سه آوازه خوان ...| درحاشیه حضور همزمان همایون شجریان و علیرضا قربانی و سالار عقیلی در جشن حافظ

همنشینی این سه نفر سه بازمانده کاروان بزرگان موسیقی ملی و سنتی ایران جذابیت فوق العاده ای داشت
هفت صبح| چند بار در سال پیش میآید که همایون شجریان و علیرضا قربانی در یک مراسم کنار هم بنشینند و به آواز یکدیگر گوش دهند؟ تازه سالار عقیلی هم در همان مراسم و چند صندلی آن طرفتر، در ردیف اول نشسته باشد. این اتفاق در شب شنبه، در تالار وزارت کشور رخ داد. در مراسم جشن حافظ، که برای تقدیر از دستاوردهای هنرمندان تئاتر و موسیقی برگزار شده بود.
جاگیری این سه چهره موسیقی سنتی، معنایی فراتر از یک رویداد ساده داشت؛ زیرا هر یک از نظر سبک هنری، سلیقه مخاطبان و حتی مواضع اجتماعی و سیاسی، تفاوتها و اشتراکهایی با هم دارند که حضورشان را معنادار میکند.سه آوازخوان فاخر از یک نسل. دیگر نمی شود به آنها جوان گفت. هرسه در آغاز طلیعه میانسالی هستند. هرچند مثلا سالار همچنان شیک و مجلسی لباس میپوشد و همایون با موتورسیکلت و دستکش های بوکس و ماجراهای عاشقانه اش نشان داده نمی خواهد به این زودی دنیای جوانی را ترک کند. سالار 47 ساله است و همایون 49 ساله و علیرضا قربانی 52 ساله.
دیروز علیرضا قربانی برای دریافت جایزه ترانه «همقفس» از دست رضا عطاران روی صحنه آمد. رقیب جدی دیگر او برای بهترین ترانه تیتراژ، محسن چاوشی بود که مدتهاست در هیچ مراسم عمومی حضور پیدا نمیکند. شاید به همین دلیل بود که قربانی هنگام حضور روی صحنه گفت از دریافت جایزه شگفتزده شده است. اما جالب اینجاست که سال گذشته نیز هنگام دریافت جایزه، همین عبارت را به کار برده و گفته بود: «کمی شگفتزده شدم.» قربانی در سال 1400 هم این جایزه را به خانه برده بود، البته آن زمان انگار ده سال جوانتر از امروز به نظر میرسید. او در بهمن 1402 همسرش را از دست داد و تا مدتها در عرصههای عمومی دیده نشد.
در برنامه تالار وزارت کشور از همایون شجریان هم برای دریافت تندیس ترانه تلفیقی «بی بدن» دعوت شد. او این جایزه را از دست گلاب آدینه گرفت. سال گذشته، این تندیس در رقابت با چاوشی به قربانی رسیده بود و شجریان آن را به دو رقیب خود واگذار کرده بود.
سالار عقیلی را هم نباید فراموش کرد که با کتوشلوار سفید و مانند همیشه شالگردنی زیر کت، روی صحنه حاضر شد. او این بار بهعنوان مهمان برنامه حضور داشت و در ابتدای مراسم چند بیتی خواند. سهگانه قربانی، همایون و عقیلی در تاریخ موسیقی ایران اهمیت بسیاری دارد. گویی هر یک نماینده مسیری، مخاطبی و نگرشی متفاوت هستند که در جایی از یکدیگر جدا شدهاند. جایی که هویت آنها را تعریف میکند.
این سه نفر و سیاست
نانوشته پیداست که اولین تفاوت این سه نفر به درگیریهای سیاسی آنها برمیگردد. سالار عقیلی همواره گرایشی به اجرای آثار ملیگرایانه داشته و برخی از آثارش بهنوعی مورد حمایت نهادهای رسمی قرار گرفته است. انتخابهای او برای ترانههایش سبب شده که گروهی او را نزدیک به جریانهای رسمی بدانند، هرچند خودش بارها تأکید کرده که دغدغهاش تنها موسیقی است، نه سیاست اما این تنها تفاوت آنها نیست.
