سه خالق کاراکتر؛ نویسنده، بازیگر و طراح لباس

طراح لباس، جامعهشناس، روانشناس و مطالعهگر محیط و اجتماع است که شخصیت خلق میکند
هفت صبح، کیارش وفائی| در تئاتر، لباس تنها نقش پوشاندن ندارد بلکه بخشی از بازی، فضا و معنا است. هر خط دوخت، انتخاب رنگ، تغییر بافت یا فرم میتواند بر ذهن مخاطب اثر بگذارد و بیآنکه کلمهای گفته شود او را با روان شخصیت، زمان روایت یا جهان نمایش آشنا کند. طراحیلباس در تئاتر نه یک بخش مکمل بلکه زبانی موازی با بازیگری، نور، صحنه و متن است. زبانی که اگر درست شنیده شود، تئاتر را به تجربهای کاملتر تبدیل میکند.
مقدی شامیریان، طراحلباس تئاتر در مسیر کاری خود نشان داده که لباس چگونه میتواند با متن وارد دیالوگ شود، با شخصیتها همزیستی خلاقانه داشته باشد و با صحنه گفتوگویی عمیق برقرار کند. از آثار مبتنی بر رئالیسم تا اجراهای فرمی و ذهنی، او همواره نگاهی تحلیلی و ساختارمند به نقش لباس در روایت داشته؛ لباسی که صرفا دیده نمیشود، بلکه حس میشود و گاه حتی پیش از دیالوگ، مسیر داستان را ترسیم میکند.
در این گفتوگو همراه با شامیریان از زاویهای کمتر دیده شده به طراحی لباس نگاه میکنیم. از لحظههای آغاز ایدهپردازی تا مواجهه با متن و کارگردان، از نقش لباس در شکلگیری فضا و ریتم صحنه تا تاثیر آن بر بازی بازیگر. این گفتوگو تلاشیست برای نزدیک شدن به زبان خاموش اما موثر طراحی لباس. زبانی به اندازه هر جمله که درام را میسازد و معنا میبخشد.
لباس در تئاتر برای شما صرفا پوشش است یا زبان دوم نمایش به شمار میآید؟ چگونه لباس میتواند روایتگر شخصیت و فضا باشد؟
نگاه و باورم این است که حتی لباسها میتوانند زبان اول یک اثر نمایشی به شمار آیند. مخاطب با اولین تصویر از بازیگر، فارغ از هر دیالوگ و آغاز هر داستانی تصمیم خودش را میگیرد. لباس نزدیکترین عنصر به بدن بازیگر است، زیرا سراسر بدن او را پوشش میدهد و پوستینی است که دوباره او را تعریف میکند.
پارچهها، رنگها، خطوط به مثابه یک اثر هنریست که در مقابل چشمان مخاطب که او را آنالیز میکند و در کنار دیگر شخصیتها، فضای داستانی یک نمایش را به گونهای آرتیستیک به تصویر میکشند، بیآنکه حتی از آنها دیالوگی شنیده شود.
آیا طراحی لباس میتواند عمق ساختار روانی شخصیتها به مخاطب منتقل کند؟
بله. از ویژگیهای لباس شخصیت، عیان کردن درونیات و ساختار روانی و فکری شخصیتها به شمار میآید. طراح لباس، شخصیت را برونگرایانه به نمایش میگذارد، زیرا حس و هر آنچه شاید شخصیت حتی در قالب دیالوگ بر زبان نیاورد، لباس عمق وجودی شخصیت را به نمایش میگذارد.
علت این امر، علمی است موسوم به طراحی لباس که با استفاده از علوم تکمیلی مرتبط مانند فنون الگوسازی و دوخت لباس، فنون تصویرسازی لباس، شناخت بدن فردی و بهرهگیری از نقاط قدرت و ضعف بدن بازیگر، در جهت رسیدن به نقش موردنظر به درونیترین وجوه شخصیت عینیت بیرونی و غلو شده میدهد.
