کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۰۰۳۳۵
تاریخ خبر:

ماجرای کشف تابلوی ون‌گوگ در تهران

ماجرای کشف تابلوی ون‌گوگ در تهران

گفت‌وگوی اختصاصی با مارتین بیلی،‌ روزنامه‌نگار و کارشناس آثار وینسنت ون‌گوگ

هفت صبح| مارتین بیلی، روزنامه‌نگار و کارشناس هنری روزنامه «هنر لندن» است که به محقق آثار وینسنت ون‌گوگ نیز شناخته می‌شود. بیلی علاوه بر مقالاتی که در روزنامه هنر لندن منتشر می‌کند در وبلاگ خود با نام «ماجراهای ون‌گوگ» داستان‌های جالبی از آثار این هنرمند منتشر می‌کند. او هر جمعه با مطلب تازه‌ای از ون‌گوگ و آثارش، دنیای هنر را متأثر از اطلاعات ناب و تازه خود قرار می‌دهد.

 

بیلی سال‌های زیادی از عمرش را صرف بررسی و تحقیق درخصوص آثار ناشناخته و گم‌شده وینسنت ونگوگ کرده و توانسته سرنوشت بسیاری از تابلو‌های ون‌گوگ را کشف و منتشر کند. به همین خاطر است که این روزنامه‌نگار 77 ساله، حالا سال‌هاست به یکی از اصلی‌ترین مراجع پیگیری آثار این هنرمند در جهان شناخته می‌شود. مقالات بیلی در قالب علمی و پژوهشی اما برگرفته از تحقیقات و کشفیات غیررسمی به دست ‌آمده‌اش، منتشر می‌شود و تبدیل به تنها اسناد رسمی موجود می‌شود.‌ 

 

بیلی چگونگی کشفیات‌اش را با آغازی از شایعات و خبرهایی که گوشه و کنار می‌شنود می‌داند. او کوچک‌ترین شایعه‌ای را پیگیری می‌کند تا سرانجام به اسناد مهم و قابل استنادی برسد. همین رویه باعث شده بیلی مرجع بسیاری از حراج‌های بزرگ جهان چون ساتبیز باشد که پیش از فروش آثار ونگوگ و برای تایید اصالت، مورد مشورت قرار می‌گیرد. به همین خاطر برای کشف سرگذشت «تابلوی زنی در غبار جنگل» که خبر فروشش در حراج ساتبیز 2025 نخستین‌بار در مقاله او در روزنامه هنر لندن،‌ منتشر شد، جز او هیچ مرجع دیگری وجود نداشت.

 

مارتین دیلی در گزارش فروش این تابلو در ساتبیز و توسط مارینا پیکاسو، خبر جذابی را برای ما داشت؛‌ این تابلو از یک مجموعه‌دار تهرانی برای مارینا خریداری شده بود. در کشف سرنوشتی که این تابلو در تهران پشت سر گذاشته، جز این روزنامه‌نگار و محقق آثار ون‌گوگ،‌ گروهی از کسانی که می‌‌توانستند در روایت این داستان به ما کمک کنند یا مرده بودند،‌ یا حاضر به پاسخ‌گویی نبودند.

 

اما مارتین دیلی از درخواست گفت‌وگو درخصوص اثری از ون‌گوگ که روزگاری از عمر خود را در تهران گذرانده، با گشاده‌رویی استقبال کرد. او تایید کرد که این تابلو، 7 سال از عمر خود را در تهران گذرانده است و براساس اطلاعاتی که وی به‌دست آورده، 12 سال در مالکیت یک مجموعه‌دار تهرانی از خاندان فرمانفرمائیان بوده است. مارتین دیلی همچنین مجموعه‌ای از اطلاعاتی که برای تایید اصالت این تابلو به حراج ساتبیز داده بود، در اختیار ما نیز قرار داد.

 

اما گفت‌وگوی ما تنها حول تابلوی «زنی در غبار جنگل» نماند. ما با او از سرنوشت آثاری حرف زدیم که توسط او کشف شده‌اند. آثاری که جز این اثر روزگاری در تهران بوده، هنوز در جای جای جهان از نظر پنهان مانده‌اند. او که محققی خستگی‌ناپذیر است، از اشتیاق‌اش برای کشف آثار ناشناخته دیگر گفت تا بتواند آن‌ها را کشف کند. بیلی امیدوار است تا بتوانیم بعد از انتشار این گزارش مجموعه‌داران شخصی ایرانی را مشتاق کنیم تا اگر اثری از ون‌گوگ را در مجموعه خود دارند، با او در میان بگذارند.

