طلافروشی می‌چرخد. نادر مغز متفکر است و اشکان و کوروش هم به‌عنوان دو متخصص بازکردن گاوصندوق و از کار انداختن دزدگیر با او همکاری می‌کنند اما از یک جایی به بعد طمع باعث می‌شود دست از این شراکت سه‌نفره بردارند و هرکدامشان تصمیم بگیرند ساک طلاها را به‌دست بیاورند. آنها مدام یکدیگر را قال می‌گذارند و نهایتا هم ساک طلا به هیچکدامشان نمی‌رسد و منوچهرخان که آنها را اجیر کرده هرسه را از سر راهش برمی‌دارد.

موقعیت فیلم: «عطش» به‌عنوان یک فیلم تجاری اکران قابل قبولی داشت اما جزو فیلم‌هایی نبود که مورد داوری قرار بگیرد و جایزه‌ای نصیبش شود. با این‌حال در هفتمین دوره جشن خانه سینما در بخش بهترین فیلمبرداری نامزد شد.
ستاره هفت صبح به فیلم: بدون ستاره

*** حکایت آن مرد خوشبخت/ ۱۳۶۹ / کارگردان: رضا حیدرنژاد
موضوع اصلی فیلم: پیدا شدن یک مجسمه‌ طلا از زیرِ زمین در حین کندن چاه، زندگی چندنفر را با مشکل روبه‌رو می‌کند.
قهرمان یا قهرمانان فیلم: احمد، قهرمان فیلم است؛ مرد فقیری است که در حین حفاری چاه، به مجسمه‌ بزرگ طلایی برمی‌خورد. با وارد شدن مجسمه به داخل آپارتمان، ارشد، شوهر صاحب‌خانه متوجه آن می‌شود و تلاش می‌کند مجسمه را از مرد بدزدد. در این بین برادرزاده‌ همسایه طبقه بالا هم به آنها می‌پیوندد. این سه نفر تلاش می‌کنند از مجسمه سهمی داشته باشند.

نقش دراماتیک طلا در داستان: کل فیلم پیرامون پیدا شدن مجسمه طلایی است. تمام ماجرا داخل یک آپارتمان اتفاق می‌افتد و سه‌نفر از ساکنان این آپارتمان از طبقات مختلف سعی می‌کنند یک‌جورهایی برای رسیدن به این مجسمه کاری انجام دهند. کم‌کم پای خریدارهای قلابی به ساختمان باز می‌شود و احمد تصمیم می‌گیرد هرطور شده نقشه بکشد تا دور از چشم همسایه‌ها مجسمه را از خانه بیرون ببرد. تمام کشمکش‌ها و جدل‌ها پیرامون همین مجسمه است اما نهایتا به بحث‌های خانوادگی و زد و خورد کشیده می‌شود و حتی کار به ضرب و جرح هم می‌رسد.

موقعیت فیلم: جزو فیلم‌های موفق سینما نبود و خیلی زود به فراموشی سپرده شد. احتمالا خیلی از مخاطبان حتی نام این فیلم را هم به یاد ندارند. پرویز پرستویی زمان بازی در این فیلم چندان شناخته نشده نبود. در این فیلم هم نقش قابل قبولی نداشت و بازی‌اش هم به چشم نیامد.
ستاره هفت صبح به فیلم: بدون ستاره

*** شبح کژدم/ ۱۳۶۵ / کارگردان: کیانوش عیاری
موضوع اصلی فیلم: کارگردانی قصد دارد فیلمی به نام «کژدم» درباره سرقت از طلافروشی بسازد اما از آنجایی که مشکلات زیادی بر سر راه ساخت فیلم قرار دارد، تصمیم می‌گیرد داستان فیلم را در واقعیت اجرا کند.

قهرمان یا قهرمانان فیلم: قهرمان اصلی فیلم محمود است. کارگردانی که برای ساخت فیلمنامه‌اش تلاش زیادی می‌کند اما به جایی نمی‌رسد. او برای تصمیم نهایی‌اش از دوستش حسن که سیاهی‌لشکر فیلم‌های آن زمان است، کمک می‌گیرد و هردو باهم فیلمنامه را در دنیای واقعی پیش می‌برند.
نقش دراماتیک طلا در داستان: با دو فیلم در یک فیلم روبه‌رو هستیم. فیلم اول فیلمی است که محمود فیلمنامه آن را به نام «کژدم» نوشته است.

داستان جوانی که با همکاری دوست و نامزدش به یک طلافروشی دستبرد می‌زند اما طمع باعث می‌شود که تصمیم بگیرد تمام جواهرات مسروقه را خودش به تنهایی صاحب شود. فیلم دوم در واقعیت اتفاق می‌افتد. محمود آنقدر تحت تاثیر شخصیت فیلمنامه‌اش قرار گرفته است که وقتی ماجرای ساخت فیلمش به نتیجه نمی‌رسد، تصمیم می‌گیرد با کمک دوستش حسن، فیلمنامه‌ای که نوشته است را مو به مو اجرا کند. درواقع داستان طلا از دو جهت در این فیلم اهمیت دارد. یکی نقش مهمی که در فیلمنامه محمود ایفا می‌کند و دیگری تاثیری که روی زندگی خود محمود می‌گذارد.