او در مجموع چهره ای معتمد محسوب می شود و به همین خاطر حضورش در برنامه من و تو به سادگی مورد چشم پوشی قرار گرفت. این را هم بگوییم که لحن و صدای او طرفداران بسیار پروپاقرصی نیز دارد. اما آن دو نفر دیگر در حاشیه اتفاقات حرکت میکنند.
صدایشان در تیتراژهای سریال ها شنیده می شود و در سالنها و تالارهای بزرگ کنسرت برگزار میکنند با این حال توانسته اند چهره ای نسبتا مستقل تر از خود به نمایش بگذارند. این سه نفر و شاید با همراهی محمد معتمدی و یا حجت اشرف زاده و سینا سرلک مهم ترین و مشهور ترین ذخایر موسیقی سنتی و ملی ایران در برابر موج تهاجمی موسیقی پاپ بازاری هستند. البته که بحث موسیقی تلفیقی خود داستان دیگری دارد. بگذریم...
این سه نفر و تبلیغات
در چند سال گذشته، حضور سالار عقیلی در تبلیغات تلویزیونی و اینستاگرامی بیش از هر جای دیگری به چشم آمده است. اما دو خواننده دیگر کمتر به تبلیغات علاقه نشان دادهاند. البته همایون شجریان اخیراً یک باشگاه ورزشی را در صفحه خود تبلیغ کرد که برایش تازگی داشت. بهطور کلی، همایون شجریان تمایل بیشتری به حضور در فضاهای عمومی غیرتبلیغاتی دارد تا قربانی. برای نمونه، او با نحوه قصهگویی و البته پیشینه و حواشی زندگیاش در مصاحبه با عادل فردوسیپور توانست توجهات بسیاری را به خود جلب کند. اما علیرضا قربانی در گفتوگوی تلویزیونی با سروش صحت نتوانست از چارچوب همیشگی آرام و کمی خنثای خود خارج شود و تنها یک خواننده باقی ماند.
پاپاراتزیها همیشه ابهاماتی برای کنجکاوی بیشتر در زندگی شجریان کوچک داشتهاند. زندگی شخصی او، از ازدواج اول، طلاق، آشنایی با سحر دولتشاهی، ازدواج مجدد و سپس جدایی دوباره، همیشه موضوع بحث شبکههای مجازی بوده است. اما زندگی قربانی مانند رازی سربسته باقی مانده و جز اینکه او دو فرزند کوچک از همسر درگذشته اش دارد، اطلاعات دیگری دربارهاش در دسترس نیست. زندگی سالار عقیلی نه به اندازه همایون، اما بسیار بیشتر از قربانی، محل کنجکاوی بوده است.
او در بسیاری از مراسم عمومی همراه همسرش، حریر شریعتزاده، که نوازنده حرفهای پیانو و دف است، حضور داشته. حریر و سالار پسری به نام ماهور عقیلی دارند که سال 1389 متولد شده است. ماهور هم به موسیقی علاقهمند است و گاهی، مانند اجرای خانوادگی آنها در کانادا در سال 1398، برای نواختن دف روی صحنه دیده شده است.خانم شریعت زاده که خود نوازنده زبردستی است یک بار با سختگیریهای مرسوم از روی سن کنسرت همسرش پایین کشیده شد .
