کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۱۲۶۱۳
تاریخ خبر:

صدسال صد‌قصه دیگر؛ زندگی پر حادثه فلسفی

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | حجت‌الاسلام فلسفی از خبرسازترین وعاظ دوره پهلوی بودند.شاید تنها شیخ احمد کافی قابل مقایسه با حجت‌الاسلام فلسفی باشد.مرحوم فلسفی اولین منبر جنجالی‌اش را در سال ۱۳۱۶ انجام داد. در سن ۳۰سالگی و با کنایه‌ها و طعنه‌هایی محتاطانه به ماجرای مسجد گوهرشاد.اما همین طعنه‌ها در دوره رضاشاه کافی بود تا بازداشت شود و خلع لباس.در دهه بیست او یکی از فعالین مهم ضد جریان حزب توده بود و در همین دوران یک‌بار یکی از عوامل حزب توده به قصد کشتن با پنجه بوکس به سمت او حمله‌ور می‌شود که با دخالت اطرافیان، فلسفی جان سالم به در می‌برد.

در سال ۱۳۳۱ پس از ماجرای دستگیری نواب صفوی توسط دولت مصدق و سکوت آیت‌الله بروجردی در این مسئله،فدائیان اسلام به سراغ فلسفی آمدند تا در روی منبر حرکت مصدق را تقبیح کند اما فلسفی به تبعیت از مراد همیشگی‌اش یعنی آیت‌الله بروجردی رابطه خوبی با فدائیان نداشت و از این کار ابا کرد و حاصلش تهدید علنی او به ترور بود.خودش تعریف کرده: حدود ساعت ۹ صبح بود و هوا هم نسبتا گرم بود و من در حیاط منزل اشخاصی را که به ملاقاتم می‌آمدند،می‌پذیرفتم.

چند تا نیمکت دومتری پای دیوار بود و افراد می‌نشستند. ساعت ۹ درب منزل را زدند.یک نفر،دو نفر، چهار نفر آمدند.آن‌ها افراد فدائیان اسلام بودند که می‌آمدند. هرچند نیمکت بود پر شد. آن‌ها گفتند:«آقا، دیشب برادران تصمیم گرفتند که اگر اسم آقای نواب را در منبر نبرید و موضوع زندانی شدن او را مطرح نکنید که از رادیو پخش شود، امروز شما را در مسجد شاه ترور کنند.» این مطلب را صریحا گفتند. من با خونسردی گفتم: «مسجد لازم نیست، من الان حضور شما نشسته‌ام،اینجا راحت‌تر است، چرا داخل مسجد و در مقابل مردم می‌خواهید ترور کنید؟

من یک نفر هستم و شما این‌ همه جمعیت هستید و الان می‌توانید به راحتی ترور کنید.من نه اسم آقای نواب را در منبر به عنوان اعتراض به مصدق می‌برم و نه به کار ایشان اعتراض دارم. من از قضایای سیاسی برکنار هستم.» در همان وقت دیدم در می‌زنند و یکی از فدائیان اسلام که از افراد رده‌ پایین بود، وارد شد. تا دید که دوستانش نشسته‌اند، در همان‌جا در ایوان ایستاد و گفت:«امروز خودم مغزت را متلاشی می‌کنم.» این را خیلی بلند گفت و از در بیرون رفت. من هم به او گفتم:«آقا همین حالا بیایید متلاشی کنید، الان حاضرم.»

فلسفی اما از این ماجرا هم جان سالم به در می‌برد. او در سال ۱۳۳۳ نهضت ضد بهاییت را در کشور بر پا ساخت و از حمایت قاطعانه آیت‌الله بروجردی هم برخوردار بود.کار به آنجا کشید که در سال ۱۳۳۴ محمدرضا خود دستور ویران کردن عبادتگاه بهاییان را صادر کرد و تیمور بختیار و سرلشگر باتمانقلیچ در حضور حجت‌الاسلام فلسفی عملیات تخریب را مدیریت کردند.در بسیاری از شهرهای دیگر هم حمله علیه بهاییان رخ داد.

