مروری بر ۵کتاب خارجی که در ایران معروف شدند
روزنامه هفت صبح، یاسر نوروزی| جمعه گذشته بود که کریستین بوبن، درگذشت و انبوهی کتاب به جا گذاشت. بهخصوص فارسیزبانها خاطرات زیادی با او دارند چون هم کتابهای زیادی از او در ایران ترجمه شد و هم از سوی ناشران متعدد به بازار راه یافت. گاهی حتی از یک کتابش چندین ترجمه موجود بوده و هست.
در بخشی از این صفحه به دلایل محبوبیت او پرداختهایم و به مناسبت درگذشتش، سراغ کتابهای خارجی رفتهایم که در هر دهه از ایران، بخش زیادی از مخاطبان را با خود همراه کردند؛ کتابهای کارآگاه مایک هامر، سینوهه، کیمیاگر و…. در این بخش، هم توضیحاتی درباره هر کدام از این کتابها ارائه دادهایم و هم به علت محبوبیتشان در دهه مربوطه پرداختهایم.
یک: دهه پنجاه / کارآگاه مایک هامر / میکی اسپیلین
«باران خون»، «جنایات پیاپی»، «بوسه خونین»، «خشم مایک هامر». اینقدر رمان به نام میکی اسپیلین در ایران ترجمه و منتشر شد که گفتهاند نیمی از آنها اصلاً متعلق به این نویسنده نیست! قصه در واقع به محبوبیت مایک هامر، کارآگاه معروف میکی اسپیلین برمیگشت. دهه چهل و پنجاه کتابهای این نویسنده بین مردم رد و بدل میشد و افرادی هم بودند که از این وضعیت سوءاستفاده کنند. در واقع کار بهجایی کشیده بود که طرف قصهای مینوشت و به اسم میکی اسپیلین و مایک هامر به مردم میفروخت! هرچند گزارش دقیقی در این باره منتشر نشده اما به هر حال این حرف و حدیثها، همانطور که درباره آثار آگاتا کریستی در ایران، نقل محافل بود، درباره کتابهای معروف به کتابهای مایک هامر هم مطرح میشد.
علت محبوبیت
اینکه چرا مایک هامر، کارآگاه میکی اسپیلین (نویسنده آمریکایی)، اینقدر بین مردم دهه چهل و پنجاه، طرفدار پیدا کرده بود، دلایل فراوان داشت. به هر حال هر خوانندهای با احوالات و ماجراهای کارآگاه خصوصی او، مایک هامر، ارتباط برقرار میکرد. کتابهای ترجمهاش هم عموما شکل و شمایل جیبی داشت و سادهخوان بود. کنار جرم و جنایت، مضامین عشقی و جنسی هم لابهلای قصه عرضه میشد و بهنوعی ادامه باکلاس فیلمفارسیهای آن دوره، البته از نوع آمریکاییاش بود! در مجموع همه اینها در کنار هم جمع شده بود و مایک هامر، کارآگاه خصوصی، از خود نویسندهاش در ایران معروفتر شده بود. اولین کتابهای او در ایران حدود سال 41 و 42 ترجمه شدند و تا اواسط دهه پنجاه همچنان در ایران پرفروش بود. بعدتر جریانات انقلاب پیش آمد و محبوبیت مایک هامر هم بهواسطه موج غالب سیاست در ایران محو شد.
دو: دهه شصت / سینوهه / میلکا والتاری
میلکا والتاری، نویسنده فنلاندی، به نوشتن رمانهای تاریخی مشهور است. البته ماجرای شهرت کتاب «سینوهه» در ایران به ترجمه ذبیحالله منصوری هم برمیگشت. مردم، مترجم کتاب را میشناختند و در هر حال این شهرت، ضامن اقبال مخاطبان بود. ذبیحالله منصوری کتاب را اواسط دهه شصت ترجمه و منتشر کرد و «سینوهه» با عنوان فرعی «پزشک مخصوص فرعون»، دست هر خواننده کتابی رسید. کتاب، در روزگار ضعف رسانههای تصویری و فقدان اینترنت، اینقدر برای نسل بچههای دهه پنجاه و شصت، جذاب بود که همین حالا از هر کسی که بپرسید، کتاب را میشناسد و خاطرهای با آن دارد. مهم این است فیلم هالیوودی که سال 1954 ساخته شد هم چندان نتوانست استقبال خوانندگان را در ایران نسبت به مطالعه آن پایین بیاورد.
