کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۵۸۰۸۵
تاریخ خبر:

افشای راز قتل مدیر شرکت آرایشی

افشای راز قتل مدیر شرکت آرایشی

متهم به قتل مرد ثروتمند در گفت‌وگو با خبرنگار ما جزئیات جنایت را افشا کرد

هفت صبح| ساعت پنج بعدازظهر روز سه‌شنبه ۲۸ فروردین‌ماه، رسیدگی به قتل مدیر یک شرکت آرایشی در خانه‌اش واقع در محله کوهک با اعلام از سوی ماموران کلانتری ۱۴۱ گلستان در دستور کار محمدجواد شفیعی بازپرس کشیک قتل پایتخت قرار گرفت.

 

با اعلام این خبر، بازپرس جنایی همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی، راهی محل حادثه شده و داخل پذیرایی واحد مسکونی در طبقه پانزدهم برج ۲۰طبقه با جسد خونین مرد جوان حدودا 40ساله‌ای روبه‌رو شدند که با حدود ۳۷ضربه چاقو به قتل رسیده بود. بررسی‌ها نشان داد مقتول مرد بوده و شرکت لوازم آرایشی و بهداشتی بزرگی را اداره و در این برج مسکونی هم به صورت تنها زندگی می‌کرده است. وسایل پذیرایی و میوه‌های روی میز حکایت از آن داشت که مقتول لحظه حادثه، به احتمال زیاد مهمان داشته و در درگیری با مهمانش به قتل رسیده. همچنین به‌هم‌ریختگی خانه هم نشان می‌داد عامل یا عاملان قتل پس از حادثه در جست‌وجو وسیله یا اسنادی بوده و سرقت کرده‌اند.

  

اولین سرنخ

 

یکی از کارمندان مقتول که موضوع را به پلیس خبر داده بود، گفت: «دوستم مدیرعامل یکی از شرکت‌های آرایشی و بهداشتی بود و من هم یکی از کارمندان او بودم. او هر روز صبح ساعت ۹ به دفتر می‌آمد، اما امروز دیر کرد؛ نگرانش شدم و به خانه‌اش آمدم. سرایدار گفت او امروز از برج خارج نشده، اما دو مرد جوان صبح، مهمان او بودند. سپس همراه سرایدار در خانه را باز کردیم و با جسد خونینش روبه‌رو شدیم». درحالی‌که معاینات پزشکی قانونی حکایت از آن داشت مقتول حدود ساعت ۹ صبح به قتل رسیده، تیم جنایی دوربین‌های مداربسته محل حادثه را بازبینی کردند و دریافتند ساعت حدودا ۸:۳۰ صبح دو مرد با موتورسیکلتی در نزدیکی برج مسکونی توقف می‌کنند که نفر اول ترک‌نشین وارد برج می‌شود و نیم ساعت بعد هم راننده که از نزدیکان مقتول است، وارد محل حادثه می‌شود و لحظاتی بعد هر دو سراسیمه از برج مسکونی خارج می‌شوند. تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت و ساعتی بعد ماموران متوجه شدند راننده موتورسیکلت به نام وحید به نزدیکی محل حادثه بازگشته است.

  

دستگیری متهمان

 

به این‌ترتیب تیم جنایی وحید را بازداشت کرد. او در ادعایی گفت: «مقتول از مدتی قبل با فردی به نام احسان اختلاف مالی پیدا کرده بود. احسان امروز از من خواست با هم به خانه پرهام برویم و من او را تا نزدیکی خانه مقتول رساندم. احسان خودش به تنهایی به خانه پرهام رفت و نیم ساعت بعد از من خواست نزد آن‌ها بروم. وقتی وارد خانه پرهام شدم صحنه عجیبی دیدم؛ صاحبخانه غرق در خون بود و احسان گفت که ناخواسته او را به قتل رسانده است. سپس دو نفری فرار کردیم و الان خبر ندارم احسان به کجا گریخته».

 

با سرنخی که متهم از قاتل در اختیار ماموران قرار داد، احسان به عنوان مظنون به قتل تحت تعقیب قرار گرفت، اما تیم جنایی وقتی به خانه او رفت، متوجه شد متهم به مکان نامعلومی فرار کرده. ماموران پلیس پس از گذشت ۴۸ساعت از حادثه، رد قاتل را در شهر رودسر گیلان زدند و به سرعت عازم آنجا شده، ساعت سه بامداد ۳۰ فروردین، متهم را بازداشت و به تهران منتقل کردند. متهم پس از دستگیری به قتل اعتراف کرده و مدعی شد به خاطر اختلاف مالی درگیری خونین را رقم زده. در ادامه این گزارش، گفت‌وگوی خبرنگار ما را با متهم پرونده بخوانید.

  

گفت‌وگو با متهم

 

چند سال داری؟

 

28سال

 

چه مدت بود مقتول را می‌شناختی؟

 

چند ماه پیش از طریق دوستم با او آشنا شده بودم. من در کار خریدوفروش گوشی موبایل و موتورسیکلت بودم. دوستم گفت مقتول مرد ثروتمندی است و می‌تواند سرمایه‌ای به من دهد که با آن کار کنم و در سود، شریک باشیم. برای همین دوستم برای ضمانت من به مقتول چک داد اما شرایط آن‌طور که می‌خواستیم پیش نرفت.

 

یعنی چه شد؟

 

نتوانستم در موعد مقرر، پول او را پس بدهم؛ حدود یک میلیارد از من طلب داشت که هر روز تهدید می‌کرد و می‌گفت باید پولم را پس بدهید. دوستم می‌گفت که او فرد جدی‌ای است و اگر کُفرش بالا بیاید، بلایی سرمان می‌آورد.

 

برای همین نقشه قتل او را کشیدید؟

 

بله از یک ماه قبل تصمیم داشتیم او را بکشیم و جسدش را تکه‌تکه کنیم اما بعد از قتل، حالم به حدی بد بود که نتوانستم جسد را مثله کنم.

 

از روز حادثه بگو.

 

آن روز مطابق قراری که از قبل داشتیم به خانه مقتول رفتیم. به او گفتم می‌خواهم درمورد بدهکاری‌ام با او حرف بزنم. اول قبول نمی‌کرد به خانه‌اش بروم و می‌گفت فقط وقتی خواستی پولم را بیاوری به اینجا بیا. اما بالاخره قبول کرد. دوستم هم مقابل در منتظر ماند. وقتی سر حرف باز شد، در یک لحظه، وقتی از جایش بلند شد، ناغافل از پشت سر به او حمله کردم و با ضربات چاقو او را کشتم.

 

بعد دوستت بالا آمد؟

 

بله او مواد شوینده با خودش آورده بود که خانه را تمیز کند و جسد را سر به نیست کنیم اما من نتوانستم آنجا بمانم.

 

بعد کجا رفتی؟

 

به خانه همان دوستم رفتم. لباس‌هایم به شدت خونین شده بود. آن‌ها را عوض کردم و به سرعت راهی شمال کشور شدم. به دوستم هم گفتم با من بیاید و او قرار بود چند روز بعد به من ملحق شود که دستگیر شد.

 

چرا بعد از قتل به خانه خودتان نرفتی؟

 

اگر مادرم من را با آن سر و وضع می‌دید همه چیز لو می رفت اما دوستم تنها زندگی می‌کند و در خانه او کسی متوجه لباس‌های خونی من نمی‌شد.

 

بنا بر این گزارش، رسیدگی به پرونده در شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران در جریان رسیدگی قضایی قرار دارد.

 

کدخبر: ۵۵۸۰۸۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر