یک جنتلمن هیچ وقت بانوی خود را ترک نمیکند

روزنامه هفت صبح، محمد طالبیان | هیچچیز به اندازه کاپیتانی که نیمکتنشین میشود، غمانگیز نیست. بازیکنی که باید با این واقعیت روبهرو شود که حالا شاید وظیفهای سختتر از گذشته را باید روی دوش خود احساس کند. او میداند که از دایره انتخابهای مربی خارج شده و حالا باید وظیفه کاپیتانی خود را در رختکن ایفا کند. وظیفهای که شاید حتی سختتر از جنگ داخل زمین باشد. کاپیتانها در فوتبال شاید یک فصل نیمکتنشین شوند و در ادامه خداحافظی را به حضور ترجیح دهند.
در ایتالیا اما همه چیز یک جور دیگر است. آنها فوتبال را بخشی از زندگی خود میدانند. مردمان چکمه برای فوتبال اسمی متفاوت دارند. پست بازیکنها را با عناوینی فنیتر از القابی ساده همچون هافبک دفاعی یا وینگر میشناسند. خوب یا بد میگویند مربیهای ایتالیایی بیش از دیگر همکارهای خود به تاکتیک و پیادهسازی روشهای متفاوت علاقهمند هستند. آتزوری را همواره با دفاع میشناسند اما این کشور میزبان تعدادی از بهترین مهاجمهای تاریخ فوتبال دنیا بوده.
از مارادونا نقل میکنند که «او با زیدان متفاوت است. فوتبال و با روح بازی میکند. بین او و مرد فرانسوی من نسخه ایتالیایی را انتخاب میکنم.» الساندرو دلپیرو در ۱۹سالگی وارد تیمی شد که امثال روبرتو باجو، جانلوکا ویالی و فابریزیو راوانلی مهاجمهایش بودند. درباره یکی از بهترین خط حملههای تاریخ فوتبال اروپا صحبت میکنیم. بازیکنهایی که اگر امروز بازی میکردند، امباپه و هالند در سایههایشان ناپدید میشدند. الکس جوان تنها یکسال زمان نیاز داشت تا لیپی را راضی کند که بودای کوچک را به میلان واگذار کند.
حتما دیوانه شده، چه کسی روبرتو باجو را میفروشد تا او را با جوان ۱۹سالهای که تنها چند بازی در دسته دوم ایتالیا بازی کرده، جایگزین کند. لیپی اما به خوبی میدانست که پرافتخارترین باشگاه ایتالیا را وارد مسیری جدید کرده. قمار مارچلو جواب داد و یووه بدون باجو و با دلپیرو به دومین و آخرین قهرمانی اروپایی خود رسید. بانوی پیر با جوان ریزنقش خود وارد دوران طلایی شد و توانست برای دو بار دیگر به فینال اروپا برسد.
بعد از جداییای کوتاه، لیپی به تورین بازگشت و اینبار تصمیم جنجالی دیگری گرفت. بازوبند از کونته گرفته شود و وظیفه کاپیتانی برعهده الکس قرار گیرد. حتما دیوانه شده، چه کسی بازوبند را از بازیکن مسنتر و باسابقهتر گرفته و به یک جوان میدهد؟ آن هم در ایتالیا ! ریسک لیپی باز هم جواب میدهد. او یکبار دیگر بانوی پیر را به مسیر موفقیت برمیگرداند. یازده فصل از آن تغییر جنجالی گذشت. تغییری جنجالی که به شکل عجیبی هیچکس با آن مشکل نداشت.
طرفداران یووه حالا الکس را مساوی نام باشگاه میدانستند. آنها همه چیز را برای باشگاه و او میخواستند. کاپیتانی الکس شاید شیرینترین اتفاقی بود که برای طرفداران یووه رخ داد. آنتونیو اما میدانست که به آخر خط رسیده. جایگاه شماره یک از او گرفته شده بود. کونته دو سال بعد از این ماجرا از یووه و فوتبال خداحافظی کرد و ماجراجوییاش در دنیای مربیگری را از دسته چهارم ایتالیا و به شکل فاجعهباری آغاز کرد. یازده سال بعد از رسیدن بازوبند به الکس، روی نقطه میانی چمن ورزشگاه جدید بیانکونری ایستاده و بازی را شروع میکند.
چند هفته قبل به او خبر دادهاند که مربی دیگر علاقهای به حضور بازیکنی با سن و سال او در تیمش ندارد. الکس ۳۷ ساله به آخرین روزهای دو دهه حضورش در تورین رسیده. بازیکنی که مشخصا هنوز هم مانند کودکی در خیابانهای کونلیانو به دنبال توپ است. تیم محبوبش بعد از سالها زجر و عذاب به قهرمانی رسیده و حالا مانده آخرین بازی در استادیوم خانگی مقابل آتالانتا. در دقیقه ۲۷ گل شماره ۲۰۸ را وارد دروازه جورجو فریزولینی کرد و دقیقه ۵۹ تعویض شد. الساندرو آخرین لحظات خود با پیراهن یووه را با دور افتخار و اشک هزاران طرفداری پشت سر گذاشت که هنوز هم باورشان نمیشود چرا باید در این روزها که تیم به اوج بازگشته با کاپیتان خداحافظی کنند.
آنتونیو یازده سال بعد بازگشت و بازوبند را از الکس گرفت. همه منتظر بودند تا کاپیتان ۳۷ که هنوز میتوانست یک فصل دیگر ادامه دهد با کدام بازیکن جوانی جایگزین میشود. کونته اما برای جایگزینی الکس به سراغ نیکولاس بنتر و آنلکا ۳۴ ساله رفت. یکی معلوم نبود چه حادثهای رخ داد که توانست به سطح فوتبال اروپا برسد و دیگر مارکوپلویی که چند سال قبلش وارد دوران افت شده بود. الکس اما حتی یکبار هم نارضایتی خود را نشان نداد.
پیرلو در کتاب خاطراتش از الکسی تعریف میکند که انگار روحی در بدن ندارد. شخصیتی که حالا میدانست باید با عشق همیشگی خود خداحافظی کند. او بدون هیچ حرفی رفت و سالهای آخر فوتبالش را در استرالیا دنبال کرد تا حتی نزدیک به اروپا نباشد. دلپیرو نماینده کاپیتانهایی است که شاید داخل زمین سر و صدای زیادی نداشته باشند اما حضورشان با موفقیت تیم گره خورده. او در دوران اوج خود توسط کاپلو نیمکتنشین شد.
شماره ۱۰ تیم ملی را به دوست خود فرانچسکو واگذار کرد. بعد از قهرمانی در جام جهانی، فوتبال در سری ب ایتالیا را تجربه کرد و در سال بعد از بازگشت به سطح اول ایتالیا، آقای گل لیگ شد. او از آن جنس کاپیتانهایی بود که میدانستی در زمین بازی هر مشکلی را برطرف میکند. از آن بازیکنهایی که هیچگاه از شرایط گلایه نمیکند. از آن جنتلمنهایی که هیچوقت بانوی خود را ترک نمیکند.