اولویت شما برای طراحی لباس یک نمایش براساس شناخت دقیق شخصیتها است یا آنچه فضایی کلی نمایش ایجاب میکند؟
این دو در هم تنیده هستند و جدا از یکدیگر معنایی ندارند. شخصیتها، پازلهای تکمیلکننده و راویان داستان یک اثر به شمار میآیند؛ اما قطعا شناخت دقیق شخصیتها از لحاظ تاریخ، زمان نمایش، مکان وقوع اثر نمایشی، بیوگرافی شخصیت موردنظر در جهان اثر، آغاز و پایان او و سیری که آن شخصیت در نمایش طی میکند بسیار حائز اهمیت است. این امر منجر به ساخته شدن و خلق پوشش تن متناسب و تاثیرگذار بازیگر در اثری نمایشی میشود.
از زاویه دیگر، فضای کلی داستان، سبک اجرایی کارگردان و ژانر موردنظر برای اجرای آن اثر گسترهای است که نوع نگاه طراح را تحتتاثیر قرار میدهد که طراح همسو با فضا و سلیقه کارگردان در آن مسیر حرکت میکند. اولویت شخصیام رسیدن به طرح از نوع بازی بازیگر و تعریف او از شخصیت و سبک اجرایی اثر نمایشی است. بدین منظور با بازیگران گفتوگو میکنم و تعریف و تحلیل آنها از نقش، نگاه و نتیجهگیریشان از شخصیت را مورد پرسش قرار میدهم.
آیا لباسهای طراحی شده میتوانند بهطور همزمان گذشته،حال و آینده شخصیتهای یک اثر نمایشی را روایت کنند؟
اجرای این مقوله همزمانی بستگی به نوع نگاه، شیوه طراحی طراح دارد. گاهی در یک اثر شرایط ایجاب میکند گذشته، حال و آینده و تغییرات شخصیت موردنظر را در لباس شخصیت به شکل همزمان مشاهده کنیم. لذا این امر اگر از نظر کارگردان و طراح درست و به جا باشد امکان دارد. البته این نوع طراحی مستلزم آگاهی از اصول پیچیدهتری از دانش طراحی است. اشاره به سه زمان مختلف به صورت همزمان نیازمند به کار بردن کدها و نشانههای مهم از سه دوره زمانی بیان شده در متن نمایشی دارد.
نمایشهایی که چند دوره زمانی یا فضاهای متفاوت دارند لباس چگونه نقش انسجام و تمایز را بازی میکند؟
طراحی لباس برای یک متن نمایشی فارغ از تمام جوانب، باید انسجام و همبستگی داشته باشند که درواقع مولفه وحدت در کثرت را مطرح مینماید. ایدههای طراح لباس، متناسب با فراز و فرودهای داستان، تغییرات زمان و مکان، شخصیتی و فضایی همراستا و توامان با متن اثر در حرکت هستند. لباسها با هر تغییری باید قابلیت رنگ عوض کردن داشته باشند تا مخاطب بتواند قدم به قدم با بازیگر و پوششی که تبدیل به تن او شده است پیش برود.
طراحی لباس تا چه اندازه میتواند در بازی بازیگر اثرگذار باشد؟ آیا تجربهای دارید که لباس شکل بازی بازیگر را تغییر داده باشد؟
ایدههای بکر، خط فکری و سناریویی که برای شخصیتها ترسیم میشود، میتواند به شکل قابلتوجهای به نقش و بازی او یاری دهد و آن را کاملتر کند. از نگاه من هر شخصیت، سه مرتبه خلق میشود، ابتدا نویسنده، دوم بازیگر و سوم توسط طراح لباس.