موقعیت فیلم: فیلم «شبح کژدم» هرچند در زمان اکرانش مورد توجه منتقدان قرار نگرفت، اما یکی از فیلم‌های مهم کیانوش عیاری است و هنوز هم بعد از این‌همه سال جذاب به‌نظر می‌‌رسد.
ستاره هفت صبح به فیلم: پنج ستاره

*** یوزپلنگ/ ۱۳۶۴ / کارگردان: ساموئل خاچیکیان
موضوع اصلی فیلم: دستبرد زدن به گاوصندوق مخفی خانه سناتور و دزدی مجموعه‌ای از طلاها با نام یوزپلنگ توسط راننده و محافظ سناتور.
قهرمان یا قهرمانان فیلم: قهرمان‌های اصلی فیلم راننده و محافظ سناتور هستند و البته مامور پلیس مربوط به این پرونده هم جزو قهرمان‌های اصلی به‌حساب می‌آید. راننده و محافظ سناتور مجموعه‌ای گرانبها از طلا و جواهر سناتور را می‌دزدند و قصد دارند زمینی فرار کنند اما پای پلیسی وظیفه‌شناس به میان می‌آید که با وجود بستری بودن همسرش، آنها را دنبال می‌کند و نهایتا گیرشان می‌اندازد.
نقش دراماتیک طلا در داستان: داستان با نقشه دستبرد زدن به گاوصندوق مخفی و قدیمی در خانه‌ سناتور شروع می‌شود.

سناتور قبل از انقلاب برای عمل جراحی به خارج از کشور رفته و حالا امکان بازگشت ندارد. راننده و محافظ او می‌دانند که مجموعه‌ای گرانبها از طلای ایتالیایی با نام یوزپلنگ در گاوصندوق خانه‌اش وجود دارد. آنها این مجموعه را به‌دست می‌آورند اما بعد از فروش یک لنگه گوشواره از این مجموعه، پلیس ردشان را می‌زند و آنها را در حین فرار داخل قطار گیر می‌اندازد. از ابتدا تا انتهای فیلم، با تعقیب و گریز میان سارقان و پلیس برای محموله‌ طلا روبه‌رو هستیم.

موقعیت فیلم: خاچیکیان بعد از موفقیت فیلم «عقاب‌ها» سراغ ساخت «یوزپلنگ» رفت و تمام تلاش خودش را برای آن به کار برد اما موفقیتی به‌دست نیاورد. اکثر منتقدان معتقد بودند که علت عدم استقبال از این فیلم، ضعف‌های موجود در فیلمنامه بوده است.
ستاره هفت صبح به فیلم: نیم ستاره

*** خداحافظ رفیق/ ۱۳۵۰ / کارگردان: امیر نادری
موضوع اصلی فیلم: جوانی تصمیم می‌گیرد قبل از رسیدن به دوره بازنشستگی برای آخرین بار از یک طلافروشی سرقت کند. همانطور که پیش‌تر نوشتیم بعدها حسین فرح‌بخش، با اقتباس از این فیلم، «عطش» را ساخت.
قهرمان یا قهرمانان فیلم: ناصر شخصیت اصلی فیلم است که تصمیم می‌گیرد نقشه‌ سرقت از طلافروشی را عملی کند و بعد برای همیشه دزدی را کنار بگذارد. او با جلال و خسرو، دو شخصیت دیگر فیلم تصمیم می‌گیرند این کار را انجام دهند و تا انتها باهم درگیر هستند.

نقش دراماتیک طلا در داستان: ماجرای اصلی فیلم، سرقت از طلافروشی است و از ابتدا تا انتها تمام اتفاق‌ها در جهت نیل به این هدف پیش می‌رود. این سه نفر نقشه را به‌طور کامل پیش می‌برند و موفق می‌شوند در گاوصندوق را باز کنند و طلاها را بدزدند اما ناگهان از یک‌جایی به بعد طمع به سراغشان می‌آید و هرکدامشان تصمیم می‌گیرند طلاها را برای خودشان بردارند و دوتای دیگر را از سر باز کنند. اول خسرو تصمیم می‌گیرد جواهرات را تصاحب کند اما وقتی جلال و ناصر، خسرو را پیدا می‌کنند، حالا نوبت جلال است که با طلاها فرار کند و نهایتا به دست ناصر کشته می‌شود. در پایان فیلم نهایتا هرسه نفر به‌خاطر طمع از بین می‌روند.

موقعیت فیلم: یکی از فیلم‌های موفق سینمای امیر نادری است. درست است که مانند سایر فیلم‌هایش در جشنواره‌های جهانی مورد تمجید قرار نگرفت اما هنوز هم اثر قابل قبولی به‌حساب می‌آید.
ستاره هفت صبح به فیلم: چهار ستاره

کدخبر: ۳۴۵۱۴۴
تاریخ خبر:
ارسال نظر