کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۷۱۵۵۲
تاریخ خبر:

اسیر جوّ زمانه نباش...| ‌مژگان اصلیان ‌درباره ترجمه‌ کتابی از نویسنده‌ای می‌گوید که به «کافکا»ی سوئد مشهور است

اسیر جوّ زمانه نباش...| ‌مژگان اصلیان ‌درباره ترجمه‌ کتابی از نویسنده‌ای می‌گوید که به «کافکا»ی سوئد مشهور است

‌استیگ داگرمن در «پاییز آلمان» درباره کودکان گرسنه، مردان بازنگشته و رواج تن‌فروشی در زنان آلمانی بعد از جنگ می‌نویسد

هفت صبح|‌ جو روزگار چه می‌گوید؟ به همان سمت برو! باور کنید حتی بعضی فرهیختگان ما هم از این قاعده تبعیت می‌کنند؛ چه رسد به بعضی روزنامه‌نگاران یا طبقه متوسط. به تاریخ هم اگر نگاه کنید، قاعده همیشه همین بوده است. غیر از معدودی آدم‌ها که تلاش می‌کردند عینک همگانی را از چشم بردارند و سویه‌های دیگر اتفاقات را هم ببینند. یکی از آن‌ها استیگ داگرمن، نویسنده، شاعر و روزنامه‌نگار سوئدی بود.

 

چون زمانی که اغلب روزنامه‌نگاران به دنبال متهم کردن مردم آلمان بعد از شکست بودند، داگرمن رفت سراغ اینکه ببیند داخل این کشور چه می‌گذرد؟ بعد هم آن جمله معروف را نوشت که: «روزنامه‌نگار بودن، هنری ا‌ست که دیر به سراغ آدم می‌آید، حتی اگر خیلی زود اتفاق بیفتد!» چون برخلاف همه از مادری به دنبال غذا نوشت، کودکان گرسنه آلمانی و سوز سیاه سرما.

مژگان

این‌ها را روزنامه‌نگاران دیگر نمی‌نوشتند. چون جو غالب، می‌طلبید اکثر روزنامه‌نگاران از هیتلر بگویند یا اینکه آلمان‌ها  چطور دیوانه شدند، جنون همگانی گرفتند و از این قبیل مسائل. داگرمن اما با پرسش‌های خود بخشی از افکار عمومی را تکان داد؛ حجم ویرانی را می‌بینید؟ درباره فلاکت مردم آلمان بعد از جنگ، می‌نویسید؟ کودکان‌شان این وسط چه گناهی دارند؟ و چرا باید شاهد تن‌فروشی مادران آلمانی باشیم و سکوت کنیم؟!

 

کتاب «پاییز آلمان» از این وجوه قابل مطالعه است؛ کتابی که با ترجمه مژگان اصلیان از سوی نشر «مهرگان خرد» منتشر شده. البته این اولین کتابی نیست که از داگرمن در ایران ترجمه شده؛ «هدیه غیرمنتظره»، «یک تراژدی بی‌مقدار»، «بوران»، «فرزند سوخته»، «بازی‌های شبانه» و... آثاری‌ست که در ایران از این نویسنده می‌شناسیم. در واقع داگرمن در ایران نامی آشناست.

 

اما مترجم در ترجمه «پاییز آلمان» سراغ وجه دیگری از این نویسنده بزرگ رفته؛ گزارشگری. مترجم کتاب، مژگان اصلیان، متولد 1369 در اهواز است، کارشناسی ارشد زبان و ادبیات انگلیسی خوانده و همچنین نقاشی‌هایش به گالری‌های «کویین» در تورنتو و «ایو» در نیویورک راه پیدا کرده. در واقع نقاشی و ترجمه را هم‌زمان به شکل حرفه‌ای پیش می‌برد. آنچه در ادامه می‌خوانید گفت‌وگویی است با او درباره ترجمه‌هایش.

 

نقاشی کار می‌کنید خانم اصلیان. اول درباره کارهای هنری‌تان بگویید تا بعد برویم سراغ ترجمه‌های‌تان.

