آدمهای معروفی که قاتل شدند!
روزنامه هفت صبح، سارا غضنفری | این پرونده درباره قصه آدمهای معروفی است که خواسته یا ناخواسته قاتل شدند. در بیشتر موارد این افراد نقشه قبلی براي قتل نداشتند و به یکباره تبدیل به یک آدمکش شدند که به زندان رفته و نامشان بر سر زبانها افتاد. یکیشان به یکباره تیری از اسلحهاش خارج شده و دیگری را کشته و یکی دیگر از این قاتلها، خشم لحظهای کار دستش داده است.
همه طیفی هم در این قشر پیدا میشود؛ از سیاستمدار بگیر تا ورزشکار و هنرمند و پزشک. مثلا ماجرای پزشک مشهور تبریزی که همچنان بلاتکلیف در زندان است و میگویند همسرش و مادربزرگش را با غذای آلوده به سم کشته است و او هم قبول نمیکند. در این گزارش سراغ پنج پرونده مشهور جنایی رفتهایم که شخصیت اولشان (قاتل) آدم معروفی است.
جلالالدین فارسی و اتهام قتل کشاورز
جلالالدین فارسی اولین چهره سیاسی کشور بود که با اسلحه، کشاورز روستایی در طالقان را کشت ولی اعدام نشد! او نخستین نامزد حزب جمهوری اسلامی در اولین انتخابات ریاستجمهوری در ایران بود که پس از مشخص شدن اصالت افغانستانیاش، ناچار به کنارهگیری شد. داستان قتل به سال 1371 بازمیگردد. جلالالدین فارسی در 69سالگی، با قتل محمدرضا رضاخانی (کشاورز) در منطقهای از طالقان سر زبانها افتاد.
بهمن رضاخانی برادر محمدرضا رضاخانی (مقتول) جریان قتل برادر خود را چنین تعریف میکند: «حدود ساعت 9 صبح، صدای شلیک تیر به همراه شیون بچهها به گوش رسید. من و برادرزادههایم به طرف بالای دره حرکت کردیم و دیدیم که علیرضا (پسر بهمن رضاخانی) و مهدی (کارگر یازده ساله مزرعه) به طرف پایین میدوند و فریاد میزنند: «عمو را کشتند». در بین راه علیرضا گفت که ضارب، یک شکارچی بود که ریش جوگندمی و عینک داشت و به طرف ده فرار کرد.
وقتی به محل واقعه رسیدیم، حاجی پشت بر روی زمین افتاده بود و پاهایش به طرف شرق و سرش به طرف غرب قرار داشت. همسرم (فاطمه ذوقی) همانطور که گریه میکرد، ژاکتش را به سمت چپ بدن حاجی فشار میداد تا شاید از خونریزی جلوگیری کند. به کمک همراهان حاجی را در صندلی عقب اتومبیلم قرار دادیم و به همراه برادرزادهام به سوی ده حرکت کردیم.
البته علیرضا نیز از ناحیه دست چپ و شکم آسیب دیده بود و ترکش تیر دوم (ضارب سه تیر شلیک کرده بود)، به دست وی اصابت کرده بود که طبق گواهی پزشکی قانونی با عمل جراحی، ترکشها از دست وی خارج شد.» برادر مقتول در فاصله یک کیلومتری از محل حادثه، اتومبیل رنویی را میبیند که در منطقه پارک شده. بهمن رضاخانی صاحب ماشین را با قاتل اشتباه میگیرد و به او حمله میکند. مرد مذکور فریاد میزند: «من نبودم، من را نزن».
اما در همین هنگام، شکارچی دیگری فریادزنان توجه بهمن رضاخانی را جلب کرده و میگوید: «ضارب در حال فرار است، او را بگیرید تا پنهان نشود». بهمن رضاخانی سوار ماشین شده و به سراغ مردی که در حال فرار بود، میرود و به او میگوید: «چرا میزنی و فرار میکنی؟» ضارب در جواب وی میگوید: «او به من فحش داد و من هم او را زدم!» برادر مقتول، ضارب را با زور به داخل اتومبیل میكشاند. وی در بین راه نام ضارب را میپرسد و ضارب میگوید: «جلالالدین فارسی».
سپس بهمن رضاخانی به اتفاق ضارب، محمدرضا رضاخانی را به بهداری میرسانند. پزشک پس از معاینه اعلام میکند که محمدرضا رضاخانی دارفانی را وداع گفته و پرونده جلالالدین فارسی پس از تکمیل تحقیقات جانشین بازپرس طالقان، به کرج ارسال و کیفرخواست تنظیم و صادر میشود. این پرونده پیچیدگی زیادی داشت، در ابتدا جلالالدین از اتهام قتل عمد تبرئه شد، مجدد به قصاص محکوم شد و مجدد تبرئه شد و هرگز قصاص نشد و علت قتل را مخالفت فرد کشاورز با شکار کبک توسط جلالالدین فارسی عنوان میکنند. بعد از چهار سال با پرداخت دیه این پرونده بسته شد.
