نقدی بر وعدههای خورشیدی

این گونه اظهارنظرها جز ایجاد اضطراب و بدبینی برای مردم چه فایدهای دارد؟
هفت صبح| این روزها که کشور با چالشهای جدی در حوزه انرژی، اقتصاد و مدیریت روبهروست، شنیدن آمارهای غیرواقعی و وعدههای بیپشتوانه از زبان برخی مسئولان و نمایندگان، بیش از پیش باعث دلخوری و سردرگمی مردم شده است. از یک سو گزارشهای رسمی که به نظر میرسد برای رفع تکلیف ارائه میشود، فاقد تحلیل درست و اطلاعات شفاف است و از سوی دیگر برخی نمایندگان، آمارهایی ارائه میدهند که نه تنها واقعیت را منعکس نمیکند بلکه موجب گمراهی افکار عمومی میشود.
نمونه بارز این موضوع را میتوان در آمارهای مطرح شده توسط مسعود پزشکیان مشاهده کرد. وقتی او ادعا میکند ایرانیان ۵ تا ۶ برابر کشورهای توسعه یافته برق مصرف میکنند، این اعداد با واقعیتهای جهانی و آمار رسمی کاملاً در تضاد است. مصرف برق در ایران، با توجه به زیرساختها و سطح توسعه صنعتی و اقتصادی، چنین شکافی ندارد بلکه در بسیاری موارد پایینتر یا مشابه کشورهای در حال توسعه است. این گونه اظهارنظرها جز ایجاد اضطراب و بدبینی برای مردم چه فایدهای دارد؟
موضوع دیگر وعدههای مربوط به نصب برق خورشیدی است. پزشکیان وعده داده بود که تا قبل از شروع روزهای گرم امسال ۳۰گیگاوات برق خورشیدی در کشور نصب خواهد شد؛ وعدهای که حتی یک پنجاهم آن هم تحقق نیافته است. این فاصله بزرگ میان وعده و عمل، نشاندهنده ضعف برنامهریزی و یا گاهی صرفاً جملات نمایشی است که به جای امید، ناامیدی را در دل مردم بیشتر میکند.
این حرفهای پزشکیان، یادآور برخی گزارشهایی است که رئیسجمهور فقید ارائه کرد و حاوی اعداد و ارقامی «نادقیق» بود؛ آماری که به نظر میرسد بیشتر برای پر کردن گزارشها تهیه شدهاند. گزارشهایی که در آنها مشکلات واقعی مثل کمبود برق، ضعف در اجرای پروژههای انرژی نو و چالشهای اقتصادی کمتر دیده میشود و بیشتر بر موفقیتهای ظاهری و شعارهای بیپشتوانه تأکید میگردد.
نتیجه این ترکیب نامناسب، یعنی گزارشهای پر از عدد و رقمهای نادرست همراه با وعدههای بیاساس، کاهش اعتماد عمومی است. مردم وقتی نمیتوانند میان حرف مسئولان و واقعیتهای روزمره خود ارتباط منطقی برقرار کنند، احساس میکنند که صدای کارشناسان شنیده نمیشود و اطلاعات واقعی در اختیار مردم قرار نمیگیرد.
برای خروج از این وضعیت، نیازمند شفافیت، صداقت و ارائه گزارشهای دقیق و مبتنی بر واقعیت هستیم؛ چه در سطوح عالی مدیریتی کشور و چه در میان نمایندگان مردم. مردم لیاقت شنیدن آمارهای درست و دقیق را دارند، حتی اگر تلخ باشد، چرا که تنها با آگاهی واقعی در مسیر توسعه و پیشرفت همراه میشوند. دولت هم میتواند بر اساس انتقادات سازنده، برنامههای خود را بهبود دهد.
اعتماد عمومی سرمایهای گرانبها و شکننده است که با عملکرد مسئولان به سرعت ساخته یا ویران میشود. در شرایط کنونی که کشور با چالشهای فراوانی در حوزههای انرژی، اقتصاد و مدیریت مواجه است، هیچ چیز به اندازه شفافیت و صداقت، برای بازسازی این سرمایه مفید نیست. مردم حق دارند بدانند واقعیتهای موجود چیست و سیاستگذاران باید پاسخگو باشند؛ نه این که با آمارهای نادرست و وعدههای بیپشتوانه، ذهن جامعه را مشوش کنند و امید را از آنها بگیرند.
اعتماد عمومی، پیوندی است بین دولت و ملت که بدون آن، هیچ طرح و برنامهای به سرانجام مطلوب نمیرسد. وقتی گزارشهایی ارائه میشود که با واقعیت فاصله دارد، یا وعدههایی داده میشود که تحقق آنها دور از دسترس است، نتیجه چیزی جز ناامیدی و بیاعتمادی نخواهد بود. این روند، جامعه را نسبت به آینده بدبین میکند و امکان نقد سازنده و اصلاح مسیر را نیز محدود میسازد.
ضروری است که مسئولان در همه سطوح از رئیسجمهور تا نمایندگان مجلس، واقعیتها را همانگونه که هست بازگو کنند و به جای ارائه گزارشهای نمایشی یا آمارهای نادرست، به فکر راهحلهای عملی و شفاف باشند. این صداقت و شفافیت، موجب تقویت اعتماد مردم میشود و به دولت کمک میکند تا بتواند با مشارکت جامعه و نخبگان، برنامههای خود را بهبود داده و به هدفهای توسعهای نزدیکتر شود.
مردم ایران شایسته این هستند که صداقت را در سخنان منتخبان خود ببینند و به جای وعدههای بیپشتوانه، برنامههایی ملموس و قابل پیگیری دریافت کنند. با چنین رویکردی میتوان امید را در دل جامعه زنده نگه داشت و گامهای مؤثری در مسیر توسعه کشور برداشت. در غیر این صورت، شکاف بین دولت و ملت روز به روز بیشتر شده و مشکلاتی که امروز با آن مواجهیم، به بحرانهایی عمیقتر و ناپایدار تبدیل خواهد شد.
صداقت در گزارشدهی و صداقت در وعده دادن، یک وظیفه اخلاقی و یک ضرورت راهبردی است که به پیشرفت و آرامش جامعه کمک میکند. به امید روزی که همه مسئولان، فارغ از جایگاه و سمت، در قبال مردم و حقیقت پاسخگو باشند و کشور را به سوی آیندهای روشنتر هدایت کنند.