غائله فروغ در برج میلاد | انتقاد تند و تیز سام فرخزاد به فیلم رگهای آبی
اکران این فیلم واکنشهای فراوانی را برانگیخته از جمله از سوی برادرزاده این شاعر
هفت صبح| این غائلهای بود که همه از پیش انتظارش را داشتیم. مواجهه منتقدان با فیلمی که جهانگیر کوثری بر مبنای زندگی فروغ و با بازی دخترش باران کوثری ساخته بود.اما کسی انتظار نداشت که خشمگینانه ترین حمله از سوی برادرزاده فروغ فرخزاد شکل بگیرد. داستان را بخوانید : جمعه شب و در پایان روز اول از برنامه جشنواره چهل و سوم فیلم فجر، اعلام شد که فیلم «رگهای آبی» قرار است در بخش «ویژه» جشنواره اکران شود.
بخش ویژه در واقع بخش خارج از مسابقه است و در آن فیلمهایی که بعضا مشکل اکران داشتند یا در سالهای پیش در جشنواره پذیرش نشده بودند؛ اکران داده میشوند. البته این برنامه دفتر جشنواره است. اینکه تا چه میزان بتوانند این کار را انجام بدهند خود سوال دیگری است کما اینکه شامگاه شنبه اعلام شد در این بخش فیلمی اکران نخواهد شد.
«رگهای آبی» نخستین تجربه کارگردانی آقای جهانگیر کوثری است. آقای جهانگیر کوثری (متولد ۱۳۳۰) را با تهیهکنندگی سینما و نیز تهیهکنندگی و اجرای برخی برنامههای ورزشی و نیز خانواده هنری او میشناسیم. او همسر خانم رخشان بنیاعتماد (متولد ۱۳۳۳)، کارگردان مشهور سینما و نیز پدر باران کوثری (متولد ۱۳۶۴) بازیگر سینما است. این فیلم درباره زندگی خانم فروغ فرخزاد (متولد ۱۳۱۳ و متوفی به ۱۳۴۵) است.
خبر تهیه این فیلم در سال ۱۴۰۰ منتشر شد و از همان ابتدا انتخاب باران کوثری به عنوان بازیگر نقش فروغ فرخزاد مورد انتقاد قرار گرفته بود ولی به هر حال پروژه به پایان رسید، پروانه نمایش هم گرفت ولی تاکنون اکران نشده بود.
سالن اصلی برج میلاد در هنگام پخش فیلم تقریبا پر بود. خود جهانگیر کوثری هم حاضر بود ولی دست کم من دیگر عوامل فیلم را ندیدم یا نشناختم. فیلمهای بخش ویژه برعکس فیلمهای بخش اصلی کنفرانس خبری ندارند و از این رو عدم حضور آنها عجیب هم نیست.
داستان فیلم را نمیخواهم لو بدهم ولی به طور مختصر باید بگویم که شما در این فیلم دو فروغ را میبینید. یکی خانم فروغ فرخزاد و دیگری شخصیتی به نام فروغ که نقش او را خانم ستاره پسیانی (متولد ۱۳۶۴) بازی میکند. ستاره پسیانی در عین حال که علاقمند به شخصیت فروغ است و ظاهرا مشغول نوشتن یک مقاله یا حتی فیلمنامه در مورد فروغ است؛ یک زندگی شبیه فروغ هم داشته است.
فیلم سیاه و سفید است حتی وقتی دارد زمان حال یعنی زندگی ستاره پسیانی را روایت میکند. کارشناسان البته از وضعیت رنگ فیلم تعریف میکردند ولی این حوزهای نیست که من در آن تخصص داشته باشم. صحنههای تاریخی اما دقیق درآمده بود. به جز صحنه آخر در گورستان ظهیرالدوله که سبک لباس برخی افراد حاضر در مراسم تشییع پیکر فروغ با آنچه از تیپ و قیافه آن روزگار میدانیم فرق دارد.