محمدعلی نجفی و اتهام قتل همسر دومش
محمدعلی نجفی، سیاستمدار مشهور در 67سالگی، همسر دومش یعنی میترا استاد را به قتل رساند و بعد هم خودش را تسلیم پلیس کرد. پروندهای بهغایت جنجالی که تا مدتهای مدیدی حواشی بسیار داشت. در تاریخ ۷ خرداد ۱۳۹۸، میترا استاد (۳۵ ساله) در منزل خود واقع در سعادتآباد تهران، به ضرب گلوله کشته شد. ساعاتی پس از این واقعه، نجفی با مراجعه به پلیس آگاهی تهران، به قتل همسرش اعتراف کرد. «اختلافات خانوادگی» در آن زمان دلیل این قتل عنوان شد.
در تاریخ ۲۳ مرداد همان سال نجفی از سوی اولیايدم بخشیده شد و در نهایت به هفت سال و نه ماه زندان محکوم شد. البته که گفته شد رقم میلیاردی مهریه میترا استاد در قالب دیه پرداخت شد. در روز ۱۳ خرداد، دادستان تهران از صدور کیفرخواست پرونده نجفی و ارسال آن به دادگاه خبر داد. به گفته علی القاصیمهر با توجه به تکمیل تحقیقات دایر بر الف- قتل عمد میترا استاد، ب- حمل و نگهداری سلاح غیرمجاز، ج- ایراد صدمه بدنی عمدی منتهی به جرح (غیر فوتی)، با تقاضای اولیایدم مقتول مبنی بر قصاص نجفی، پرونده با صدور کیفرخواست برای رسیدگی به دادگاه کیفری ارسال شد.
در نهایت پس از کشوقوسهای فراوان، نجفی به جهت قتل عمد به ۶ سال و نیم حبس و بابت نگهداری اسلحه به ۱ سال و ۳ ماه حبس محکوم شد. البته قتل او غیرعمد تشخیص داده شد. نجفی پس از گذشت نزدیک به چهار سال از حبسش در ۲۰ فروردین ۱۴۰۲ با موافقت درخواست عفوش، از زندان آزاد شد.
حمید صفت و اتهام قتل ناپدری
حمید امیریصفت، خواننده رپ مشهور در 28 مرداد ماه 96 بهاتهام قتل همسر مادرش بازداشت شد. او که در زمان این اتهام 24سال سن داشت، به جرم قتل هوشنگ، ناپدری خود به زندان افتاد و تا پای قصاص پیش رفت. مادر حمید، از حدود 10 سال قبل از حادثه، پس از جدایی از شوهر اولش، با هوشنگ 66ساله ازدواج کرده بود و حمید هم گاهی به خانه آنها میرفت. حمید روز 24 مردادماه 1396 وقتی فهمید هوشنگ مادرش را کتک زده است، خودش را به خانه رساند و با او درگیر شد.
هوشنگ پس از این درگیری به بیمارستان انتقال یافت اما سه روز بعد جان باخت. پس از این ماجرا، دو پسر و یک دختر هوشنگ، از حمید صفت بهدلیل قتل عمد شکایت کردند. حمید صفت در اظهاراتش با رد هرگونه ضربه بهسر متوفی به بازپرس گفت: من به هیچوجه ضربهاي به سر هوشنگ نزدم و اصلاً قصد کشتن او را نداشتم، فقط میخواستم بترسانمش که مادرم را مورد ضربوشتم قرار ندهد. احتمال میدهم سر هوشنگ حین کِشمکش با من به دیوار یا کمد کنار مبل خورده باشد، چون در آن لحظات هوشنگ تقلا میکرد که مادرم را کنار بزند و با من درگیر شود.
در ادامه تحقیقات پزشکی قانونی در بررسی اولیه، علت مرگ پدرخوانده حمید صفت را «خونریزی و آسیب مغزی در اثر اصابت جسم سخت به آهیانه راست متوفی» اعلام کرد که با اعتراض متهم، پرونده به کمیسیون پزشکی قانونی رفت. کمیسیون هفتنفره پزشکی قانونی در گزارش خود 50درصد علت مرگ هوشنگ را مسائل و بیماریهای متوفی اعلام کرد و به این ترتیب دادگاه با تبدیل قرار بازداشت متهم به قرار وثیقه موافقت کرد و حمید با وثیقه 600میلیون تومانی آزاد شد.