من سال‌هاست که با «نقاشی» دوستم. رنگ، قلمو، و صفحه سفید، همیشه جزئی از چیدمانِ خانه‌ام بوده‌اند. از آن‌جایی که همیشه هنر را تنها راه نجات در زندگی می‌دانم، هیچ‌وقت نمی‌توانم آن را کنار بگذارم. چون به دیدن ربط دارد. من به جهان‌بینی و بینش و دید انسان بسیار اهمیت می‌دهم. احساس می‌کنم می‌توانم به نقاشی اجازه بدهم مرا بغل کند و کل تصورم را پر کند؛ طوری که نه چیزی وجود دارد، نه اصلا وجود داشته یا حتی قرار است وجود داشته باشد. در واقع، هنر یا بهتر است بگویم نقاشی یاد می‌دهد که چگونه احساس کنی و حس را منتقل کنی چون از نظر من اگر این دو وجود نداشته باشند، زندگی از شکل و قیافه می‌افتد. دیگر نمی‌شود دوست بود. 

 

چند سال است نقاشی کار می‌کنید؟

تقریبا ۱۰ سال است که به‌طور حرفه‌ای در نقاشی کار می‌کنم، می‌دانم چگونه قلم را دست بگیرم و بتوانم مفهوم را پیاده کنم. از نظر من مفهوم در نقاشی یکی از مهم‌ترین چیزهاست. سال‌ها پیش یکی از نقاشی‌هایم در گالری «کویین» تورنتو به نمایش گذاشته شد و سال 1401 هم یکی دیگر از نقاشی‌هایم از طرف یونسکو پذیرفته شد و به گالری «ایو» در نیویورک راه پیدا کرد. این نکته را هم اضافه کنم که نقاشی‌های من همه دارای مفهوم هستند و به‌طور کلی به کپی و چیزی که خودش در واقعیت وجود دارد باور ندارم. هنر از نظر من باید فراتر برود و زاویه دیدی خاص به مخاطب بدهد و ایجاد تفکر کند.

 

در کنارش کار ترجمه هم انجام می‌دهید؟

بله، رشته دانشگاهی من ادبیات انگلیسی بوده.

 

«آن سوی جنایت واقعی» هم از کتاب‌هایی است که ترجمه کرده‌اید. چرا سراغ آثاری می‌روید با فضاهای هراس و ترس؟

صادقانه این کتاب گزارشی مستند است که درباره جنایات‌ از هر نوع در جهان می‌باشد. جنایت‌هایی واقعی که وارد دنیای مجرم می‌شود و انگیزه پشت آن را بررسی می‌کند. این کتاب یک نوع مرجع است که می‌تواند مفید باشد.

 

درباره «پاییز آلمان» بگویید. سفارش ناشر بود؟

از نظر من کتاب «پاییز آلمان» و نویسندة آن استیگ داگرمن در جهان ادبیات، جایگاه ویژه‌ای دارد. این کتاب به انتخاب من بود و نشر «مهرگان خرد» هم آن را خاص می‌دانست. «پاییز آلمان» برای مخاطبی است که نمی‌خواهد از زاویه بیرون به جنگ و اتفاقات بعد از آن نگاه کند. در واقع می‌خواهد فراتر برود، زیرا می‌داند که جنگ فقط بین کشور‌ها نیست، بلکه بیشترین آسیب را آدم‌ها‌ی عادی در جوامع خواهند دید.

 

این خشونت سیاسی، آسیب‌های روحی و روانیِ جدی به مردم، مخصوصا قشر ضعیف می‌زند که منجر به تغییرات ناخواسته مانند پناهنده شدن در کنار فقر می‌شود. «پاییز آلمان» تا حدی از جدیت اخلاقی و توانایی رسیدگی به حقایق سیاسی پیچیده جورج اورول برخوردار است، با استعدادی برای نوشتن جملات تند و سرد که به همینگوی نزدیک است. استیگ داگرمن در نوشتن این مقالات که از سوی روزنامه اکسپرسن به آلمان فرستاده شده بود، فراتر از زبان و تصویر می‌رود.