کمی که از فیلم گذشت؛ میشد در تاریکی صفحات موبایل متعددی را دید که در سالن روشن شدند و افراد ترجیح دادند به جای فیلم، به موبایل خود مراجعه کنند. یک پوئن منفی برای فیلم. فیلم، به طور مشخص و از نظر من به عنوان یک مخاطب عادی کسالتبار نبود ولی کمی لوس بود. فروغ فرخزاد یا همان باران کوثری دیالوگهای متعددی را با شعر جواب میداد و خب این احتمالا نه نسبتی با واقعیت داشته باشد و نه چیز جذابی برای مخاطب است.
مشکل بعدی فیلم که به چشم بسیاری آمده است؛ بازی خانم باران کوثری است. منتقدان میگویند او گزینه خوبی برای بازی در این نقش نبوده است. مشکلات متعددی هم مطرح شده است. از ویژگیهای ظاهری تا سبک حرف زدن و البته به عقیده برخی منتقدان هنر بازیگری. از نظر من به عنوان مخاطب عادی اما مسئله بازیگر نبود. هر بازیگر دیگری هم به جای باران کوثری بود نمیتوانست نقش فروغ فرخزاد را به خوبی دربیاورد چون زیست او اساسا قابل نمایش در سینمای ایران نیست.
فروغ فرخزاد شاعر زن آوانگاردی بوده است در دوره خود و در این فیلم هم چندین و چند بار به تابوشکنی او اشاره میشود. در جوانی ازدواج میکند، در جوانی طلاق میگیرد، در جوانی به شهرت رسیده و در کانون توجه عمومی است و در همان زمان رابطهای دارد با ابراهیم گلستان. این زندگی را نمیشود در چهارچوب قواعد و مقرراتی که در سینمای ایران وجود دارد به تصویر کشید.
شاید تاکید فیلمنامه بر سیگار کشیدن بازیگر نقش فروغ به همین دلیل بوده تا جایی که در یک صحنه به پسرخوانده کوچک خود هم میگوید برو و برایم سیگار بخر که خب برخیها میگویند کاری نبوده که شخص روشنفکری مثل او با یک کودک انجام بدهد. نمیدانم والا! شاید هم انجام داده است.
به طور کلی به نظر من فیلم فروغ فیلمی نبود که شایسته این حجم از سرزنش باشد مخصوصا حالا که بعد از ۲۴ ساعت به آن نگاه میکنم و فکر میکنم که مقاطع مختلفی از زندگی شخصی او را توانسته در کنار یک داستان مدرن کنار هم بگذارد ولی خب جسارت کافی را هم ندارد و مثلا رابطه با ابراهیم گلستان را در زمان مدرن و در قالب داستان فروغ این روزها (ستاره پسیانی) مطرح میکند تا به کسی برنخورد.
یکی از اعضای خانواده فروغ فرخزاد اما دیروز به تندی به این فیلم تاخت. «سام فرخزاد» برادرزاده فروغ فرخزاد؛ با انتشارِ متنی پیرامون «رگهای آبی» نوشت: «این فیلم نه تنها نتوانست زندگی فروغ فرخزاد را درست روایت کند، بلکه به نوعی خیانت به یاد و خاطره او بود. فروغ، شاعری که با جسارت و صداقت، دنیای شعرِ فارسی را تکان داد، در این فیلم به یک شخصیت فرعی در داستانِ عشقش تبدیل شد! جای خالیِ شعرها، فیلمسازیها و دغدغههای اجتماعیاش در این فیلم به شدت احساس میشد.
فروغ، بیشتر از این بود. او زنی بود که با کلماتش مرزها را شکست و با دوربینش واقعیتها را نشان داد. این فیلم نه تنها نتوانست عمقِ وجود او را نشان دهد، بلکه تصویری سطحی و نادرست از او ارائه کرد. به عنوانِ عضوی از خانواده فروغ معتقدم این فیلم نتوانست حق مطلب را درباره او ادا کند. فروغ فرخزاد شایسته یک روایتِ واقعی و احترامآمیز بود، نه این داستان عاشقانه کلیشهای و بیعمق.»