از اتاق تاجران و آدمهایش چه میدانیم؟
روزنامه هفت صبح، مصطفی آرانی | اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران، این روزها به شدت تحت فشار است. فشار به این نهاد که آن را «پارلمان بخش خصوصی» هم میدانند، از مدتی پیش شروع شده اما آنچه باعث شد این هفته این فشار به اوج برسد، گزارشی بود در روزنامه فرهیختگان که در آن گفته شده بود که ۱۵۰۰ میلیارد تومان از منابع این نهاد صنفی تاجران، گم شده است. موضوعی که بازتاب وسیعی داشت. ضمنا این هفته مجلس با طرح تحقیق و تفحص نیز موافقت کرد. این طرح برای نخستینبار در زمستان سال ۱۳۹۹ در مجلس یازدهم مطرح شده بود. این دو ماجرا بهانهای شد برای اینکه نوری بتابانیم روی اتاق بازرگانی و ببینیم داستان این اتاق و آدمهایش چیست.
حتما تا به حال درباره جایزه امین الضرب شنیدهاید. این جایزه در واقع به نام محمدحسنخان امینالضرب است. او کیست؟ یکی از تجار مشهور در زمان قاجار که توانست معتمد دربار ناصرالدین شاه شود و کارهای ضرب سکه را انجام دهد. با همین اعتماد او توانست مجوز بگیرد که مجلسی از تجار تهران تشکیل دهد. نام این نهاد «مجلس وکلای تجار ایران» میشود که در مرداد ۱۲۶۳ تشکیل شده است. این پایه و اساسی شد بر آنچه ما آن را اتاق بازرگانی میدانیم. بعدها اتاقی به نام اتاق تجارت در سال ۱۳۰۵ تاسیس شد که در سال ۱۳۲۰، به اتاق بازرگانی تغییر نام داد.
در سال ۱۳۴۲، اتاق دیگری به نام صنایع و معادن تاسیس شد که در سال ۱۳۴۸ با اتاق بازرگانی ادغام شد. نام کشاورزی هم از سال ۱۳۹۰ به انتهای نام این اتاق اضافه شد. روایت ما، در اینجا روایت اتاق ایران است از بعد انقلاب. یعنی از سال ۱۳۵۷ به این سو. قبل از آن اما در مورد چیستی اتاق بازرگانی باید توضیحی بدهیم. اتاق بازرگانی در واقع یک اتحادیه صنفی است از بازرگانان و تجار و فعالان اقتصادی کشور. ما در حال حاضر ۳۴ اتاق در سطح استانها (۳۱ استان به اضافه آبادان، خرمشهر و کاشان) داریم. اعضای هر اتاق بازرگانی از میان خود، در انتخاباتی که هر چهار سال یک بار برگزار میشود؛ یک هیات نمایندگی انتخاب میکنند.
انتخابات همه اتاقها مشابه هم است و اعضا در آن رای میدهند ولی فقط در اتاق تهران وزیر صمت (صنعت، معدن و تجارت) ۱۵ سهمیه انتخابی و وزیر جهاد کشاورزی ۵ سهمیه انتخابی دارد. اما حساسترین انتخابات مربوط به هیات نمایندگی اتاق ایران است. جایی که در واقع قرار است روسای پارلمان بخش خصوصی از میان اتاقهای سراسر کشور (استانی و محلی) و اتحادیهها (صنفی) معرفی شوند. در این انتخابات که هر چهار سال یک بار برگزار میشود، مثل انتخابات مجلس لیستهای مختلفی وجود دارد که تلاش میکنند ائتلاف خودشان حاکم بر امورات ثروتمندان بخش خصوصی باشند.
نکته مهم درباره اتاق بازرگانی این است که این نهاد دارای شخصیت حقوقی مستقل از دولت است. بخشی از حساسیتها نیز دقیقا به همین خاطر است چرا که این استقلال باعث میشود در برخی از اوقات، سخنان این تجار با سیاستها و یا حتی تبلیغات دولتی منافات داشته باشد. مثلا فشارهای جدید روی اتاق بازرگانی از وقتی شروع شد که رئیس اتاق بازرگانی در زمستان امسال از کم اطلاعی نمایندگان مجلس انتقاد کرد.
