خروج ظریف از پاستور | درباره پایان کار دیپلمات جنجالی و سناریوهای موجود برای دولت

ماجرا همان قانون معروف ممنوعیت استفاده از افراد دوتابعیتی در مشاغل حساس است
هفت صبح| این یک ۲۴ ساعت کابوسوار برای مسعود پزشکیان بود. از روز یکشنبه حرف میزنیم. دوازدهم اسفند بود ولی به اندازه هزار روز سیزده نحسی داشت. در حالی که هنوز تعداد روزهای فعالیت کابینه او به عدد ۲۰۰ نرسیده بود، حوالی ساعت ۳ بعدازظهر در مجلس شورای اسلامی عبدالناصر همتی، با ۱۸۲ رای موافق نمایندگان مجلس به برکناری او، از وزارت امور اقتصاد و دارایی رفت و کمی بعد زمزمهای در شهر پیچید که محمدجواد ظریف، معاون امور راهبردی رئیسجمهور نیز استعفا داده است. خبری که در شامگاه یکشنبه توسط ایرنا و در سحرگاه دوشنبه توسط خود ظریف تایید شد.
ماجرا همان قانون معروف ممنوعیت استفاده از افراد دوتابعیتی در مشاغل حساس است. ظریف دوتابعیتی نیست ولی پسرش در آمریکا به دنیا آمده و به دلیل این تولد تبعه شده است. ظریف و دولتیها میگویند به خاطر اینکه این تابعیت «قهری» است و خود ظریف در آن نقشی نداشته نباید مشمول این قانون باشند ولی خب نظر مجلسیها این بود که انتصاب ظریف غیرقانونی است و این نظر توسط رئیس مجلس اعلام شد. دولت البته تلاش کرد با یک لایحه مسیر قانونی برای اصلاح آن قانون را پیش ببرد ولی این کار هم با مخالفت نمایندگان با فوریت این لایحه به بنبست رسید.
در نهایت محسنی اژهای ظریف را فراخوانده و به او گفته که ادامه فعالیتش در این سمت غیرقانونی است و در واقع حجت را با او تمام کرده است. خب حالا معنای این حرف برای دولت مسعود پزشکیان چیست؟ اصولگرایان میگویند که قانون اجرا شده است و کسی نباید گلایه داشته باشد. نه از این موضوع و نه از استیضاح عبدالناصر همتی ولی خب همه ما میدانیم که ورای قانون و تعهدات حقوقی در سپهر سیاسی، مناسباتی وجود دارد.
همان مناسباتی که مثلا باعث شده تاکنون قانون عفاف و حجاب اجرایی نشود. اما اینکه حالا ظرف یک روز آن مناسبات (که میتوانیم در دوران پزشکیان نامش را «وفاق» بگذاریم) یکسره فراموش شده است به نظر قابل تفسیر هست. برخی در میان اصلاحطلبان البته در حال شماتت مسعود پزشکیان هستند که چرا از ابتدا به سمت وفاق رفته است یا در حال توسعه به او هستند که سیاست وفاق را کنار بگذارد ولی این مطلب چنین چشماندازی ندارد. به عنوان یک ناظر میتوان گفت که اصولگرایان با این دو اقدام، مهرههایی را در صفحه شطرنج سیاست ایران جابجا کردند که میتواند به معنای پایان تعامل پزشکیان با آنها باشد.
البته پزشکیان میتواند و ممکن است ادامه سیاست تعامل را پیش بگیرد ولی به هر حال واقعیت این است که ظرف مدت کوتاهی دو استوانه بزرگ دولت او آسیب دیده است. نخست استوانه حل مشکلات اقتصادی کشور از طریق مذاکره و دوم بهبود شکافهای داخلی و پیشبرد سیاستهای دولت با تاکتیک وفاق. مسلم این است که پزشکیان باید فکر دیگری کند و جان دوبارهای به دولتش بدهد که این روزها به جز این بحران سیاسی، با بحران ناکارآمدی (به خصوص به خاطر بحران انرژی و تعطیلیهای فراوان) و تورم (به خصوص در زمینه ارز) روبهرو است.
این میتوانست یک نوروز و یک رمضان خوب باشد برای آقای پزشکیان ولی حالا به روزگاری نسبتا تلخ تبدیل شده است. شاید به همین دلیل آقای پزشکیان با وجود اعلام قبلی نهاد ریاست جمهوری، دل و دماغش برای افطاریهای ریاست جمهوری را از دست داده و گفته برای «صرفهجویی» امسال افطاری نخواهد داشت.