خاستگاه یکسان و هزار راه نرفته
اشتراک مهم این سه خواننده این است که خاستگاه هر سه موسیقی سنتی بوده و در سالهای اخیر تعداد آثار پاپ خود را افزایش دادهاند، البته هر یک به شکلی متفاوت. علیرضا قربانی فعالیت خود را با موسیقی سنتی آغاز کرد، اما بهمرور با انتشار ترانههای پاپ مانند آلبوم «حریق خزان»، باز هم به دستگاهها و ردیفهای موسیقی سنتی پایبند ماند. او تجربههایی در ترکیب آواز سنتی با بستر تلفیقی داشته که به موسیقی کلاسیک و حتی پاپ ارکسترال نزدیکتر میشود. نمونه برجسته آن، آهنگ تیتراژ «مدار صفر درجه». مهمترین تغییر در سبک قربانی در همکاریاش با همایون شجریان در سال 1398 رخ داد.
آنها برای پروژهای مشترک در بستر موسیقی تلفیقی کار کردند که دیگر تنها تحریرهای سنتی را با تنظیمهای امروزی ترکیب نمیکرد، بلکه جهان موسیقی سنتی را دگرگون ساخت. برای همایون شجریان، قدم برداشتن فراتر از نقطه امن و حرکت به سمت موسیقی جهانیتر چیز غریبی نبود. او پس از خارج شدن از زیر سایه پدر، به یک هنرمند چندوجهی تبدیل شد. نه به معنای راک غربی، اما به سمت موسیقی تلفیقی پیش رفت که یک پایه در سنت دارد و با استفاده از سازهایی مانند درامز و گیتار الکتریک به ریتم تند و سنگین راک نیز نزدیک شده است.
همه اینها را گفتیم تا به اینجا برسیم که سالار عقیلی، برخلاف همایون و قربانی، وارد پروژههای هنری جاهطلبانهتر نشد و ترجیح داد مخاطبان قدیمی خود را حفظ کند، یا دستکم تغییر مسیر را با سرعت بسیار آهستهتر و محافظهکارانهتری طی کرد. او در دهه 70 وارد موسیقی شد و در اوایل دهه 80 درخشید. اوج درخشش سالار عقیلی را باید ابتدای دهه 90 دانست، زمانی که «وطنم» منتشر شد.
این آهنگ، که معروفترین ترانه عقیلی است، در اصل بازخوانی سرود قدیمی «ایران جوان» یا «سلام شاه» بود و در صداوسیما به نمادی از غرور ملی تبدیل شد. همین موضوع حضور عقیلی در شبکه «من و تو» (سال 1394) را غیرمنتظره جلوه داد؛ اتفاقی که منجر به حذف صدایش از جشن فجر آن سال شد، هرچند با انتشار نامهای و عذرخواهی دوباره به صحنه بازگشت. او در سال 1400 اجرایی اختصاصی به مناسبت دومین سالگرد شهادت سردار قاسم سلیمانی در حضور قالیباف و حداد عادل داشت که برای برخی منتقدان، در آن موقعیت حساس، حرکتی سیاسی تلقی شد.
همه اینها، به علاوه فعالیت گسترده در تبلیغات، باعث شد مدتی تمرکز او از کار هنری به دفاع از خودش معطوف شود. به نظر میرسد حواشی عقیلی پررنگتر از پروژههای هنری او بوده و شاید همین باعث شده که با وجود گذشت یک دهه از اوج شهرتش، نتواند ریسک پروژههای تجربی را بپذیرد. عقیلی همیشه مخاطب عام را هدف گرفته بود، در حالی که همایون و قربانی گاهی به سراغ شنوندههای خاصتر نیز رفتند.خب م یدانیم که به لحاظ محبوبیت همایون در رده اول قرار دارد و علیرضا قربانی با فاصله یا اندک و سالار عقیلی با فاصله ای چشمگیر در رده سوم قرار میگیرد.
به هرحال همنشینی این سه نفر سه بازمانده کاروان بزرگان موسیقی ملی و سنتی ایران جذابیت فوق العاده ای داشت. زمانی ارزش حضور همزمان مهرجویی و کیارستمی و تقوایی و حاتمی و کیمیایی را درک نمی کردیم تا این که برخی ازآنها را از دست دادیم. گفتیم تا بدانید