افشای جزئیات قتل رئیس اسبق سازمان پزشکی قانونی
روزنامه هفت صبح، فاطمه شیخ علیزاده| مرداد سال ۱۴۰۱ دکتر علی محفوظی متخصص بیهوشی و رئیس اسبق سازمان پزشکی قانونی کل کشور هنگام مراجعه به محل کار خود در مقابل خانهاش واقع در سعادتآباد توسط مرد مسلح ناشناس هدف شلیک دو گلوله قرار گرفت و جان باخت.
به این ترتیب رسیدگی به موضوع در جریان کار قضایی قرار گرفت و در بررسیها مشخص شد فردی که قبلا با دکتر کار میکرده اخیرا با او دچار مشکل شده و حتی پیامکهای توهینآمیزی هم برای دکتر ارسال کرده بود.سپس دستور بازداشت او صادر شد اما در جریان تحقیقات ادلهای بر بیگناهی او به دست آمد و قرار منع تعقیب در پروندهاش صادر شد.در همین حال کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران، عامل اصلی قتل دکتر محفوظی را شناسایی و سپس در مخفیگاهش دستگیر کردند.
اعتراف قاتل به قتل دکتر
این جوان ۳۰ساله به نام عماد در برخورد ابتدایی با پلیس به قتل اعتراف کرد و گفت:«مدتی قبل یکی از دوستانم به نام ایمان، آقای مهندسی را به من معرفی کرد.ایمان میگفت که مهندس ثروتمند است و کار مهمی دارد که اگر برایش انجام دهم پول خیلی خوبی نصیبم میشود.یک روز به همراه ایمان با مهندس در یک رستوران نزدیک شهریار قرار گذاشتیم و آنجا من برای اولینبار مهندس را دیدم.چند بار از او و ایمان پرسیدم که کار مهم چیست اما آنها در ابتدا حرفی نزدند و گفتند بعدا همه چیز را میفهمی.»
متهم در ادامه گفت:«در ابتدا من به عنوان کارگر آقای مهندس کار میکردم و او حسابی به من میرسید.میدانست اعتیاد دارم و برایم موادمخدر تهیه میکرد و پول زیادی به من میداد.بالاخره یک روز به من گفت زمان انجام کار مهم رسیده است.او اسلحهای به من داد و گفت از مدتها قبل با یک نفر اختلاف حساب دارد و برای همین باید با آن اسلحه آن فرد را به قتل برسانم.
بعد هم آدرس و مشخصات آن فرد را که یک پیرمرد حدودا 80ساله بود به من داد و من هم در روز حادثه مطابق نقشهای که مهندس از قبل طراحی کرده بود، فرد موردنظر را با شلیک گلوله به قتل رساندم.»تحقیقات جنایی حکایت از این داشت که مدتی قبل مهندس در دانشگاه علوم پزشکی کارهای ساختوساز و بازسازی را انجام میداده که در جریان انجام این کارها از منزل مسکونی سازمانی دانشگاه هم استفاده میکرده است.
اما باتوجه به اینکه او کارمند دانشگاه نبود برای اینکه از منزل مسکونی سازمانی استفاده کند اختلافنظرهایی به وجود میآید که در نهایت با نظر برخی مسئولان مربوطه از جمله دکتر محفوظی منزل او پس گرفته میشود.همین موضوع و البته برخی اختلاف حسابها در جریان کار سبب شده بود که او از دکتر کینه به دل بگیرد.به این ترتیب مهندس و ایمان هم بازداشت شدند و متهمان در شعبه 5 دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه رفتند.
در دادگاه
در ابتدای جلسه رسیدگی فرزند دکتر محفوظی به عنوان ولی دم پرونده تقاضای قصاص قاتل پدرش را کرد.سپس متهم در جایگاه دفاع قرار گرفت و گفت:«من از سوی مهندس اجیر شده بودم و ایمان او را به من معرفی کرد.با مقتول هیچ خصومتی نداشتم و فقط به خاطر وعده 200میلیون تومانی که مهندس به من داد دست به این قتل زدم.
من حتی آدرس و مشخصات مقتول را هم نداشتم.مهندس خانه او را نشانم داد و گفت هر روز سر ساعت معینی خارج میشود و سپس خودروی خود را زیر یک درخت زیتون پارک کرده و در جای مشخصی ورزش میکند.حتی اسلحه را هم او به من داد و من نقشهای را که او طراحی کرده بود اجرا کردم.»
سپس مهندس در دفاع از خود گفت:«من حرفهای این فرد را قبول ندارم و در جریان قتل دکتر نبودم.هیچ نقشی در این ماجرا نداشته و اتهامم را قبول ندارم.» ایمان نیز در دفاع گفت:«من و عماد در یک رستوران حوالی شهریار کار میکردیم.من آشپز بودم و او ظرف میشست.یک روز او به من گفت میخواهد گواهینامه بگیرد ولی چون سواد ندارد نمیتواند این کار را کند.
من هم گفتم در شهریار آشنا دارم و برای کمک به او همراهش رفتم.موقع برگشت در یک رستوران نشستیم که ناهار بخوریم.مهندس از بستگان دور من است که در نزدیکی همان رستوران پرورش ماهی داشت.او را اتفاقی در رستوران دیدم و خوش و بش کردیم.مهندس گفت دنبال یک کارگر میگردد و من عماد را که همراهم بود به او معرفی کردم اما فقط برای کار نه برای اجرای نقشه قتل!»
در حالی که وکیل مهندس درخواست تحقیق بیشتر از متهمی را که در ابتدا بازداشت شده اما برایش قرار منع تعقیب صادر شد به قضات داد، اولین جلسه رسیدگی به این پرونده پایان یافت و ادامه رسیدگی به جلسه بعد موکول شد.