کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۹۲۲۰۳
تاریخ خبر:

این احضار بود یا ماجرای چوبین و برونکا؟!

روزنامه هفت صبح، احمد رنجبر | پیش از آنکه دو قسمت پایانی سریال «احضار» روی آنتن برود، از آن به‌عنوان یکی از بازنده‌های ماه رمضان یاد کردیم. آن زمان سوال این بود که داستان‌های متعدد سریال چطور در دو قسمت جمع‌بندی خواهد شد. «احضار» ریتم کندی داشت، به‌طوری که می‌شد همه اتفاقات را در چند قسمت خلاصه کرد و به بیننده نشان داد. علیرضا افخمی به‌عنوان نویسنده و کارگردان موضوعات زیادی در سریال مطرح کرد و باید آنها را دو قسمت به سرانجام می‌رساند. این اتفاق اما رخ نداد.

*** مورد اول| شمایل شیطان
مسئله محوری سریال «احضار» شیطان است. این اتفاق با حلول شیطان در روح کامرانی (میلاد میرزایی) رقم خورد. در همان قسمت‌های اول سریال نوشتیم آنچه می‌بینیم روح نیست، چرا که نمایش آن با اعتقادات دینی و سیاست‌های تلویزیونی همخوانی ندارد. کمی که گذشت در سریال هم بر شیطان صحه گذاشته شد. چالش «احضار» از همین نقطه شروع شد که کارگردان باید شیطان و چگونگی نفوذ او در باور آدم‌ها را به شکل باورپذیر نشان می‌داد.

این اتفاق اما رخ نداد به این خاطر که اولا مقدمه‌چینی طولانی شد و خط داستانی شیطان اثر خود را از دست داد. کارگردان باید بعد از مقدمه‌چینی اولیه، سراغ نتیجه می‌رفت؛ ‌نه اینکه داستان در قسمت‌های متمادی حول یک اتفاق تکراری بچرخد. اتفاقا علیرضا افخمی در سریال‌های «او یک فرشته بود» و «اغما» (به‌عنوان نویسنده) نشان داده بود می‌توان شیطان و اثر سوء آن را به‌خوبی در یک اثر نمایشی نشان داد و مخاطب را به فکر واداشت.

این بار اما غالب آنچه در سریال «احضار» دیدیم و شنیدیم، پندهایی از جنس کتاب‌های دبستان بود. باور کنید اغراق نمی‌کنیم و داستان نفوذ شیطان به آدم‌ها در سریال «احضار» برای مخاطب کودک نوشته شده. وارد کردن خط عشقی و معمایی هم بهانه‌ای بود برای کش دادن خط اصلی قصه.

*** مورد دوم| ذوب شدن شیطان
در قسمت آخر سریال اتفاقی عجیب‌تر رخ داد. در چرخشی نه‌چندان باورپذیر، فالگیر متنبه شد و با تقویت ایمان خود شیطان را شکست داد. در سکانس پایانی، فالگیر به تهدیدهای شیطان توجه نکرد او هم ذوب شد! اگر بخواهیم مثالی بزنیم می‌توان از کارتون ماجرای چوبین و برونکا عاریت گرفت. همان‌که یک شخصیت کارتونی باهوش داشت که با خلاقیت و توان خود نیروهای شیطانی که از عوامل برونکا بودند را شکست می‌داد! فالگیر در قسمت پایانی با همین شیوه پیروز شد تا مخاطب از خود بپرسد غلبه بر هوای نفس به همین راحتی است؟! از آن‌سو مائده پی به نفوذ شیطان در فکر و روحش برد و از ناپدری عذرخواهی کرد. به همین سادگی.

*** مورد سوم| پایان‌های دم‌دستی کلاهبرداری
آن‌طور که در شبکه یک زیرنویس می‌شد، «احضار» سریالی است خانوادگی با بن‌مایه‌های معرفتی. پیرو همین شعار، شاهد چند خرده روایت در سریال بودیم. یکی از آنها ماجرای کلاهبرداری از شخصیت پسر علی دهکردی است. وقتی این داستان با آب و تاب به سریال وارد شد، پیش‌بینی این بود که قرار است با خط کلی داستان به هم پیوند بخورند. در قسمت آخر اما یا یک دیالوگ پرونده این ماجرا بسته شد! پسر پی برد سرش کلاه رفته و یک خانه را مفت و مجانی از دست داده است.

*** مورد چهارم| یک خواستگاری تلفنی
شخصیت علی دهکردی یک دختر هم داشت به‌نام زهره با بازی مینو آذرمگین. در طول سریال مهرداد (هادی دیباجی) دلبسته او بود. مادرش تلاش می‌کرد دل زهره را به‌دست بیاورد و مترصد زمانی مناسب بود. در قسمت آخر با یک تماس، آن‌هم درست بعد از ذوب شدن شیطان، مادر مهرداد با زهره تماس گرفت و خواستگاری کرد. زهره هم قول داد فکرهایش را بکند و جواب بدهد.

*** مورد پنجم| فرجام فرهاد
تنها بخش خوب سریال «احضار» نمایش کامل و دقیق سرنوشت فرهاد حیدری با بازی آرش مجیدی است. در این قسمت دست او رو شد و مائده (آدرینا صادقی) پی به نیت سوء او برد. نامزد سابق مهرداد هم انتقام گرفت و او را به قتل رساند.اگر سازندگان «احضار» برای محور اصلی سریال یعنی شیطان و دیگر داستان‌های فرعی همین‌قدر وقت می‌گذاشتند، حالا با یک سریال معمولی مواجه نبودیم. کامنت‌هایی که در صفحات مختلف اینستاگرامی به اشتراک گذاشته می‌شود، نشان‌دهنده نارضایتی مخاطبان از سریالی است که انتظارها را بالا برده بود اما با بدترین شکل تمام شد.

کدخبر: ۳۹۲۲۰۳
تاریخ خبر:
ارسال نظر