آزادی حمید پایان کار نبود چراکه اولیایدم به این حکم اعتراض کردند و پرونده به کمیسیون 11نفره فرستاده شد که نهایتاً صدور قرار جلب به دادرسی و صدور کیفرخواست جدید با عنوان اتهامی مباشرت در قتل عمد را بهدنبال داشت. حمید صفت در جلسه دادگاه ضمن رد قتل گفت: «مثل همه دعواها، درگیری ما هم با هل دادن یکدیگر شروع شد و من هم چند مرتبه او را هل دادم. در تحقیقات اولیه گفتم «من او را نزدهام»، گفتند «اگر تو نزدی، مادرت زده است»، به همین دلیل من هم گردن گرفتم که چند ضربه به او زدهام.
من شکلاتخوری را بهسوی او پرتاب نکردم، فقط یک گلدان بود که به دیوار کوبیدم، آنموقع متوفی بهسمت آشپزخانه رفت و من فکر کردم میخواهد چاقو بردارد، دستش را گرفتم. او یک لیوان برداشت که آن را هم از او گرفتم و لیوان افتاد و شکست، بعد هم دعوایمان تمام شد.» در ادامه حکم قصاص برای متهم صادر شد اما اولیایدم به حکم صادره اعتراض کردند و پرونده برای فرجامخواهی به دیوانعالی کشور فرستاده شد. در نهایت حکم به نقض رای او داده شد و با احتساب گذراندن زمان زندان، با رفع اتهام آزاد شد.
قتل همسایه توسط کارگردان سینما
کریم آتشی کارگردان معروف سینما و تلویزیون پس از یک درگیری لفظی همسایه خود را با اسلحه کلاشینکف به قتل رساند. ساعت ۱۰ شب چهارشنبه ۱۹ شهریورماه 1399، ماموران بسیج در پی گشت حوالی خیابان خواجهنصرالدین طوسی، با صدای شلیک چند تیر پیاپی مواجه شدند. ماموران گشت بلافاصله جستوجوی مکان تیراندازی را آغاز کردند و پس از شناسایی ساختمانی چهار طبقه در همان حوالی که شلیکها در همان مکان اتفاق افتاده بود، مراتب را به پلیس گزارش دادند.
در ابتدا، حرکات مشکوک مرد میانسالی که باحالتی پریشان و هراسان در حال شستن لکههای خون در جلوی راهپلهها و در ورودی همان ساختمان بود، توجه ماموران بسیج را به خود جلب کرد. با گزارش موضوع به پلیس، تیم جنایی در صحنه حاضر و وارد عمل شد. ماموران تیم جنایی بهدنبال رد خونهایی که در راهپله ساختمان ریخته شده بود، ساختمان چهار طبقه را مورد بازرسی دقیق قرار دادند، که در نهایت با جسد مرد ۶۰سالهای که در زیر راهپلهها پنهانشده بود، مواجه شدند که با شلیک چند گلوله به جمجمه و بدن او به قتل رسیده بود.
شک ماموران پس از مشاهده جسد مقتول، بهیقین مبدل شد؛ و ساختمان مرد میانسال را محاصره کردند. در ابتدا پس از ۴ ساعت مذاکره کریم آتشی، کارگردان معروف سینما و تلویزیون حاضر به تسلیم نشد و تیم جنایی در اقدامی ضربتی با شکستن شیشههای ساختمان و با استفاده از گاز اشکآور، وارد اتاق وی شدند و او را دستگیر کردند.
پلیس تهران روز حادثه در مورد جزئیات این موضوع اعلام کرد: حوالی شب «آتشی» با همسایه خودش در ساختمانی چهار طبقه درگیر شده و با اسلحه کلاشينکف به وی شلیک کرده است. این کارگردان در اعترافهای خود اعلام کرد که برای تهیه یک فیلم هشت اسلحه گرفته بود که از این تعداد هفت اسلحه را تحویل داده و یکی از آنها را نگه داشته بود و همسایهاش را با همین اسلحه به قتل رسانده است. دعوای او و همسایهاش بهخاطر سروصدا بود!
بابک قربانی؛ قهرمان کشتی و قتل در کرمانشاه
بابک قربانیگلدسته (زاده ۲۸ اسفند ۱۳۶۷- درگذشته ۲۴ آبان ۱۳۹۳)، کشتیگیر فرنگی کار تیم ملی ایران در وزن ۹۶ کیلوگرم و قهرمان بازیهای آسیایی گوانگجو بود. قصه زندگی او هم بهغایت غمگین است. بابک قربانی تیرماه سال 91 به همراه برادرش محمد قربانی، برای شکار به ارتفاعات کرمانشاه میرود که در مسیر بازگشت در سراب نجوبران به شنا کردن مشغول میشوند، اما ممانعت برخی افراد محلی، منجر به درگیری لفظی و فیزیکی بین آنها شده و در نهایت بابک قربانی با تفنگ شکاری خود فرد ممانعتکننده را به قتل میرساند. او محکوم به اعدام میشود اما او در 25 آبان سال 1393، در زندان دیزلآباد کرمانشاه، با خوردن قرص خواب به زندگی خود پایان ميدهد.