طراح با طرحریزی ایدههای تکمیلکننده نقش در لباس بسیار تاثیرگذار است. اما درخصوص تجربهای که پرسیدید، تقریبا در تمامی شخصیتهای نمایش آخرم یعنی «شاه لیر» به کارگردانی الیکا عبدالرزاقی لباس در خدمت کامل کردن و ایجاد خلاقیت در حرکات بازی بازیگران و گروه فرم بود. مثلا در یکی از شخصیتها، کندن و تبدیل شدن تکههای لباس به لباس دیگر روی صحنه و مقابل مخاطبان با سرعت اتفاق میافتاد تا بازیگر تبدیل به بازیگری دیگر شود.
در نمایش «مارلون براندو» به کارگردانی مهران رنجبر فرم کلاهها و سازههای سر در نوع حرکت و بازیسازی بازیگران بسیار مثمرثمر بودند. در نمایش «چاپلین» اثر دیگر همین کارگردان، لباس سورئال و پوشش سر شخصیتی در نوع حرکت، نوازندگی و حس ماورایی و مرموز بودنش بسیار کمککننده بود. یا در نمایش «بالزی» به کارگردانی رضا کرمیزاده حرکات و حس شخصیت کلاغ با طراحی سورئال و جنسیتسازی که برای بدن او ایجاد کردم در کامل شدن حرکات سخت و بدنی بینهایت او تصاویر متفاوتی در صحنه ایجاد شد.
زمانی که با محدودیتهای بودجه یا زمان مواجه میشوید چطور طراحیتان را به سطح خلاقانه و موثر میرسانید؟ آیا محدودیتها به خلاقیت کمک میکنند؟
همهچیز به تجربههای قبلی طراح و قرار گرفتن در شرایط این چنین بستگی دارد. مدیریت محدودیتهای زمانی مستلزم داشتن افراد متخصص در قسمتهای مختلف کار است. اما بروز خلاقیت، زمان کافی احتمالا نتیجهای در خور و مناسب ایجاد خواهد کرد.
با این وجود همیشه محدودیتها به بروز خلاقیت کمکی نمیکند، همهچیز به ذهن طراح منتهی میشود. توانایی ذهن اوست که بتواند در فرصت کم و شرایط سخت، مدیریت بحران کرده و سرعت پردازش را بالا ببرد.
آیا در تئاترهای سورئال یا رئالیسمجادویی طراحی لباسها باید به واقعیت پایبند باشند یا طراحی استعاری قابل قبول است؟
باتوجه به تعریف و تاریخ آثار سورئال یا فرا واقعی، میل به ایجاد دگرگونی در زندگی روزمره و جانبخشی به اشیا و تصاویر ملکه شده در ذهن و تبدیل آنها به موجودات عجیب، نقشپردازی صحنههای خیالی و بیمنطق وجود دارد. در طراحی لباس نمایشهای سورئال هم چنین است.
ایجاد تصویر غیرمنطقی، غیرمعمول، رویایی با چاشنی تخیل و دیده نشده از پوششی بر تن که با وسایل، ابزارها و جنسیتهای دیده شده و معمول اطراف ما اتفاق میافتاد. در رئالیسم جادویی هم مقدار قابلتوجهای از جزئیات واقعگرایانه استفاده میشوند، اما از عناصر جادویی برای اشاره به واقعیت استفاده میکنند.
نشانهها و کدهای فرهنگی و اجتماعی تا چه اندازه موردتوجه شما به عنوان یک طراح است؟
طراح لباسی که شخصیت خلق میکند درواقع یک جامعهشناس، روانشناس و مطالعهگر محیط و اجتماع است. خلق هر شخصیت در هر نوعی از نمایشنامه، با هر سبک و سیاق و هر زمان و مکان تاریخی، مستلزم دانش فرهنگی و اجتماعی مختص لباسهای آن اثر نمایشی است.
