کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۹۵۴۶۳
تاریخ خبر:

از این پنج پرونده قتل و سرقت چه‌ خبر؟

روزنامه هفت صبح، سارا غضنفری | ‌در روزهایی که اخبار حوادث پی‌درپی از قتل، سرقت و آتش‌سوزی می‌آید، به‌قدری سرعت ماجراها زیاد است که فرصت به پیگیری پرونده‌های قبلی نمی‌رسد. هنوز یک قتل ثبت نشده، سرقت بعدی از راه می‌رسد. اما در چند وقت گذشته پنج پرونده قتل سروصدای بسیاری داشت، به طوری‌که در فضای مجازی برایشان هشتگ‌ به راه انداختند. اما سرنوشت این پرونده‌ها و قاتلین‌شان به کجا ختم شده است؟

از این پنج پرونده قتل و سرقت در چند وقت اخیر چه‌خبر؟ قتل‌عام سه جوان در محله سبلان تهران، قتل‌های مخوف خرم‌دین‌ها، ماجرای قتل کارمند امامزاده صالح، شلیک به کارمند انبارداری در دیجی‌کالا و سرقت به روش زورگیری از محمد دلکش، عکاس خبری. در این گزارش به سراغ این پرونده‌ها رفته‌ایم؛ قاتلانی که دستگیر شده‌اند یا آن قاتل و سارقی که هنوز فراری است. علت این اقدامات چه زمانی مشخص می‌شود؟ چرا به یک‌باره برایشان یک جنجال خبری به راه می‌افتد و از ادامه ماجرا خبری نمی‌شود؟

* یک: قتل خونین سه نفر در محله سبلان
شامگاه ۲۹ فروردین‌ماه بین ۵ نفر در محله نظام‌آباد، بالاتر از چهارراه سبلان و حوالی ایستگاه اتوبوس مدرسه گل‌سرخ (بین خیابان حوزان و خیابان ساداتی)، نزاعی صورت می‌گیرد. نزاعی مرگبار که بین دو فروشنده گل تزئینی و سه نفر از اهالی محل رخ می‌دهد و دو گلفروش با تبر و چاقو سه نفر را به قتل می‌رسانند! گفته‌ها از این ماجرا فراوان است. روایت اول که به گفته پلیس است و حتی یکی از متهمان آن را روایت می‌کند به این شکل است که یک نیسان مشغول فروختن گلدان‌های تزئینی بوده که در همین حین سه مرد جوان از خودرو پژو پیدا شده و برای خرید گلدان به فروشنده نزدیک می‌شوند.

سپس آنها گلدانی با قیمتی نزدیک به ۸۰ هزار تومان برای خرید انتخاب می‌کنند. پس از انتخاب گلدان‌ها، سه گلدان را جدا کرده و داخل ماشینشان می‌گذارند و صحبت درباره قیمت آنها را شروع می‌کنند، اما این چانه زدن بر سر قیمت در نهایت به نزاع شدید بین فروشنده و آن سه فرد تبدیل می‌شود. یکی از آنها فروشنده را هل می‌دهد که این حرکت او سبب عصبانی شدن فروشنده می‌شود. گلفروش که کنترل اعصاب خود را از دست داده، از داخل ماشین خود یک تبر آورده و بر سر فردی که او را هل داده بود، می‌زند. هنگامی که دو فرد دیگر نیز به سمت فروشنده می‌روند، آن دو را هم با تبرش مورد حمله قرار می‌دهد.

دوست گلفروش هم وقتی تبر را در دست او می‌بیند، وارد مشاجره شده و سه نفر دیگر را زخمی می‌کند و سپس هر دوی آنها از محل حادثه فرار می‌کنند، اما سلاحشان در محل جرم جا می‌ماند. طبق شواهد، سه فرد مورد حمله قرار گرفته شده سلاحی برای دفاع از خود به همراه نداشتند. افراد مورد حمله قرار گرفته شده به بیمارستان رسانده می‌شوند، اما در آنجا فوت می‌کنند. شاهدان ماجرا به پلیس گزارش می‌دهند. شماره خودروی نیسان آبی توسط پلیس اعلام می‌شود و در نهایت روبه‌روی متروی شهید باقری، یک گشت این خودرو را مشاهده کرده و متوقف می‌کند.