 

به همین دلیل به کتابی تبدیل می‌شود که در جهان ادبیات راه پیدا می‌کند. یکی از ویژگی‌های روشن «پاییز آلمان» این است که خواننده را به تفکر وا می‌دارد. همچنین، این فرصت را در اختیار خواننده می‌گذارد تا خودش تصمیم بگیرد که معنای پشت این کلمات که از رنج نشأت می‌گیرد چیست. «پاییز آلمان» اثری مهم در رابطه با جنگ و زندگی‌های پس از جنگ است و با توجه به جنگ‌های داخلی و سایر درگیری‌های جاری در سرتاسر جهان، شاهدی ماندگار از بدبختی‌هایی است که توسط کمپین‌های نظامی بر غیر نظامیان تحمیل می‌شود.

 

البته از استیگ داگرمن کتاب‌های زیادی به فارسی ترجمه شده. چیزی قبلا از او خوانده بودید؟

بله. استیگ داگرمن دنیا را خیلی زود ترک می‌کند. اما به این خاطر که داگرمن را کافکای سوئدی می‌دانند و او را متاثر از نیچه و کافکا دانسته‌اند، سمت این نویسنده رفتم. استیگ داگرمن دغدغه رنج دارد، دغدغة گفتن از آزادی و درون دارد. او کتابی دارد به نام «کودکی که کشته می‌شود» و به فارسی هم ترجمه شده است. این کتاب مرا تحت تاثیر قرار داد. همین بود که خواستم فراتر بروم و با «پاییز آلمان» آشنا شدم که ترجمه‌ای از آن موجود نبود. در ابتدا کتاب را به انگلیسی خواندم و ارتباطی توصیف‌نشدنی با آن برقرار کردم و تصمیم گرفتم که آن را ترجمه کنم، چون از «پاییز» حرف می‌زند، از رنج و درد انسان و از همه مهم‌تر از ادبیات و رنج صحبت می‌کند که در آخرین فصل پاییز آلمان به آن می‌پردازد: «ادبیات و رنج».

 

عجیب نیست تا به حال ترجمه نشده؟ واکنش منتقدان در مقابل این کتاب داگرمن چه بوده؟

بله این موضوع برای من هم عجیب بوده که چرا تا به حال ترجمه نشده، زیرا «پاییز آلمان» می‌تواند همان چیزی باشد که ادبیات متعهد آن را می‌خواهد؛ چیزی که فراتر از واقعیت در کنار واقعیت می‌رود و طناب را دور خواننده می‌کشاند و تا انتهای کتاب او را به فکر فرو می‌برد و چه چیزی جذاب‌تر از این نوع کتاب‌ها. یک‌سری از منتقدان، «پاییز آلمان» را بسیار تلخ دیدند و برخی هم آن را اثری درست در زمانه خود دیده‌اند و مورد ستایش قرار داده‌اند.

 

کتابی هست با عنوان «زنی در برلین» که ترجمه‌اش در ایران منتشر شده؛ درباره تجاوزهای متفقین به زنان آلمانی است، وقتی آلمان را فتح می‌کنند. نویسنده کتاب را سال 1959 منتشر کرد اما تا سال 2001 هویتش را فاش نکرد چون قضیه آبروی خودش و افراد مختلف مطرح بود. کتابی جنجالی هم بود. چون در آلمان غربی آن را توهین به شرافت زنان آلمانی تلقی می‌کردند، در آلمان شرقی هم می‌گفتند درباره ارتش سرخ دروغگویی کرده. «پاییز آلمان» مرا یاد این کتاب انداخت. به‌خصوص زمانی که مردم به آن زن گرسنه با سه بچه پیشنهاد می‌دادند تن‌فروشی کند تا بچه‌هایش گرسنه نمانند! البته فیلم «زنی در برلین» هم در سال 2008 بر اساس همان کتاب ساخته و اکران شد. فیلم را دیده‌اید؟

