درباره درگذشت لیلی افشار و یکی دو حاشیه کوتاه

روزنامه هفت صبح، بهنام مظاهری| هفته گذشته خبر مهمی جامعه موسیقی ایران را تحت تاثیر قرار داد. خبر درگذشت لیلی افشار، هنرمند برجسته موسیقی کلاسیک که شهرتش تنها به مرزهای ایران محدود نمیشد. لیلی افشار نوازنده گیتار کلاسیک به عنوان اولین زن در دنیا موفق به دریافت مدرک دکترای گیتار شده بود و چندین کتاب و آلبوم هم در کارنامه کاری خود دارد.
اما این یک تعریف کلی از ایشان است که این روزها همه جا از او خواندهایم. جالب است بدانید افشار یکی از دوازده نوازنده بینالمللی گیتار بود که برای نواختن در حضور آندرس سگوبیا در کلاسهای پیشرفته او در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی انتخاب شد. پس از این کلاس ماسترو سگوبیا در مصاحبهای که با اخبار شامگاهی انبیسی داشت در خصوص افشار پیشبینی کرد که او روزی به نوازندهای معروف تبدیل خواهد شد.
پیشبینی که نهایتا به حقیقت پیوست.علاقه لیلی افشار به موسیقی معاصر منجر شد که از نخستین اجرا کنندگان آثار رضا والی، گری آیستر، گرارد روژد، لوریس چوبانیان، آرن ملنس، کامران اینجه، باربارا کولب، مرلین زیفرین و سالوادور بروتونس از میان دیگران باشد.روزنامه واشینگتن پست هم لیلی افشار را «عالی و بیعیب و نقص و قابل توجه» توصیف کرده.
او همچنین به عنوان بهترین گیتاریست کلاسیک زن برنده جایزه «ارویل ایچ. گیبسن» شده. مقالههای لیلی افشار به چند زبان در نشریات گیتار ریویو، آی۱ فرونیمو و گیتار و لوت چاپ و منتشر شدهاند. او به خاطر اجرای آهنگهای اصیل ایرانی با گیتار اقدام به نصب ربع پرده روی سازش کرد و گیتار منحصر به فرد خودش را داشت.
او با وجود شهرت جهانیاش سالها پیش تصمیم گرفت به ایران برگردد و اقدام به برگزاری مستر کلاسهایی برای نوازندگان و هنرجویان ایرانی کند.اگر نوازنده گیتار کلاسیک باشید حتما نام او را از پیش شنیدهاید. از سال ۲٠٠۱ که افشار به ایران برگشت فرصت حضور در مستر کلاسهای ایشان برای نوازندههای حتی حرفهای هم غنیمت بود و هر هنرجویی دوست داشت در کلاسهای لیلی افشار حضور پیدا کند تا بتواند ایرادهایش در نوازندگی را رفع کند.
بازگشت او به ایران بدون شک به رشد موسیقی کلاسیک و نوازندگان و موزیسینهای این حوزه کمک بسیاری کرد. همه ما میدانیم که افشار بدون شک یکی از چهرهها و مفاخر ثابت و همیشگی موسیقی ایران است و آثار و خدماتش به موسیقی ما تا سالیان سال باقی خواهد ماند.
خبر پرحاشیه دیگر هفته گذشته هم انتشار آهنگ احمد ایراندوست (بازیگر نقش غول برره) بود که در فضای مجازی بحث برانگیز شد. بگذارید همین ابتدا رک و پوست کنده بگویم که آهنگ ایشان آهنگ خوبی نیست و در واقع به معنی واقعی کلمه بد است اما نکته تکراری و همیشگی در این جور مواقع این است که بها دادن زیاد از حد کاربران شبکههای اجتماعی باعث میشود که چنین تولیداتی اتفاقا بیشتر هم شنیده شوند.
مثلا در همین مورد آخری بسیاری از کاربران نظر منفی نسبت به خواندن این بازیگر داشتند و اعتراضشان این بود که چرا ایراندوست سراغ خوانندگی رفته. اساسا ما نمیتوانیم بگوییم چرا یک نفر سراغ خوانندگی رفته. جواب واضح است. چون دلش خواسته. شما چرا آمار بازدید قطعهای که دوستش ندارید را بالا میبرید؟
حاشیه دیگر هفته هم تبلیغ کتانی و لباسهای اسپرت یک بوتیک توسط سالار عقیلی است. تبلیغی که با استایل تبلیغات اینفلوئنسرهای اینستاگرامی ساخته شده و میشود گفت یک کار کاملا آماتوری است. بسیاری از کامنتها در این مورد بود که چنین سبک تبلیغاتی حداقل در شان یک خواننده حماسی خوان نیست.
عدهای هم اعتقاد داشتند که تبلیغات برای یک چهره سرشناس هیچ اشکالی ندارد. حالا با هر کیفیتی هم که میخواهد باشد. در هر حال آقای عقیلی و ویدئوی تبلیغاتیاش به یکی از حاشیههای موسیقی ایران در هفتهای که گذشت تبدیل شد. از همه اینها که بگذریم سوال شخصیام این است که چرا وقتی آقای سالار عقیلی داشت کتونی و لباس اسپرت تبلیغ میکرد خودش کت شلوار تنش بود؟