تئاتر، نخستین قربانی هر بحران

شرط نخست داشتن جامعهای انسانی که در آن نیازی به خشونت و جنگ نباشد توجه به هنر نمایش است
هفت صبح، سمیه خاتونی| با هر رویداد کوچک و بزرگی که در گوشه و کنار کشور رخ میدهد، نخستین حوزهای که در دستور تعطیلی مسئولان قرار میگیرد، تئاتر است. این هنر در سالهای اخیر که دیگر میتوان آن را یک دهه پرفراز و نشیب نامید، بیش از هنر دیگر، در تندباد تصمیمهای خلقالساعه دچار فرسودگی و بیمهری شد؛ از دوران سخت همهگیری کرونا گرفته تا تحریم تحقیرآمیز هنرمندان!
که نه تنها بخشی از مخاطبان، بلکه برخی از بازیگران و چهرههای هنری نیز به نشانه اعتراض، تئاتر ایران را تحریم کردند؛ تحریمی که بیش از هر چیز، پیکره هنر نمایش را نشانه رفت و سالنهای تئاتر را به صحنهای از تحقیر و تنهایی بدل ساخت. اما در میان این مضحکه تلخ، تماشاگران وفادار و هنرمندان دغدغهمند، با سکوت و مقاومت، به این تحقیر پاسخ دادند.
تعطیلی تئاتر، خواست دشمن است
به خاطر داریم که در روزهای سخت و سرد تحریم هنر، چگونه شیفتگان تئاتر، صحنه را با دستانی خالی بیهیچ حمایت دولتی زنده نگه داشتند؛ از اجرای نمایش در سالنهای بیتماشاگر گرفته تا پرداخت هزینهها از جیب خود. آن هم نه برای اثبات ادعا، بلکه تنها به این دلیل که صحنه، پناهگاه نخست و آخرشان بود و جدایی از آن نمیدانستند!
همان روزهایی که در اوج قهر تماشاگر و قحطی بازیگر، گلاب آدینه با اجرای نمایشی از بهرام بیضایی، پس از سالها کنارهگیری، به صحنه بازگشت تا به یادمان بیاورد که تعطیلی تئاتر، خواست دشمنان است و ایستادن در برابر این هجوم، وظیفهای ناگزیر. تئاتر با چنین فرزندانی، در خط مقدم ایستاد. زیر ضربههای سهمگین بیمهری مسئولان، بیتفاوتی مردم و زخمزبان برخی از همقطارانش، سنگرش را خالی نکرد و راهش را چون جوی آبی روان، از دلِ سنگِ زمانه عبور داد.
مثل همیشه؛ اول از همه تئاتر
و اما باز، در دل شبی که با صدای شش انفجار مهیب خواب ایران شکست و ناقوس جنگ به صدا درآمد؛ نخستین تصمیم، تعطیلی سالنهای تئاتر بود. گروههایی که ماهها برای اجرای نمایش تلاش کرده بودند، بدون هیچ چشمداشت مالی، ناچار به ترک صحنه شدند و تئاتر بار دیگر، بیپناه و خاموش، قربانی تصمیمات شد. حال و هنوز پرسش اینجاست چرا تئاتر، که هنر درمانگر و گفتوگوی بیواسطه با مخاطب است، باید در این بزنگاههای تاریخی کنار گذاشته شود؟
در حالیکه در سراسر جهان، در بزنگاههای جنگ، انقلاب و بحران، هنرمندان بزرگی از دل همین ناگواریها برخاستهاند. با همین دغدغهها و پرسشها، به سراغ یکی از نامآشناترین استادان تئاتر ایران، دکتر محمدحسین ناصربخت، (نویسنده، کارگردان، مدرس و پژوهشگر تئاتر) رفتیم. چهرهای صبور، دانشنامهوار و همراه همیشگی دانشجویان. او که سالهاست به جای قضاوت، گوش سپردن و پاسخ دادن را برگزیده، اینبار نیز با گشادهرویی، به پرسشهای ذهنی شاگرد پیشین خود پاسخ داد.
