ماجرای سلفیهایی که به مرگ منجر شد
روزنامه هفت صبح، سارا غضنفری | تبِ داغِ سلفی گرفتن بر سرِ قله کوه، لبه پرتگاه، بالای دره، روی پل، روی سدِ یخزده؛ وقتی فرد صورت خندانش را رو به دوربین تنظیم میکند و آنقدر غرق ژستهایش شده که در یک لحظه پایش میلغزد و سلفی با مرگ سهمش از آنهمه ژست و خنده میشود؛ داستانی غمگین که با ماجرای مرگ دو جوان دانشجوی یزدی دوباره خاطره سلفیهای مرگبار را یادآوری کرد. در این پرونده داستان و ماجراهای پشت این عکسها را بررسی کردهایم. وقتی فرد رو به دوربین میخندد و با یک لحظه غفلت سقوط میکند.
*** سلفی مرگبار دانشجویان یزدی روی سد یخزده
ظهر پنجشنبه، بیستوپنجم دی امسال، چهار جوان برای تفریح به سد یخزده برفخانه روستای طزرجان شهرستان تفت رفتند. سه نفرشان روی سطح یخزده سد که شش متر عمق داشت، ایستادند تا نفر چهارم از آنها عکس یادگاری بگیرد که یخ زیر پایشان شکست و به زیر آب کشیده شدند. دوستشان که در حال عکاسی از آنها بود، سریع به سمت آنها رفت و توانست یکیشان را نجات دهد، اما دو نفر دیگر به نامهای سعید و حسین زیر آب رفتند.
سعید بابایی ۲۲ساله، دانشجوی مهندسی عمران بود. ماجرا از این قرار بوده است که سعید در احمدآباد اردکان زندگی میکرد. نزدیک امتحانات پایانترم دانشگاهش، دوستانش به او پیشنهاد دادند حالا که نزدیک امتحانات است، سفر یکروزه به روستا داشته باشند تا کمی روحیهشان بهتر شود. قرار شد به روستا بروند. سعید و دوستش، حسین که دانشجوی پرستاری بود، حافظ و جواد راهی سفر بیبازگشت به طزرجان شهرستان تفت شدند. برادر سعید درباره ماجرا میگوید: «خانواده حسین در آن روستا خانهای داشتند که شب را آنجا سر کردند.
قرار بود روز بعد به خانه برگردند، اما خبری از آنها نشد و منتظرشان بودیم. بعدازظهر پنجشنبه از یکی از اقوام که پلیس بود، شنیدیم چند جوان که اهل احمدآباد اردکان بودند بهخاطر شکستن یخهای سد برفخانه منطقه طزرجان داخل آب سد افتاده و دچار حادثه شدهاند. عصر که به سد رسیدیم، دیدم که غواصان دو جسد را از آب بیرون آورده و در حال انتقال آنها به پزشکی قانونی هستند. سمت اجساد رفتم و وقتی پارچه را کنار زدم، دیدم جسد برادرم، سعید است.
سعید کونگفوکار حرفهای بود. در مسابقات جهانی و داخل کشور مدالهای مختلف کشوری آورده بود. با بررسی حادثه متوجه شدم همدانشگاهی برادرم به نام جواد مصدوم و راهی بیمارستان شده و فقط حافظ زنده مانده است. خیلی شوکه بود و میگفت خیلی تلاش کرده برادرم و حسین را نجات دهد که موفق نشده است.»
*** سلفی مرگبار دختر جوان روی پل چالوس
دختر جوان که برای سلفی گرفتن بالای پل رودخانه چالوس رفته بود، به داخل آب افتاد و جان باخت. این حادثه عصر جمعه، سوم مرداد امسال، حدود ساعت ۱۶ در ۱۰ کیلومتری جاده چالوس در نزدیکی «شرکت دی» رخ داد و موضوع به نیروهای هلالاحمر این شهرستان اعلام شد و بلافاصله نیروهای هلالاحمر به محل حادثه اعزام شدند.
امیرحسین عسگرزاده، رئیس جمعیت هلالاحمر چالوس دراینباره گفت: «این دختر جوان با خانواده از تهران به این منطقه آمده بودند و ظاهرا برای گرفتن عکس سلفی به روی پل رودخانه رفته بود، اما دختر جوان بر اثر سهلانگاری به رودخانه پرت شد و دو مردی که همراه وی بودند برای نجاتش تلاش کردند که فایدهای نداشت و آنها هم دچار آسیب شدند که با کمک نیروهای هلالاحمر نجات پیدا کردند.
اما جسد این خانم چندکیلومتر پایینتر توسط نیروهای مردمی و با حضور هلالاحمر در نزدیکی پارک فین از آب بیرون آورده شد.» محمدناصر زندی، فرماندار چالوس نیز با بیان اینکه این خانم ۳۳ ساله اهل تهران بود، گفت: «او به همراه دوستان خانوادگی خود در مجاورت رودخانه چالوس بهسر میبردند که بنا به گفته همراهان، به دلیل گرفتن عکس سلفی و رعایت نکردن نکات ایمنی، به داخل رودخانه خروشان چالوس سقوط میکند.»