بله، دیده‌ام. در کتاب «پاییز آلمان»، در همین راستا بچه‌ها از خاله‌شان می‌خواهند که خودش را نقاشی کند تا بتواند از طریق تن‌فروشی به سرباز‌ها پول درآورد و چیزی برای خوردن داشته باشند؛ که این یکی از دردناک‌ترین‌ اتفاق‌ها در جهان است. واقعا این سوال‌ را بارها از خودم می‌پرسم که چرا جنگ، چرا ظلم و چرا فقر و بدبختی؟ اگر کسی بتواند جوابی منطقی به من بدهد خیلی خوب است البته اگر جوابی باشد.

 

چه قسمتی از کتاب بیشتر برای‌تان تأثیرگذار بود؟ نقل می‌کنید؟

خب، نمی‌توانم انتخاب کنم چون من با تمام فصل‌های این کتاب زندگی کردم، اشک ریختم و آن را به ترجمه رساندم. اما فکر می‌کنم «مسیر عدالت» مرا خیلی تحت تاثیر قرار داد. با این حال تمام فصل‌های این کتاب برایم مهم بود و نمی‌توانم هیچ‌کدام را نادیده بگیرم، نمی‌توانم از «پاییز‌»های دنیا بگذرم.

 

کتابی هم دارید که در آمریکا و در آمازون منتشر شده؛ کتاب the sailor’s story. ماجرای انتشار این کتاب چه بود و چرا به انگلیسی؟

من در کنار دنیای بزرگسال به دنیای کودکان اهمیت زیادی می‌دهم. به همین دلیل بلافاصله بعد از فارغ‌التحصیلی در رشته ادبیات انگلیسی در دبستان به عنوان معلم مشغول به کار شدم تا بتوانم سهمی در پرورش کودکان کشورم داشته باشم. بنابراین کتاب داستان ملوان را به زبان انگلیسی نوشتم. که می‌تواند هم در ادبیات کودکان و هم بزرگسالان قرار بگیرد. داستان هم واقعی است و هم تخیلی درباره دختری که از زبان پدرش داستانی را درباره دنیای زیر آب بیان می‌کند. پدر قصد داشت سفری دریایی را طی کند، آن هم با قایقی چوبی. او در این سفر با اتفاقات عجیبی مواجه می‌شود که در انتها نمی‌داند واقعی بوده‌اند یا تحت تاثیر دریازدگی است. او با موجوداتی دریایی مواجه می‌شود که همه در حال مهاجرت به سیاره‌ای دیگر هستند یا به دور خود حبابی کشیده‌اند تا دست انسان‌ها بهشان نرسد.

 

کتاب دیگری هم ترجمه کرده‌اید به نام «کامو و سارتر، سرانجام دوستی و جدال دو فیلسوف». روایت بخش‌هایی از زندگی این دو نویسنده و متفکر است؟

این کتاب اثر رونالد آرونسون را به پیشنهاد انتشارات «مهرگان خرد» ترجمه کردم. کتابی است که با نگاهی دیگر درباره ادبیات و فلسفه و جنگ، به دو نویسنده و متفکر مشهور یعنی کامو و سارتر می‌پردازد و داستان‌هایی که پشت پرده زندگی این دو دوست بوده. همچنین به آثار این دو نویسنده پرداخته و آن‌ها را تحلیل و بررسی می‌کند. کتابی مهم در زمینه ادبیات و فلسفه که می‌تواند مرجعی مهم برای دانشجویان ادبیات و هرکسی باشد که به این دو مبحث علاقه دارند. کتاب به زندگی هر دو نویسنده و دوستان‌ آن‌ها وارد می‌شود و حقایقی را بیان می‌کند که تا به حال در هیچ کتاب دیگری به آن پرداخته نشده است.

 

 

 

کدخبر: ۵۷۱۵۵۲
تاریخ خبر:
ارسال نظر