شاید بپرسید که درآمد اتاق بازرگانی از کجاست؟ طبق دو قانون، درآمد این نهاد، به نوعی درصدی از درآمد شرکتها یا افرادی است که عضو آن هستند. به این درآمد، سهم ۴ در هزار (یا به عبارتی ۴ دهم درصد) سود سالانه اعضا و سهم ۳ در هزار (یا به عبارتی ۳ دهم درصد) درآمد دارندگان کارت بازرگانی گفته میشود. اتاق از محل عضویت یا تمدید کارت بازرگانی نیز درآمد دارد. حالا با خیال راحت میتوانیم به سراغ بررسی ادوار اتاق بازرگانی از سال ۱۳۵۷ تاکنون برویم.
پادشاهی خاموشی
از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۸۶؛ یعنی به مدت سی سال، یک نفر رئیس اتاق ایران بود: سید علینقی خاموشی. داستان سید علی نقی خاموشی را باید از پدر بزرگش آغاز کرد. سید عبدالله خاموشی. یک روحانی شناخته شده و به نوعی یک مرجع فقهی در بازار تهران. او شش فرزند داشت. دو تن از فرزندانش عضو سازمانهای چریکی قبل از انقلاب بودند و توسط رژیم پهلوی کشته شدند. یکی دیگر از پسران او تقی خاموشی بود. یکی از بازاریان متدین و البته انقلابی بازار تهران که در کنار برخی دیگر، حزب موتلفه اسلامی را بنیانگذاری کرده بود. او موسس نخستین صندوق قرضالحسنه بدون ربا به نام جاوید هم بود.
علینقی خاموشی اما با اینکه از خانوادهای انقلابی آمده بود اما بیش از هر چیز با برندهای اقتصادی خود شناخته میشد. با برندهای پوشاکی مثل مطهری و جامعه یا مقدم که در واقع نمونههای پوشاک ایرانی و محبوب جامعه مذهبی بودند و در این اواخر با ریاست هیات مدیره شرکت سرمایهگذاری ایران که غول بزرگی در دنیای بعد از خصوص سازی میانه دهه هشتاد در ایران شد و به خصوص در بازار پتروشیمی با مالکیت شرکت بازرگانی پتروشیمی، سر و صدا کرد. (سید مهدی خاموشی، رئیس فعلی سازمان اوقاف و امور خیریه برادر اوست)
خاموشی به عنوان نماینده بازاریهای سنتی تا شش دوره ریاست اتاق بازرگانی ایران را در اختیار داشت. این در حالی بود که بعد از جنگ، ترکیب یک دست هیات نمایندگی اتاق کمی دست خوش تغییر شده بود و طرفداران سازندگی اکبر هاشمی رفسنجانی نیز وارد حوزه ریاست اتاق شده بودند. با این حال خاموشی هم حمایت بازاریان متدین و مذهبی و نماد آنها یعنی موتلفه را داشت و هم به پشتوانه پول خود، حمایت موثری از حوزه میکرد و به این ترتیب برش خوبی هم در حاکمیت داشت. به این خاطره هاشمی رفسنجانی در مهر ۱۳۷۲ دقت کنید:
«عصر آقایان [محمد] امامی کاشانی، [علینقی] خاموشی و دکتر [حسن] حبیبی آمدند.
در مورد ساختمان بلندی که برای مدرسه عالی شهید مطهری در سعدآباد میسازند و مزاحم میهمان خانه دولت خواهد بود، مذاکره کردیم. قرار شد منافع مورد انتظارشان را بدهیم و ساختمان از دولت باشد.»قرار است ساختمانی برای مدرسه عالی مطهری (که در واقع نوعی حوزه علمیه است و ریاست آن با آیت الله امامی کاشانی است) ساخته شود و ظاهرا خاموشی اسپانسر آن است ولی این ساختمان مشرف است به میهمان خانه دولت و خاموشی میتواند همراه با معاون اول رئیس جمهور به دفتر رئیس جمهور وقت برود، امتیازات خود را بگیرد و البته ساختمان را هم به دولت تقدیم کند!
یک اصلاحطلب در خلوت اصولگرایان
خاموشی، تا سال ۱۳۸۱ در اتاق تهران و تا سال ۱۳۸۶ در اتاق ایران ریاست داشت و اصولگرایان سنتی از میرمحمدصادقیها گرفته تا عسگراولادیها نیز با او مشارکت داشتند. اما محمدرضا بهزادیان، یک اصلاحطلب، توانست در دوره دوم دولت سید محمد خاتمی، ابتدا آرامش اتاق تهران و سپس اتاق ایران را به هم بزند. بهزادیان متولد سال ۱۳۳۶ بود و حدود ۲۰ سال جوانتر از خاموشی. با این حال با خاموشیهایی که اصالتا مشهدی بودند، تقریبا همولایتی بود و متولد بیهود قائن.