*** سلفی جان یک خواهر و برادر را گرفت
دختر جوانی که برای گرفتن عکس سلفی خود را به بالای صخرهای کنار رودخانه لارک مرزنآباد رسانده بود، به داخل آب سقوط کرد و غرق شد. برادر او که برای نجات خواهرش وارد آب شده بود هم جان خود را از دست داد. ساعت ۱۲ ظهر روز جمعه، ۱۴ خردادماه سال ۹۵ اعضای یک خانواده که برای تفریح راهی جاده چالوس شده بودند، حوالی رودخانه «لارک مرزنآباد» توقف کردند.
دختر ۲۲ ساله خانواده که زهرا نام داشت، برای گرفتن عکس سلفی از صخرهای کنار رودخانه بالا رفت، اما کنترل خودش را از دست داد و به داخل رودخانه سقوط کرد. همزمان با وقوع حادثه، برادر ۲۶ ساله او که نعمت نام داشت، برای نجات خواهرش وارد رودخانه شد که به علت شدت و سرعت آب رودخانه هر دو نفر غرق شدند.
بعد از وقوع حادثه بود که تیمهای امدادی در محل حاضر شدند و جسد دختر جوان را سه کیلومتر پایینتر از محل سقوط کشف کردند. بعد از گذشت یک ماه از حادثه، فرمانده انتظامی چالوس از کشف جنازه مرد جوانی در رودخانه مجلار بخش مرزنآباد خبر داد و گفت: به احتمال زیاد جسد متعلق به جوان البرزی مفقودشده در ۱۴ خرداد است که به همراه خواهر خود در حال عکس گرفتن غرق شده بودند.
*** سلفی مرگبار جوان تاکستانی روی ریل قطار
۱۷ آذرماه سال جاری دو پسر جوان حدود ۲۱ ساله اهل قزوین برای گرفتن سلفی روی ریل قطار میروند و با برخورد قطار مسافربری محور زنجان به مشهد حادثه مرگ یکی از آنها به وقوع میپیوندد. اگرچه بلافاصله نیروهای اورژانس خود را به محل حادثه میرسانند، اما جوان تاکستانی بر اثر شدت خونریزی جان میدهد تا سلفی مرگبار با قطار روی ریل راهآهن خیابان حافظ تاکستان رقم بخورد.
*** سقوط دانیال ۲۰ ساله در اکباتان در حال گرفتن سلفی
دهم فروردینماه سال ۹۸ پلیس از مرگ پسری ۲۰ ساله به علت سقوط از پشتبام طبقه دوازدهم یک مجتمع مسکونی در شهرک اکباتان خبر داد. حوالی ساعت ۱۳:۱۵ شنبه در تعطیلات عید سال ۹۸، پسری حدودا ۲۰ ساله از روی پشتبام طبقه ۱۲ واقع در شهرک اکباتان به پایین سقوط کرده و فوت میکند.
در تحقیقات مشخص شد این جوان تلاش برای گرفتن سلفی داشته است که این اتفاق رخ میدهد. در ادامه پروندهای در این زمینه در شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران تشکیل و به دستور قاضی ساسان غلامی، بازپرس کشیک قتل پایتخت، جسد این جوان به پزشکی قانونی منتقل شد تا تحقیقات در این زمینه تکمیل و علت اصلی فوت نیز مشخص شود. همچنین گفتنی است که بر اساس تحقیقات صورتگرفته مشخص شده است دانیال ۲۰ ساله حین بانجیجامپینگ و درحالیکه قصد عکس و فیلم گرفتن از خود را نیز داشته، از بالای برج ۱۲ طبقه سقوط کرده است.
قبل از این اتفاق بسیاری از فالوئرهای دانیال یا کاربران شبکههای اجتماعی به کلیپهای منتشرشده در پیج دانیال واکنش نشان میدادند و برای مثال میگفتند تو نباید با چنین اقداماتی خودت را به کشتن بدهی، اما خب آنطور که دانیال همیشه مدعی بود، او میدانست در حال چه کاری است و برای هرکدام از کلیپها نیز کلی تمرین و ورزش انجام میداد که حقیقتا این موضوع در کلیپها به وضوح مشخص بود.
دانیال در ادامه اقدامات خود، پستی را در پیج خود منتشر و اعلام کرده بود که اینبار قرار است اقداماتی خطرناکتر از گذشته انجام دهد و از کاربران نیز خواسته بود در مورد او قضاوت نکنند، چراکه او برای رسیدن به اهدافش تمرین میکند و همیشه با حسابوکتاب کلیپهایش را میسازد، اما بااینحال او در آخرین اقدام خود، وقتی برای ساختن کلیپی دیگر به بالای برج ۱۲ طبقه در اکباتان میرود، رخدادی شوم رقم میخورد.