تئاتر، ستایشگر رنج نیست؛ پالایشگر روح است
وقتی به اتفاقهایی که در سالهای اخیر برای تئاتر ایران رخ داده فکر میکنیم، بیش از هر چیز بیمهریها و تعطیلیهای مکرر، که تئاتر را نه به عنوان یک هنر مستقل، بلکه به عنوان ابزاری سیاسی میبیند، یادآور میشود. با این پیشزمینه، به نظر شما تئاتر چگونه میتواند مخاطب را با رنج و واقعیتهای انسانی درگیر کند، بدون آنکه به ابزاری برای تبلیغ ایدئولوژی یا پروپاگاندا تبدیل شود؟
تئاتر از رنجهای بشری سخن میگوید اما نه برای رنجور ساختن مخاطب، بلکه برای تزکیه و پالایش او از طریق تجربهای هنری که صحنه برایش فراهم میآورد. به موقعیت و موضوع جنگ در ادبیات نمایشی و نمایش بسیار پرداخته شده، زیرا جنگ موقعیتی حساس و دراماتیک است که انسانها را در شرایط انتخابهای گوناگون و حیاتی قرار میدهد؛ اما هیچ نمایشنامه و نمایش جاودان و مهمی را نمییابید که جنگطلبانه باشد. بلکه این آثار با توجه به این شرایط بحرانی، مضامینی ماندگار و همیشگی چون افتخار، دفاع از سرزمین، نفرت از ویرانی و فاجعه را مطرح میکنند که تقابلهایی چون شجاعت - ترس، گذشت - قساوت، ایثار - منفعتطلبی، عشق - وظیفه و... را رواج میدهند.
نمایشنامه ماندگار جنگطلب نیست
با این اوصاف، تئاتر چگونه میتواند بیانیهای انسانی علیه جنگ و خشونت باشد؟
این آثار که شرحش رفت، به نقاط قوت و ضعف بشر میپردازند. نقاطی که در شرایط بحرانی، بروز و ظهوری عینی مییابند. آثار جنگطلبانه اما برخاسته از افکار افراطی، فاشیستی یا آنارشیستیاند. آثاری که با نگاهی تبلیغاتی، جنگ را عاملی مثبت و مطلوب جلوه میدهند. البته تعداد چنین نمایشنامههایی در ادبیات نمایشی بسیار اندک است و معمولا پس از مصرف مقطعی خود، در داوری نهایی تاریخ، محکوم و به فراموشی سپرده میشوند. زیرا جنگ، حیات و حاصل تلاش انسانها را به خطر میافکند؛ بنابراین جایی برای ستایش از آن در تئاتر وجود ندارد. تئاتر، معبد و آئین ارج نهادن به انسان و انسانیت است.
از اپیک تا مستند: فرم، وقتی کار میکند که در خدمت معنا باشد
کدام یک از فرمهای تئاتری از جمله اپیک، ابزورد، نمایش خیابانی یا پرفورمنس، توانستهاند واقعیت جنگ و رنج انسانی را به شیوهای موثر بازنمایی کنند؟
در ابتدا لازم است بدانید که این اصطلاحات در یک زیرمجموعه قرار نمیگیرند. تئاتر اپیک و ابزورد، اصطلاحاتی هستند که در قرن بیستم برای تجربیات برخی هنرمندان اروپایی به کار رفتهاند. هر چند برداشت و تعریف برتولت برشت از واژه اپیک، حماسی، داستانی، روایی است، که وی آن را برای تبیین تئاتر خود در تقابل با مفهوم دراماتیک ارسطویی برگزید.
این واژه با روش حاکم بر بسیاری از پدیدههای نمایشی آسیایی (مبتنی بر متون روایی و در پیوند با سنت روایتگری) قابل انطباق است و اتفاقا برخی از آنها در شیوه پیشنهادی برشت موثر بودهاند. نمایش خیابانی نیز نحلهای از تئاتر است که وجه مشخصه آن اجرا در خیابان و فضای عمومی است و رویکردهای متفاوتی از نمایشهای طراحی شده برای این فضا و تماشاگر گذری را شامل میشود.
همچنین اصطلاح پرفورمنس گسترهای وسیع و پدیدههای متنوعی از نمایشگری با تلفیق رسانههای گوناگون را در برمیگیرد. بنابراین، در کاربرد این اصطلاحات باید دقت کرد. ضمن اینکه باید گفت، پرداختن به موضوع جنگ تقریبا در تمامی این سبکها، نحلهها و قالبها سابقهای تاثیرگذار دارد؛ اما از آنجایی که هر فرم و شکلی نشأت گرفته از اندیشه و نگرشی در انتخاب و به کارگیری هر یک از این شیوههاست برای طرح موضوع جنگ باید دقت کرد تا نتیجه نهایی مطابق با قصد هنرمند باشد و نه متناقض یا مخالف آن.