بهزادیان قبل از انقلاب در دانشگاه صنعتی امیرکبیر نساجی خواند و بعد از انقلاب، به واسطه همین فعالیت، وارد گروه دانشجویان پیروی خط امام شد و یکی از افراد مشارکت کننده در اشغال لانه جاسوسی آمریکا بود. او پس از آن رویداد، وارد صداوسیما شد، دو سال مدیر هماهنگی اخبار صداوسیما بود و بعد از آن مدیر شبکه دو شد و بعد از آن دو سال مشاور فرهنگی و اجتماعی وزیر کشور و چهار سال نماینده مردم قائنات در دوره سوم مجلس شد.
بین سالهای ۷۶ تا ۸۰ هم معاون طرح و برنامه، مالی و اقتصادی وزیر کشور بود و بعد از آن به اتاق بازرگانی تهران رسید.او در اتاق بازرگانی تهران با خاموشی به مشکل برخورد. مشکل این بود که او قصد داشت اتاق تهران را از زیر سایه اتاق ایران بیرون بیاورد و اتاق ایران مخالف این موضوع بود. در نهایت فشار سنتیها به همراه دولتیهای آن زمان (احمدینژادیها) باعث شد که بهزادیان استیضاح شود و از اتاق بازرگانی بیرون برود.
سنتیهای مدرنشده
سال ۱۳۸۶، محمد نهاوندیان میتواند بر یحیی آلاسحاق پیروز شود و ریاست اتاق ایران را هم از خاموشی بگیرد. نهاوندیان را بیشتر با ریاست دفتر روحانی در دوره اول ریاست جمهوری او و معاونت اقتصادی دولت او در دوره دوم میشناسیم. او متولد ۱۳۳۳ در تهران بود. در مدرسه علوی درس خوانده بود و در دانشگاه قبل از انقلاب بهعنوان یک بچه مسلمان به تحصیل اقتصاد پرداخته بود. او در واقع نخستین اقتصادخواندهای بود که توانسته بود ریاست اتاق بازرگانی را از آن خود کند.
نهاوندیان، برخلاف خاموشی که ترکیب بازار و دین بود، بهصورت آکادمیک درس اقتصاد خوانده بود (یعنی بازاری نبود) و برخلاف بهزادیان که با انقلابیگری خود توانسته بود به سطوح عالی دست پیدا کند، بیش از کنش انقلابی، اندیشه انقلابی آنهم در حوزه اقتصاد داشت. او بعد از انقلاب به آمریکا رفت، تحصیل کرد و در بازگشت خود به ایران، در وزارت بازرگانی مشغول بهکار شد. در اواخر دولت خاتمی، رئیس مرکز مطالعات جهانی شدن بود که با او آبش توی یک جوی نرفت و از سال ۱۳۸۴ وارد پارلمان بخش خصوصی شد. اول بهعنوان گزینه جایگزین برای بهزادیان و بعد از آن بهعنوان جایگزینی برای خاموشی.
عمر ریاست او تا سال ۱۳۹۲ ادامه پیدا کرد. تا وقتی که رئیس دفتر روحانی شد. در این مدت بخش بزرگی از پیشکسوتان سنتی در اتاق کنار زده شدند. بهطور مشخص مثلث عسگرداولادی و آلاسحاق و علاء میرمحمد صادقی. نهاوندیان اگر چه مذهبی بود ولی بازاری نبود و اگرچه انقلابی بود (یا دستکم اصولگرا بود) ولی اصولگرا نبود. تحصیل در رشته اقتصاد قبل از انقلاب و احتمالا تحصیل در آمریکا از او یک چهره تکنوکرات ساخته بود و به همین خاطر با او، چهرههای جدیدی نیز به ویترین اتاق بازرگانی افزوده شدند: از غلامحسین شافعی تا محسن جلالپور و پدرام سلطانی. چهرههایی که این روزها شناختهشده هستند.