اسدالله علم که وزیر کشور بود به شکل مستقیم از فلسفی خواست که به این ماجرا پایان دهد و او را برای مدتی ممنوع‌المنبر کرد.در سال ۱۳۴۱و ۴۲ و در داستان اصلاحات سیاسی و اجتماعی محمدرضا ، فلسفی از وعاظی بود که علنا به میدان آمد و این قوانین را خلاف شریعت اسلام خواند.مهم‌ترین سخنرانی او درست دو روز قبل از ۱۵خرداد انجام شد. بلافاصله پس از ۱۵خرداد باز هم به دستور علم (که حالا نخست‌وزیر بود) فلسفی دستگیر شد و مدتی را در حبس گذراند.

فلسفی بعدها هم به محض ورود آیت‌الله خمینی به نجف پیام شادباشی را برای ایشان فرستاد.فلسفی در دهه چهل همچنان یکی از وعاظ خبرساز بود. در سال ۱۳۵۰ پس از تشدید اختلاف میان ایران و عراق ۴۱هزار ایرانی از عراق اخراج شدند. این اتفاق با اعتراض روحانیت روبه‌رو شد و در این میان در مجلس سنا دو تن از نمایندگان طعنه زدند به اینکه چرا آیت الله خمینی در این مورد ساکت بوده و حتی توهین‌هایی هم به ایشان روا می‌دارند:اون آقا که اصلا ایرانی نیست.(این در حالی است که آیت‌الله خمینی در واکنش به این اتفاق در نامه‌ای حسن البکر را تهدید به مهاجرت علما از نجف به بیروت کرده بود)

این تعدی موجب تکاپوی روحانیت در تهران و قم می‌شود و آیت‌الله منتظری به‌خصوص درصدد راهی برای پاسخگویی برمی‌آید. به حجت‌الاسلام فلسفی رجوع می‌کند. فرصت مناسب در مراسم ختم آیت‌الله چهلستونی پیش می‌آید و فلسفی به عنوان سخنران به شکلی واضح ازآیت‌الله خمینی به عنوان مهم‌ترین جانشین آیت‌الله بروجردی یاد می‌کند و با کلماتی تند به جمشید علم سناتور مجلس می‌تازد.

به دنبال این اتفاق او تا پایان رژیم‌پهلوی ممنوع‌المنبر می‌شود.در این میان ساواک پروژه عجیبی را کلید می‌زند و تصاویر بی‌پرده‌ای از پنج روحانی و واعظ را به شکل زیرزمینی در ایران منتشر می‌کند. حجت‌الاسلام فلسفی یکی از این پنج نفر است(شجونی،‌انصاری قمی، لواسانی و صدرالدین حجازی چهار روحانی دیگر هستند). تصاویر مربوط به زنی است که به دستور ساواک با توجیهات شرعی به این چهار روحانی نزدیک می‌شده است.

صحت تصاویر مربوط به حجت‌الاسلام فلسفی اما با تشکیک گروه‌های مختلف سیاسی و روحانی و حتی امنیتی روبه‌رو شد که آنها را حاصل دستکاری در تصاویر و جعل حقیقت می‌دانستند.اسدالله علم هم در خاطرات خود به شکلی علنی به حجت‌الاسلام فلسفی می‌تازد و ضمن اذعان به مهارت و حافظه و قدرت استدلال او،‌اتهامات اخلاقی زننده‌ای را به فلسفی نسبت می‌دهد که در هر صورت نشان‌دهنده خشم علم از حجت‌الاسلام فلسفی بوده است.حجت‌الاسلام فلسفی در سال‌های پس از انقلاب زندگی کم فراز و نشیبی داشت.او که همچنان به وعظ و سخنرانی ادامه می‌داد در سال ۱۳۷۷ و در سن ۹۱سالگی فوت می‌کند.

کدخبر: ۴۱۲۶۱۳
تاریخ خبر:
ارسال نظر