 

بیلی معتقد است که هنوز آثاری از وینسنت ون‌گوگ وجود دارند که کسی از آن‌ها خبر ندارد، آثاری که در گوشه‌ و کنار جهان در مجموعه‌های شخصی قرار گرفته‌اند و بی‌خبری و سکوت از آن‌ها بخشی از تاریخ هنر را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. مثل همین تابلوی تازه فروخته شده در ساتبیز که به خاطر سکوت نزدیک به 40 سال مارینا پیکاسو، یک حلقه مفقوده در آثارش بود.

 

 چند سال پیش، نمایشگاهی کم‌سابقه در تهران برگزار شد و یکی از آثار وینسنت ون‌گوگ از مجموعه ملی ایران، در آن به نمایش گذاشته شد. تابلوی «در دروازه ابدیت»، یکی از هفت نسخه این اثر که براساس طراحی با مداد سال ۱۸۸۲ خلق شد‌ه است. این نسخه که پیش از انقلاب برای موزه هنرهای معاصر تهران خریداری شده، هنوز در این موزه نگهداری می‌شود. این اثر که دستخط ون‌گوگ را با خود دارد، یکی از منحصربه‌فردترین نسخه‌های این تابلو به شمار می‌آید.

 

داستان این تابلو، داستان جذابی است. این لیتوگرافی متعلق به سال ۱۸۸۲ است و یک مرد سالخورده را نشان می‌دهد. بله، و با دست‌خط ون‌گوگ امضا شده! این اثر سال ۱۹۷۵ به پیشنهاد دونا استین با رقمی معادل ۶۵ هزار دلار برای موزه هنرهای معاصر تهران خریداری شد. موزه‌ای که دو سال بعد، در سال ۱۹۷۷ افتتاح شد. سفر این اثر از مجموعه نلسون راکفلر به ایران، به‌خصوص با توجه به تحولات سیاسی بعدش، شگفت‌انگیز است. (روایت حضور تابلوی ارزشمند ون‌گوگ در موزه هنرهای معاصر،‌ در مطلبی دیگر با عنوان «داستان‌هایی از ون‌گوگ در دهه 1350 در تهران» روایت شده است)

 

 شما محقق آثار ون‌گوگ هستید، یکی از مهم‌ترین آثار او در موزه هنرهای معاصر و یکی دیگر از آثار او، براساس کشفی تازه از ایران به مجموعه مارینا پیکاسو رسیده است. در تمام این سال‌های تحقیقات بر آثار ون‌گوگ، با نهادهای ایرانی مثل موزه هنرهای معاصر برای کشف اطلاعات بیشتر ارتباط داشته‌اید؟ آیا پاسخ مناسبی دریافت کرده‌اید؟

 

سعی کرده‌ام با موزه هنرهای معاصر تماس بگیرم، اما جوابی نگرفته‌ام. موزه به خاطر تاریخ پیچیده‌ای که دارد مثل یک گردوی سفت می‌ماند. البته اگر آن‌ها روزی راهی باز کنند، بسیار دوست دارم اطلاعات بیشتری پیدا کنم و بدانم.

 

 بخشی از آثار هنرمندان بزرگ در کشورهای مختلف جهان، در اختیار مجموعه‌داران شخصی است؛ ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست. شما به اطلاعاتی درخصوص وجود آثاری دیگر از وینسنت ون‌گوگ در ایران رسیده‌اید؟

نه. به اطلاعاتی از اینکه اثر دیگری از ون‌گوگ در ایران باشد نرسیده‌ام. چه الان چه قبل‌تر از این، چنین اطلاعاتی پیدا نکرده‌ام. اما با توجه به خریدهای هنری که در دهه 1970 در ایران انجام می‌شد، ممکن است، چیزهایی در جاهایی در ایران پنهان مانده باشند. اگر شما اثری پیدا کردید، بسیار کنجکاو خواهم بود تا بدانم آن اثر چیست.