علت محبوبیت
جالب است بدانید هیچ کتاب دیگری از این نویسنده فنلاندی در ایران اینقدر طرفدار پیدا نکرد. حتی مترجمان سراغ آثار دیگرش هم رفتند اما مردم انگار فقط همان «سینوهه» را میخواندند. مثلا «اتروسکان» (آخرین ربالنوع خاکی) با ترجمه غلامحسین اعرابی هم از همین نویسنده اواسط دهه هفتاد چاپ شد ولی هیچوقت اقبال «سینوهه» را بین مردم پیدا نکرد. چرا؟ اگر نگاه دقیقی به خلاصه این داستان تاریخی بیندازیم، متوجه خواهیم شد با وجود گذشت زمان، هنوز هم پلاتی مهیج دارد و انصافاً داستانی خواندنی با لحظات دراماتیک فوقالعاده است. سینوهه در بدو تولد به علت فقر خانواده در سبدی در رود نیل رها میشود و به دست خانوادهای فقیر بزرگ میشود. در ادامه اما سرنوشت، زندگی او را چنان دگرگون میکند که به دربار فراعنه راه مییابد. هرچند تمام ثروتش را به پای عشقی ناکام به یک روسپی میبازد و….
سه: دهه هفتاد / کیمیاگر / پائولو کوئیلو
اواسط دهه هفتاد کتابی بین جوانها دست به دست شد با عنوان «کیمیاگر». آن زمان هنوز کسی پائولو کوئیلو را نمیشناخت و «کیمیاگر» غوغایی بین علاقهمندان عام کتاب ایجاد کرد. از آن جهت عنوان «عام» را به کار میبریم چراکه در سالهای بعدی خیلیها مضامین کوئیلو در کتابهایش را نقد کردند و استقبال از کتابهایش در ایران را با ضربالمثل «زیره به کرمان» مقایسه کردند. چون همان زمان ادعا شد کوئیلو داستانش را با اقتباس از یکی از قصههای دفتر ششم مثنوی نوشته است. کوئیلو البته تأثیر خود را از مولوی رد نکرد اما اقتباسش را به یکی از قصههای «هزار و یک شب» منتسب دانست. در هر حال «کیمیاگر» با ترجمه ح. نعیمی (حسین نعیمی) در سال 1374 در نشر «روایت» منتشر شد و بازچاپهای بعدی این ترجمه سه سال بعد در نشر «ثالث» ادامه پیدا کرد.
علت محبوبیت
برای یافتن علت محبوبیت این رمان باید فضای اجتماعی و فرهنگی آن دهه را در نظر گرفت؛ زمانی که توجه بخشی از مردم به رویکردهای عرفانی نسبت به زندگی بیشتر شده بود و جامعه جنگزده، نیاز به تسلا داشت. چون «کیمیاگر»، قصه عجیب و غریب و حتی خلاقانه ندارد. ماجرا به چوپانی اسپانیایی برمیگردد که در رؤیای خود گنجی نهفته را کنار اهرام مصر میبیند و تصمیم میگیرد برای یافتن گنج به مصر برود. این طرح داستانی در واقع الگویی تکراری از سفر راوی (یا همان نویسنده) و تحول شخصیتی اوست؛ الگویی که نمونه آن در آثار اساطیری و عرفانی ما فراوان است؛ از «هفت خان» رستم گرفته تا «منطقالطیر» عطار. این الگو در واقع یکی از رایجترین الگوهای روایی برای تجسم تحول شخصیتی است.
