قصه های گمشده| چیزهایی که درباره لیلی میدانیم

روابط غیرافلاطونیاش با وابسته اطلاعاتی سفارت مجارستان که ...
هفت صبح| میدانم که برای لیلی ارجمند صدها صفحه گزارش و سند منتشر شده؛ درباره نزدیکیاش به فرح دیبا و استفاده از منابع دولتی. مثلا در واردات یک دستگاه اتومبیل بنز بدون حقوق گمرکی یا روابطش با سفارتخانههای اروپای شرقی و هدایای گرانقیمتی که سفرا برایش میفرستادند و آن محموله گرانقیمت و افسانهای که از کریستالهای جمهوری چک (چکسلواکی ) به در خانهاش آمد و حاصل عشق دبیردوم سفارت این کشور (دیپلماتی به نام بریهگر) به خانم ارجمند بود یا روابط غیرافلاطونیاش با وابسته اطلاعاتی سفارت مجارستان (کارولی هالکر) که ساواک عضویتش در کیجی بی را محرز میدانست و بارها لیلی امیرارجمند را متهم کرد که با یک جاسوس بلوک شرق رابطه پیدا کرده است.
باز هم میشود در جستوجو میان اسناد ساواک و کتابهای خاطرات دوران پهلوی (به فرض صحتشان) چیزهای دیگری هم علیه امیرارجمند پیدا کرد. از عکسهای بیپردهاش در تفریحات درباری و استفاده مستمرش از زیبایی صورتش در مذاکرات تامین بودجه و روایتهای نگهبانان کاخها و ساحلها از رفتار بیقیدوبندش. مثلا در مرکز مطالعات وپژوهشهای سیاسی سرفصل مربوط به امیرارجمند اینگونه شروع شده است: لیلی امیرارجمند از زنان فاسد دربار پهلوی دوم بود. ...
اسناد موجود بیانگنر ارتباطات مرموز وی با افسران اطلاعاتی بلوک شرق است. این ارتباطات که بر اساس اسناد ساواک تا روابط جنسی امتداد داشت.یا در فایل مرکز اسناد تاریخی در مورد امیرارجمند آمده است: «لیلی امیرارجمند، هیچ قیدوبندی در مورد روابط زن و مرد نداشت و هرگاه به او اعتراض میشد که شما شوهر دارید و این رفتار برای یک زن شوهردار، خلاف شرع، عرف و اخلاق اجتماعى است، او پاسخ مىداد: «شوهرم با طرز فکر من موافق است!»»
یا داستان رابطه جنجالی اش با دو مامور آمریکایی در باهاما که از قرار توسط راکفلر برای حل مشکلات اقامت محمدرضا و خانواده پهلوی به این جزیره آمده بودند و آنطور که شایعات در این مورد سنگتمام گذاشتهاند، با لیلی امیرارجمند و یکی دیگر از دوستان فرح رابطه خاصی پیدا میکنند که در نهایت منجر به دیپورت خانواده پهلوی از باهاما میشود.
از محافظ ویژه محمدرضا پهلوى هم نقل شده:«هنگامی که لیلی امیرارجمند و لیلی دفتری در نوشهر همراه فرح پهلوی بودند، با وضع قبیح و زنندهاى روى ماسهها مىخوابیدند و در مقابل سربازان گارد، حرکات شنیعى انجام مىدادند.»
در واقع از همان سال 1358 و در مجلاتی مثل سپیدوسیاه و تهران مصور، حجم غیرقابل باوری از تصاویر و اسناد درباره لیلی امیرارجمند منتشر شدند. مجلاتی که دنبال سوژه جذاب میگشتند و این زن کوچکاندام گستاخ برای آنها بهترین سوژه بود.
خواستم بگویم همه اینها را میدانم و مطمئن هستم اگر لیلی ارجمند در سال 58 دستگیر میشد حکمش اعدام بود. با اینحال در ورای این خبرها و سندها و حتی به فرض درست بودن همه آنها، کانون پرورش فکری به مرکزی برای تولید ادبیات و موسیقی و فیلم و نمایش برای کودکان و نوجوانان تبدیل شد و گنجینه بزرگی به وجود آورد که هنوز هم مرکز جذابی برای فعالان حوزه کودک و نوجوان است. آن مجتمع بزرگ و مجهز جنب پارک لاله حتی در دوران فعلی هم در کشورهای منطقه جایگاه ویژهای دارد و هنوز هم مایه حیرت مهمانان و دیپلماتهای خارجی میشود که به ایران میآیند.
راز کیفیت حیرتانگیز محصولات کانون چیست؟ تولیدات کانون در دهه 40 و 50 مطمئنا مذهبی نبودند. یعنی از ارتباط با بخش بزرگی از جامعه روز ایران محروم بودند اما در هدفگذاری چیزی که در نظر داشتند، موفق بودند. آن مرکز در میان پارک لاله مرکزی شد برای فعالیت عباس کیارستمی، زرین کلک، علی اکبر صادقی، ناصر تقوایی، بهرام بیضایی، مهدی اخوانثالث، مسعود کیمیایی، پری زنگنه، فریدون شهبازیان، سیمین غدیری و.... موفقیت کانون شاید به خاطر حضور نامهایی مثل احمدرضا احمدی و فیروز شیروانلو باشد که هردو نفر مسئولیتهای اجرایی در کانون داشتند.
اگر در دهه 50 کودک و یا نوجوان بودید از حجم آثاری که برای این رده سنی تولید میشد، حیرت میکردید. من فقط شماری از کتاب ها را برایتان مرور میکنم:کودک، سرباز،دریا، لکلکها بر بام، کلاس پرنده، نگهبان شب، کوههای سفید، دوقلوهای ترک و... یا فیلمهایی مثل رهایی، عمو سیبیلو، مسافر، سازدهنی، هفت تیرهای چوبی و چندین و چند کتابخانه که در مناطق جنوبی شهر تهران یا در شهرهای کوچک و بزرگ ایران تاسیس شدند. خواستم بگویم که تاریخ خیلی مقوله سختی است. خیلی !