در خودرو یک چاقوی خون‌آلود، دستگاه پوز و مقداری مواد مخدر کشف شده بود. طی عملیات دستگیری، یکی از این افراد به سرعت متواری می‌شود و نفر بعدی دستگیر می‌شود. اما روایتی که خانواده مقتولان در گفت‌وگو با رکنا ارائه می‌دهند بر این قرار است که مقتولان از تمکن مالی برخوردار بوده و احتیاج به باج‌خواهی نداشته‌اند. اما سرنوشت این پرونده به این شکل است که قاتل اصلی که در واقع صاحب گل‌ها بوده همچنان فراری است و متهم دوم همچنان در بازداشت به‌سر می‌برد و خانواده مقتولان هم تقاضای قصاص دارند.

* دو: ماجرای قتل‌های مخوف در خانواده خرم‌دین
این خبر مثل بمب صدا کرد و زوایای بسیاری داشت اما به یک‌باره اخبار در سکوت پیگیری شد. خبر پیدا شدن جسد مثله شده یک مرد در ۲۶ اردیبهشت‌ماه در سطل زباله فاز سه شهرک اکباتان، شاه‌کلید پیدا شدن سه قتل توسط زوج خرم‌دین بود. بابک خرم‌دین، کارگردان و مستندساز که جسد مثله شده‌اش کشف شده بود، مشخص شد پدر ۸۱ ساله و مادر ۷۰ ساله‌اش اقدام به قتل و تکه‌تکه کردن جسدش برای خروج از منزل کرده‌اند. دو نفری که بلافاصله به قتل دختر دیگرشان آرزو و دامادشان (پسر خواهر اکبر خرم‌دین) نیز اعتراف کردند و گفتند در غذای هر سه نفر در فواصل زمانی‌ مختلف داروی خواب‌آور ریخته‌اند و سپس بعد از قتل با چاقو یا خفه کردن، جسدشان را در حمام مثله کرده‌اند.

حالا سرنوشت این پرونده مشخص نیست؛ این موضوع که آیا بابک خرم‌دین از قتل خواهر و شوهرخواهرش با خبر بوده است؟ افشین و آزیتا، دیگر فرزندان اکبر و ایران چه؟ آنها از قتل‌ها خبر داشتند، از قتل بابک چه می‌دانستند. آرزو دختر بزرگتر که بیماری ام‌اس داشته به دروغ گفته بودند از ایران رفته، ‌آیا به گفته اکبر در قتل همسرش نقش داشته و او داروهای خواب‌آور را در غذایش ریخته است؟ تمام اینها نکاتی است که در این پرونده مغفول مانده و هنوز پاسخی برایش وجود ندارد. سرنوشت این پرونده از این قرار است، فعلا زوج اکبر و ایران به جرم سه قتل در بازداشت هستند و جزئیات جدیدی از این قتل مخوف ارائه نشده و آخرین اخبار فقط از انجام تست روانشناسی بر روی آنها حکایت دارد.

* سه: داستان قتل کارمند امامزاده صالح
ساعت ۸:۱۷ صبح ۹ خرداد خبری مبنی بر قتل یک مرد در خیابان شریعتی، خیابان واعظی به پلیس ۱۱۰ اعلام شد که به‌سرعت تیم‌های انتظامی به محل حادثه اعزام شدند. بررسی اولیه نشان داد مقتول مهندس طاهری؛ معاون عمرانی حرم امامزاده صالح است که قصد خروج از منزل را داشته و پس از اصابت گلوله به بیمارستان شهدای تجریش منتقل شده، اما به‌دلیل شدت جراحات وارده جان باخته است. روایت‌های بی‌‌شماری از ماجرای شلیک سه گلوله به این مرد ۴۲ ساله در فضای مجازی بیان شد؛ از ترور تا انتقام شخصی.

اما با دستگیری قاتل که خودش را به شکل نابینایان درآورده و با عصا و لباس مبدل اقدام به تیراندازی کرده بود، گمانه‌زنی‌ها پایان یافت. ظرف دو روز او دستگیر شد و در اعترافات اولیه‌اش گفت: «برای اجرای این نقشه یک اسلحه تهیه کردم و لباس مبدل پوشیدم تا کسی به من مشکوک نشود. حتی عصای نابینایی هم تهیه کردم تا نقش بازی کنم و کسی تصور نکند قصد آدمکشی دارم.» علت این قتل را اختلافات شخصی بیان کرده‌اند و قاتل، مقتول را می‌شناخته و حالا جزئیات این ماجرا آیا منتشر خواهد شد، کسی نمی‌داند. اما پلیس یک کلام می‌گوید: «قاتل دستگیر و پرونده از نظر ما بسته شد!»