ذات تئاتر، تحلیل دقیق شرایط در هماهنگی فرم و محتوا
از نمایشنامههای ضد جنگ برتولت برشت تا آثار معاصر و نمایشهای زنده اجرا شده توسط گروههایی در مناطق جنگی برای پناهجویان سوری، چه درسهایی میتوان برای تئاتر ایران در شرایط حاضر گرفت؟
تئاتر یکی از کارآمدترین رسانههای هنری است که میتواند با ارائه تحلیلی دقیق از شرایط، افشای حقیقت، تهییج و روحیهبخشی به مخاطب و همچنین ایجاد فضایی آرامشبخش و امیدوارکننده، او را به تعامل وادارد. با این حال، باید به یاد داشت که یک نمایش تنها زمانی تاثیرگذار است که فرم و محتوای مناسب و هماهنگی را با هم داشته باشد.
برای مثال، نمایش «آتشسوزیهای وجدی معود» که اجراهای موفقی از آن به روی صحنه رفته و حتی فیلمی بر اساس آن ساخته شده و ترجمه بسیار خوب آن توسط دکتر محمدرضا خاکی به فارسی در دسترس است، در قالب پرداختن به یک فاجعه خانوادگی، به منازعات داخلی لبنان میپردازد. این اثر با انتخاب قالبی مستندگونه و تلفیق آن با ساختاری معمایی، تماشاگر را به عمق فاجعه میبرد و ضمن برانگیختن تفکر، عواطف او را نیز تحت تاثیر قرار میدهد.
نقش و سابقه جنگ در تئاتر
آیا در تاریخ تئاتر جهان نمونههایی از آثاری وجود دارد که در بستر جنگ خلق شده و توانستهاند بهعنوان جریانسازان فرهنگی مهم و تاثیرگذار مطرح شوند؟
بله، آثار موفق و ماندگاری از هنرمندانی چون آخیلوس، سوفوکلس، اوریپید، آریستوفان، شکسپیر، برتولت برشت، فرناندو آرابال، ژان آنوی، ژان ژیرودو، ژانپل سارتر، آرتور میلر، پیتر وایس، آرمان گاتی و بسیاری دیگر که به موضوع جنگ پرداختهاند و هنوز نیز بر صحنه میروند، گواهی بر این تاثیر هستند.
در ایران نیز، با توجه به تاریخ پر فراز و نشیب این سرزمین و حماسههای بزرگ ادبیات فارسی، موضوع جنگ به ادبیات نمایشی راه یافته است. از گریگور یقیکیان و سعید نفیسی گرفته تا نویسندگان معاصری چون علیرضا نادری، حمیدرضا آذرنگ و دیگران، به جنگ و شرایط جنگی پرداختهاند. علاوه بر این، با توجه به جنگ هشت ساله ایران و عراق که به دفاع مقدس شناخته میشود، ژانر و جشنوارههای ویژهای برای آن برگزار شده است. در این ژانر آثار موفقی مانند «پچپچههای پشت خط نبرد» اثر علیرضا نادری نیز خلق شدهاند.
ظرفیت تئاتر در دوران بیحسی رسانهای
در زمانی که بمباران رسانهای مردم را نسبت به تقبیح خشونت بیاحساس کرده است، آیا تئاتر میتواند آن تماس انسانی فراموششده را بازسازی کند؟
بدون شک این وظیفه تنها بر دوش تئاتر نیست، اما این رسانه هنری به واسطه تماس چهره به چهره بین اجراگران و تماشاگران و همچنین ذات خشونت پرهیز آن که لازمه زندگی اجتماعی است، از ظرفیتی بالقوه در حوزه تعامل و ایجاد همدلی برخوردار است و به همین سبب باید مورد توجه ویژه قرار گیرد.
تئاتر یاد میدهد چگونه حرف بزنیم، چگونه گوش بدهیم، چگونه انسان باشیم
تئاتر را باید از کودکی شناخت، تعلیم داد. آموزش و پرورش در این حوزه نقش تعیین کنندهای ایفا میکند. باید امکان تجربه تئاتر برای همه مردم سرزمینمان فراهم شود، زیرا این هنر به ما میآموزد چگونه رفتار کنیم، چگونه سخن بگوییم و چگونه مراوده کنیم. فرصتی عادلانه برای سخن گفتن همه و نوبت گرفتن در گفتوگو فراهم میآورد. چنین آموزشی شرط نخست ساختن جامعهای انسانی است که در آن نیازی به خشونت و جنگ نباشد.