چهار: دهه هشتاد / هری پاتر / جی. کی. رولینگ
اولین سری مجموعه رمانهای «هری پاتر» نوشته جی. کی. رولینگ، در سال 1997 در آمریکا منتشر شد. «هری پاتر و سنگ جادو» چند سال بعد، یعنی سال 1379 از سوی چند مترجم و ناشر به فارسی منتشر شد. هرچند ترجمهای که از همه معروفتر شد، ترجمه سعید کبریایی و ویدا اسلامیه بود از سوی نشر «کتابسرای تندیس». جالب است بدانید منتقدان تا پیش از چاپ این کتاب در جهان، به ژانر فانتزی با دیده تحقیر نگاه میکردند اما انتشار «هری پاتر» بهتدریج نگاهها را عوض کرد و زیرشاخههای ژانری فراوان و محبوبی به وجود آورد؛ «بازیهای گرسنگی»، «بازی تاج و تخت» و…
علت محبوبیت
درست است که «هری پاتر» در سال 1379 در ایران ترجمه شد اما مقبولیت آن را باید مرتبط با دهه هشتاد دانست؛ زمانی که بهتدریج کتابهای دیگر مجموعه هم ساخته شد و همزمان فیلمهای اقتباسشده از آن هم به اکران رسید. همزمان اما در ایران بحثها دوگانه بود؛ گروهی آن را سرآغاز اقبال مخاطبان به ژانر فانتزی دانستند و بعضی از رسانههای رسمی ایران هم چنین کتابی را بهخصوص برای نوجوانان گمراهکننده دیدند!
کار حتی به جایی کشید که در مقطعی، پخش خلاصه رمانهای «هری پاتر» که از شبکه فرهنگ رادیو آغاز شده بود، قطع شد! هرچند مخاطبان به این سوگیریها کاری نداشتند و نسل جوان بهشدت با این مجموعه رمانها ارتباط برقرار کردند. به نظر میرسد پیشرفتهای تکنولوژیک بشر در این ماجرا بیتأثیر نباشد. نسلی که ژانر علمی-تخیلی ادبیات و سینما دیگر برایش دور از دسترس نیست، چرا خودش را در جهانی فانتزی تصور نکند؟ چون در جهانی زندگی میکند که هیچ رؤیایی را دور از دسترس نمیبیند.
پنج: دهه نود / ملت عشق / الیف شافاک
بسیاری از علاقهمندان کتاب، الیف شافاک، نویسنده ترکیهای را بهواسطه رمان معروفش «ملت عشق» میشناسند؛ رمانی که در سال 1394 توسط ارسلان فصیحی و از سوی نشر «ققنوس» منتشر شد. البته اولین ترجمه از این رمان توسط مهرنوش عدالت و سه سال قبل، یعنی سال 1391 منتشر شده بود. خانم عدالت همان عنوان اصلی رمان را ترجمه و این کتاب را با نام «چهل قانون عشق» منتشر کرده بود. با این حال، استقبال از «ملت عشق» قابل مقایسه با «چهل قانون عشق» نبود؛ درحالیکه هر دو یک رمان بودند.
علت محبوبیت
جالب است بدانید اولین ترجمه از رمان شافاک در ایران، واکنشهای متفاوت و گاهی عجیب را تجربه کرد. خانم مهرنوش عدالت، مترجم کتاب «چهل قانون عشق» بعدها از ایمیلهای تند و حتی تهدیدکننده خبر داد. هرچند عنوان کرد به همان اندازه نظرات مثبت و انگیزهدهنده هم داشته. با این حال گویا پوسترهای این کتاب همان زمان توسط مخالفان پاره شد و در عین حال بسیاری از کتابفروشیها خبر از فروش بالای این رمان دادند! این دوگانگی چه علتی داشت؟
واقعیت این است رویکردهایی با مایههای عرفان شرقی در ایران همواره مخالفان قشر متعصب را در پی داشته. در عین حال، مردم به جهت سابقه آشنایی با چنین تفکراتی (بهویژه در اشعار مولوی) از اغلب رمانهایی با چنین بنمایههای تفکری استقبال کردهاند. هرچند مایه تأسف است که نویسندگان آثار عامهپسند در ایران، از چنین موضوعی غفلت کردهاند. در واقع نویسندگان عامهپسندی نظیر کوئیلو و شافاک، آنچه را در سابقه فرهنگی ماست از ما برداشته، صرفاً رنگ و بوی رماننویسی به آن زدهاند و همان را دوباره به خودمان تحویل دادهاند! عجیب نیست؟