یک طراح لباس نیازمند خوب دیدن، خوب شنیدن، دقت کردن به تمامی اقشار جامعه در تمام مکانهای شهر و دقت در اذهان، تفکرات، اعتقادات، رفتارها و پوشش انتخابی مردمان یک جامعه است. چراکه هر کدام از اعضای یک جامعه با هر شغل، پیشینه سن، جنسیت، طبقه اجتماعی همچون دادههای ارزشمند در ذهن و سپس طراحیها برای شخصیتها نقش میبندند و بر تن بازیگر مینشینند.
پیشرفت تکنولوژیهای نور و صحنه و طراحی لباس تا چه اندازه تغییر کرده و چطور خود را با این تغییرات هماهنگ میکنید؟
فنآوری طراحی و تولید لباس به خصوص در حوزه مُد نقش مهمی را ایفا کرده که باعث ایجاد نوآوریهای جدید در این حوزه میشود. استفاده از هوشمصنوعی در طراحی، چاپهای سهبعدی، لباسهای هوشمند، الگوسازیهای خودکار، فناوری رنگرزی دیجیتال و... در جهان مُد کاربرد پیدا کردهاند. این فنآوری در حوزه طراحی لباس هم وارد شده است؛ البته دسترسی طراحان لباس ایرانی به تکنولوژیهای پیشرفته چه در سینما و تئاتر نسبتا به سایر نقاط جهان، کمتر است.
آینده طراحی لباس در ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
طراحی لباس ایران، امروز، نسبت به سالهای گذشته قطعا پربارتر و اصولیتر شده است. حالا طراحانی که تحصیلات دانشگاهی دارند به کار گرفته میشوند. حتی دانشجویان به کارهای کوچکتر حوزه وارد شدهاند و یا دستیاران لباس هستند. این اتفاقهای خوشحالکنندهای است.
از سویی اما برخی افراد که هیچ آشنایی با این رشته ندارند و کاملا نسبت به این فضا بیگانه و ناآگاهاند، در این حوزه فعالیت میکنند و پذیرفته شدهاند. ورود طراحان مُد و مزونداران برای طراحی لباس فیلمها، سریالها و تئاترها یکی از مشکلات است. آنان برای تبلیغ برند شخصی خودشان به این حیطه ورود میکنند و بابت طراحی و اجرا هزینهای دریافت نمیکنند.
تعجبم از کارگردانهایی است که برایشان فرقی نمیکند لباس تن بازیگر مفهوم و شخصیت دارد یا صرفا زیبا، خوشرنگ و رایگان است. وجود افراد متخصص که تجربه کار از دستیاری لباس تا رسیدن به طراحی را دارند، آینده امیدوارکنندهای پیش روی تئاتر و سینما قرار میدهد؛ در صورتی که همین افراد غیرمتخصص، با کیفیت نازل و کارهای دور از تخصص، طراحی لباس را زیر سوال میبرند. این دوگانهای است که همزمان میتواند آینده امیدوار یا ناامید کننده بسازد.
اگر بخواهید نقش طراح لباس در تئاتر را برای کسی که تاکنون به تماشای نمایش نیامده توضیح بدهید آن توضیح چیست؟
طراح لباس، فردی است که با درایت و ذوق خود علوم، فنون و هنرهای نظری و عملی مواردی چون تصویرسازی، شناخت آناتومی بدن، اصول و تدابیر خطی، الگوسازی، دوخت، تاریخهای لباس و پوشاک، کفش و کلاه، زیورآلات وآکسسوار و البته رنگشناسی، پارچهشناسی، روانشناسی، جامعهشناسی و... را با یکدیگر آمیخته تا منجر به خلق اثری زنده شود.
خطوط ذهن یک طراح لباس از خطوط متن سر در میآورد و چرخان به دور تن پیچیده و بر کاغذ فرود میآیند تا با پارچهها، نخها، یراقها و دکمهها نقش بسته و در آخر بر تن بازیگر تنیده میشوند. این داستان لباسهاست بر تن تمام بازیگران صحنههای تئاتر.