دوران «فردا»
در دو دوره پایانی انتخابات اتاق بازرگانی، ائتلافی بهنام ائتلاف برای فردا، توانسته اکثریت آرا را کسب کند و مدیریت این اتاق را در دست داشته باشد. رئیس اتاق در این دو دوره (با احتساب دو سال باقیمانده از دوره نهاوندیان) بهترتیب با غلامحسین شافعی، محسن جلالپور و باز هم غلامحسین شافعی بوده است. غلامحسین شافعی، تاجر زعفران است. متولد سال ۱۳۳۰ در قائن، از توابع خراسان جنوبی. او قبل از ریاست اتاق ایران هم در حاکمیت شناخته شده بود و عضویت در شورای پول و اعتبار و شورای اقتصاد کشور را در کارنامه داشت.
از آن سمت، محسن جلالپور، متولد سال ۱۳۴۲ و یک تاجر پسته کرمانی است. او ریاست اتاق کرمان و انجمن پسته کشور را در اختیار داشته و دلیل استعفایش از اتاق بازرگانی، ناراحتی جسمانی بوده است. ائتلاف برای فردا در واقع ائتلافی است که در آن تلاش شده از دولت و حاکمیت فاصله بیشتری گرفته شود ولی بههرحال این افراد از حامیان دولت روحانی بودند و پای بسیاری از آنان با حضور نهاوندیان به اتاق بازرگانی باز شده است و از اینروست که برخی معتقدند با رفتن آن دولت، عمر این افراد نیز بهسر آمده است.
چه خواهد شد؟
تیم فعلی مدیریت اتاق بازرگانی چهار دشمن کلیدی دارد: نخست اصولگرایانی که از نزدیکی آنان به دولت روحانی و نیز برخی مخالفتهای آنان با مجلس اصولگرا راضی نیستند. این افراد به طور مشخص در میان تجار پایگاه چندانی ندارند ولی به هر حال در حاکمیت، حضور دارند و با تغییر دولت حتما خواهند توانست منویات خود را اجرا کنند. فراموش نکنید که دو وزیر دولت، دارای سهمیه در هیات نمایندگان اتاق ایران و تهران هستند. اما در بین تجار، سه گروه هستند که میخواهند ریاست این اتاق را در دست بگیرند.
گروه اول، سنتیهایی هستند که حدود ۱۵ سال است از این اتاق رانده شدهاند. در شرایطی که علاء میرمحمد صادقی احتمالا برای چنین ماجراجویی کمی مسن شده و برادران عسگراولادی نیز فوت کردهاند؛ احتمالا چنین گروهی را یحیی آل اسحق نمایندگی خواهد کرد. این افراد پیش از این با لیستی تحت عنوان ائتلاف بزرگ در انتخابات شرکت کرده بودند.
گروه دوم، افرادی هستند که به اصطلاح در پی تحول در اتاق بازرگانی هستند و عموما گرایش اصلاح طلب دارند. این افراد مرکب از برخی چهره های سیاسی و مدیران سیاسی دولت فعلی و اصلاحات هستند و از نظر سیاسی تقریبا با مدیریت فعلی همسو هستند اما به طور مثال در مسایلی مانند بودجه اتاق بازرگانی یا صدور کارتهای بازرگانی با تیم فعلی اختلاف دارند. البته این اختلاف از نظر صنفی به روزی هم برمیگردد که افراد فعلی مدیریت اتاق بازرگانی در مقابل استیضاح چهره شاخص این جریان یعنی بهزادیان در اتاق تهران سکوت کردند.
در انتخابات قبلی گروه سومی نیز در مقابل ائتلاف برای فردا قرار گرفت که مرکب از سه جریان حقوقی شهرکهای صنعتی، اتاقهای اصناف و سازمان نظام مهندسی، بودند و اصولگرایان روی آنها حساب ویژهای باز کرده بودند ولی در نهایت موفق به کسب نتیجه نشدند.
حالا باید منتظر ماند و دید در انتخابات اتاق بازرگانی که احتمالا اواخر امسال برگزار خواهد شد چه طیفی خواهد توانست مدیریت اتاق را به عهده بگیرد. آیا سنتیها مثل آل اسحق بازمیگردند یا میانهروهای بین سنتی و اصلاح طلب یعنی طیف نهاوندیان و دوستانش (از شافعی تا خوانساری) قدرت را حفظ میکنند یا اینکه اصلا کار به دست اصلاح طلبانی مثل صفایی فراهانی یا بهزادیان میافتد.
شرح عکس: لحظه اعلام پیروزی ائتلاف «ائتلاف برای فردا» در انتخابات اسفند ۱۳۹۷ غلامحسین شافعی در میانه تصویر دیده میشود