 

 چند اثر دیگر مثل «زنی در غبار جنگل» وجود دارند که سرنوشت نامعلومی پیدا کردند یا گم‌ شده تلقی می‌شوند؟

موضوع این آثار پیچیده ا‌ست؛ اما چند اثر از ون‌گوگ در جنگ جهانی دوم گم شده‌اند که داستان جالبی دارند. این آثار شامل پنج تابلوی مهم هستند. «طبیعت بی‌جان با گل خرزهره» (۱۸۸۸) که به احتمال بسیار از قلعه‌ای فرانسوی به غارت رفته است. «درختان با پیچک» (۱۸۸۹) که توسط نازی‌ها غارت شده و از سرنوشت‌اش اطلاعاتی در دست نیست. «هنرمند در راه تاراسکون» (۱۸۸۸) که ممکن است در آتش‌سوزی یک معدن نمک نابود شده باشد. «راهی در باغ عمومی» (۱۸۸۸) که بعد از رسیدن به یک مالک خصوصی گم شد و دیگر از سرنوشت‌اش خبری نیست. «عاشقان» (۱۸۸۸) که هرمان گورینگ فرمانده نیروی هوایی ارتش نازی آن را به وقت جنگ مصادره کرد. بعضی‌ از این پنج اثر و یا آثاری بیشتر شاید هنوز جایی در جهان مخفی باشند.

 

وقتی آثار ون‌گوگ،‌ مثل اثر «زنی در غبار جنگل» در اختیار حراج‌های مهمی چون ساتبیز و کریستیز قرار می‌گیرد، آن‌ها از شما به عنوان منبع کسب اطلاعات اثر و تایید اصالت کمک می‌گیرند. شما اطلاعات مرتبط به این آثار را چطور به دست می‌آورید؟

گاهی به صورت اتفاقی،‌ سرنخی از شایعات می‌شنوم. اما این اتفاق همیشگی نیست. من زمزمه‌های بازار را همیشه دنبال می‌کنم. بخشی از جزئیات مالکیت آثار که معمولا با تأخیر و دیر مشخص می‌شود، را بررسی می‌کنم. درنهایت برای رسیدن به سرنوشت اثر و تاریخچه مالکیت، کاتالوگ‌های حراجی را پیگیری می‌کنم، زمزمه‌های بازار را دنبال می‌کنم تا درنهایت آن‌ها را کنار هم بچینم و به یک تاریخ برسم.

 

 در این راه از تحقیقات میدانی یا آرشیوی استفاده می‌کنید؟

من همیشه گوش به زنگ هستم. در آرشیوها کندوکاو می‌کنم، سرنخ‌ها را از دلال‌ها، موزه‌ها و کلکسیونرها دنبال می‌کنم، ولی اغلب باید منتظر کشف جدید بمانم.

 

 در تاریخچه مالکیت تابلوی «زنی در غبار جنگل» که حراج ساتبیز منتشر کرده است، اشاره شده که این اثر در اختیار کلکسیونرهای معروفی بوده است. آیا دیگر آثار ون‌گوگ نیز چنین تاریخچه شگرفی داشته‌اند؟

خیلی از مالک‌های آثار آدم‌های جالبی‌ بوده‌اند. آثار ون‌گوگ، مثل «در دروازه ابدیت» یا «عاشقان»، اغلب از دست کسانی مثل اشراف، صنعتگرها، حتی نازی‌ها گذشته است. داستان مالکیت آثار ون‌گوگ به اندازه خود آثار پر از جذابیت است.

 

 پس از ده‌ها مطالعاتی که شما روی آثار ون‌گوگ انجام داده‌اید، آثار او تنها توسط نخبگان، دوست‌داران ویژه هنر، یا اشراف مورد علاقه و شناخته شده است؟

علاقه به ون‌گوگ حالا بیشتر از قبل و بسیار زیاد است. جذابیت هنر او فراتر از حلقه‌های نخبگانی است. امروز، عمق احساسی آثار ون‌گوگ، میلیون‌ها نفر را به موزه‌ها و نمایشگاه‌های سراسر دنیا می‌کشاند. به همین خاطر است که کارهای او دیگر برای همه زنده نگاه داشته می‌شود.

 

تازه‌ترین تحولاتفرهنگیرا اینجا بخوانید.
کدخبر: ۶۰۰۳۳۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر