کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۴۸۱۰۸
تاریخ خبر:

انکار قتل مرد معتاد بعد از کتک‌کاری در کمپ

انکار قتل مرد معتاد بعد از کتک‌کاری در کمپ

روزنامه هفت صبح، فاطمه شیخ علیزاده| در حالی که شاهدان زیادی کتک کاری منجر به قتل را شهادت داده‌اند اما متهم منکر قتل است. رسیدگی به مرگ مشکوک مرد جوان معتاد در بیمارستان لولاگر تهران از اوایل شهریور ماه امسال در دستور کار محمدمهدی براعه، بازپرس کشیک قتل پایتخت قرار گرفت. کادر درمان در اعلام این خبر به ماموران جنایی اظهار داشتند که مقتول با حال وخیم به بیمارستان منتقل شد و در حالی که آثار ضرب‌وجرح روی بدنش مشهود است،جان خود را از دست داد.

به این ترتیب جسد با دستور بازپرس جنایی راهی پزشکی قانونی شد و بعد از انجام آزمایش‌های لازم نتیجه معاینه جسد در پزشکی قانونی حاکی از این بود که ضربه کاری به سر مجید سبب قتل او شده است.در اولین قدم از تحقیقات مشخص شد که مقتول به‌نام مجید 35ساله از مدتی قبل برای کار از شهرستان به تهران آمده و به تنهایی در محله رودکی تهران زندگی می‌کرد.چندی قبل همسایه او که متوجه اعتیاد مجید شده بود از روی خیرخواهی او را به کمپ ترک اعتیاد برده بود تا با هزینه خود مقدمات ترک اعتیادش را فراهم کند.

اما چند روز بعد از انتقال مجید به کمپ ترک اعتیاد او با دلایل نامعلومی با حال وخیم توسط تعدادی از کارکنان به بیمارستان منتقل شده و سپس به کام مرگ فرو می‌رود. همین کافی بود تا در اولین قدم از تحقیقات ماموران سراغ مرد همسایه رفته و آدرس کمپ ترک اعتیاد را از او گرفتند.

سپس مدیر کمپ به دادسرا احضار شد و در جریان تحقیقات ابتدایی گفت:«من مدیر کمپ ترک اعتیاد هستم اما از مدتی قبل به دلیل مشغله‌های زیادی که داشتم اداره امور کمپ را به یکی از دوستانم به نام کیوان سپرده بودم.اما خودم از اوضاع کمپ بی‌خبر نبودم و هر اتفاقی رخ می‌داد من را خبردار می‌کردند چون می‌دانستند که با جزئیات مسائل را پیگیری می‌کنم.»

او در ادامه گفت:«روز حادثه وقتی مجید با حال وخیم به بیمارستان منتقل شد دلیل این اتفاق را از کیوان سوال کردم و او به من گفت که شب قبل از حادثه یکی از مراجعین ساکن در کمپ به کیوان گفته بود که مجید روی تخت او خوابیده است.کیوان به مجید تذکر داده بود که از روی تخت بلند شود اما او توجهی نکرده بود و همین باعث بروز درگیری بین کیوان و مجید شده و عده‌ای از کارکنان کمپ هم به حمایت از کیوان با مجید درگیر شده بودند.ظهر روز بعد متوجه می‌شوند که حال مجید وخیم است و او را به بیمارستان منتقل می‌کنند اما دیگر فایده‌ای نداشته و کار از کار گذشته بود.»

با اطلاعاتی که مدیر کمپ در اختیار ماموران قرار داد، ‌تحقیقات ادامه پیدا کرد و مشخص شد که بعد از شروع درگیری در کمپ، تعدادی از کارکنان حتی مانع غذا خوردن مجید شده و به حال او بی‌اعتنایی کرده بودند.مجید آن شب تا صبح روز بعد در راهروی کمپ روی زمین خوابیده و ظهر وقتی که حالش به‌شدت وخیم شده بود او را به بیمارستان منتقل کردند.

با دستور بازپرس جنایی سرانجام کیوان شناسایی و دستگیر شد اما این متهم در حالی که شاهدان زیادی در کمپ بر علیه او شهادت داده‌اند اتهام خود را انکار می‌کند.یکی از شاهدان در شعبه سوم بازپرسی در مورد کیوان گفته بود:«مدتی بود که من در کمپ بستری بودم و بعد از اینکه توانستم اعتیادم را ترك کنم برای کمک به افراد بستری شده در کمپ، به آنجا می‌رفتم.

کیوان مدیر کمپ بود و با همه افراد بد رفتاری می‌کرد و خیلی وقت‌ها دیده بودم که خیلی‌ها را کتک می‌زد.شب حادثه متوجه شدم که او مجید را کتک می‌زد و وقتی به او اعتراض کردم گفت که به ما ربطی ندارد.بعد حال مجید وخیم شد و خوابش برد.ظهر روز بعد بود که او را به بیمارستان منتقل کردند.» در ادامه گزارش گفت‌وگوی خبرنگار ما با متهم پرونده را بخوانید.

‌اتهامت را قبول داری؟
نه اصلا! من قاتل نیستم.آزارم به یک مورچه هم نمی‌رسد.

یعنی قبول نداری که کتک‌هایی که به مجید زدی باعث مرگ او شد؟
من مجید را کتک نزدم.

اما شاهدان گفته‌اند که تو او را کتک زدی.
من شهادت آنها را قبول ندارم.مدیر کمپ به آنها گفته که بر علیه من شهادت دهند تا پای خودش در این ماجرا گیر نیفتد.کمپ او مجوز ندارد و می‌ترسد که برایش گران تمام شود.آنها گفته‌اند من «وسط کمپ» بودم و به بقیه زور می‌گفتم با اینکه اگر من افراد را کتک می‌زدم تا الان چرا
یک نفر هم از من شکایت نکرده است؟

وسط کمپ یعنی چه؟
یک چیزی مثل مدیر داخلی یا مبصر! یک چیزی در این مایه‌ها!

پس چرا حال مجید بد مي‌شود؟
یکی از همکاران ما مسئول مراجعه به محل زندگی معتادان و همراه آوردن آنها به کمپ است.مجید یکی دو روز قبل به همراه همکارمان به کمپ آمد و از همان زمانی که وارد کمپ شد حال خوشی نداشت.انگار قبل از ورود به کمپ کتک خورده بود.حالش خوب نبود و خون بالا می‌آورد.درست و حسابی غذا نمی‌خورد.

چرا به مدیر کمپ نگفتی؟
گفتم! او هم گفت باید به خانواده‌اش اطلاع دهیم اما خانواده‌اش سراغ او نیامدند.وقتی حالش وخیم شد ما او را به بیمارستان منتقل کردیم.الان هم تقاضا دارم وضعیت جسمی مقتول قبل از ورود به کمپ بررسی شود.

در حالی که تنها متهم پرونده منکر اتهام خود است تحقیقات در این پرونده برای روشن شدن راز جنایت ادامه دارد.

کدخبر: ۵۴۸۱۰۸
تاریخ خبر:
ارسال نظر