* چهار: شلیک به گردن کارمند انبار دیجی‌کالا
ساعت ۶ صبح روز چهارشنبه ۱۲ خرداد امسال بود که کارمند قسمت انبارداری دیجی‌کالا سوار بر خودرویش از خانه‌شان در منطقه کیانشهر خارج شد که ناگهان جوانی با در دست داشتن اسلحه اقدام به شلیک گلوله به سمت مرد جوان کرد. پسر جوان پس از تیراندازی مرگبار به گردن مرد ۳۱ ساله پا به فرار گذاشت و همین کافی بود تا تیمی از ماموران کلانتری ۱۵۸ کیانشهر برای بررسی موضوع همراه امدادگران اورژانس در صحنه تیراندازی در خیابان رجب‌زاده شمالی حضور پیدا کنند. حالا قاتل این مرد دستگیر شده است. او درباره روز حادثه اعتراف کرده: «از مدتی قبل با مقتول و همسرش دچار اختلاف شده بودم.

اختلافات مربوط به مسائل شخصی بود و وقتی دیدم حل‌شدنی نیست، نقشه قتل مقتول را کشیدم. برای اجرای این نقشه اسلحه‌ای تهیه کردم و راهی تهران شدم.» وی ادامه داد: «می‌دانستم مقتول صبح خیلی زود به محل کارش می‌رود. به همین دلیل نیمه‌های شب مقابل خانه او در جنوب تهران رفتم و به کمینش نشستم. ساعت ۵:۳۰ صبح بود که در پارکینگ باز شد و مقتول در حالیکه سوار ماشینش بود از آنجا خارج شد. همان لحظه سراغش رفتم و صدایش زدم. او از ماشین پیاده شد و با دیدن من خیلی تعجب کرد. شروع کردیم به صحبت کردن درخصوص اختلافاتی که داشتیم.

وقتی جر و بحث بالا گرفت او به‌شدت عصبانی شد و به سمت ماشینش رفت تا آنجا را ترک کند. من هم اقدام به تیراندازی کردم و پس از جنایت از تهران گریختم اما خیلی زود دستگیر شدم.» او در شهرکرد در حالیکه قصد فرار داشت دستگیر شده است. اگرچه رکنا درباره این ماجرا و از قول متهم می‌نویسد: «به همسر مقتول که از بستگان‌مان است علاقه داشتم و تصمیم گرفتم برای رسیدن به او دست به قتل شوهرش بزنم و اسلحه دست‌ساز را نیز قبل از جنایت خریداری کرده بودم و فکر نمی‌کردم دستگیر شوم.» اما از این قاتل و جزئیات پرونده‌اش هم فعلا هیچ خبری نیست.

* پنج: ماجرای سرقت از عکاس خبری و ۲۱ ضربه چاقو
اما در ماجرای خفت‌گیری مخوف از محمد دلکش هم هنوز از دستگیری زورگیران او خبری نیست. بنا به گفته اهالی رسانه از یک عکاس خبری آژانس عکس تهران که قصد حضور در یک برنامه خبری را داشته اخاذی صورت می‌گیرد و او هم‌اکنون در بیمارستان بستری است. یکی از دوستان نزدیک عکاس خبری آژانس عکس تهران از ضرب و جرح محمد دلکش خبر داد. او ضمن تشریح این واقعه مدعی شد: «محمد دلکش، عکاس آژانس عکس تهران قصد شرکت در برنامه‌ای خبری حوالی رامسر داشته و به دلیل منع تردد همراه با تجهیزات خود از ترمینال غرب ماشین شخصی سوار می‌شود.

اما راننده همراه دو همدست خود مسیر را به سمت جاده ساوه تغییر می‌دهد و تجهیزات او شامل لپ‌تاپ، دوربین، تبلت، دو گوشی موبایل و تجهیزات دیگرش را می‌دزدند. در جریان این امر درگیری ایجاد شده که این عکاس بیش از ۲۰ ضربه چاقو خورده است. بنا به گفته دکتر او احتمال آسیب دیدن کلیه و دنده‌ها وجود دارد. همچنین به دلیل پرت شدن از ماشین نیز وضعیت او در حال بررسی است.» محمد دلکش حدود یک‌ ساعت در حالیکه خونریزی داشته، کنار جاده افتاده بود و در نهایت یک خانواده که در حال گذر بودند او را می‌بینند و به
مرکز درمانی می‌رسانند.

کدخبر: ۳۹۵۴۶۳
تاریخ خبر:
ارسال نظر