روسای بدون بازنشستگی | ترکیب خطرناک قدرت و ترس

میانگین سنی اعضای هیئت رئیسه سه نهاد بزرگ بخش خصوصی ایران بالای 78 سال است
هفت صبح | روایت تکراری است اما همچنان ادامه دارد، جلسهای در اتاق بازرگانی، مردانی با موهای سفید، کتهای سنگین و چهرههایی که گویی از دهه شصت به جا ماندهاند. یکی با عینک تهاستکانی یادداشت مینویسد، دیگری وسط حرف جوانترها میپرد و نفر سوم در سکوتی پر از اقتدار چشمانش را میبندد... شاید از خستگی، شاید از کم خوابی.
اما مهمتر از این تصویر کلیشهای، واقعیتی است که پشت آن پنهان شده: میانگین سنی روسای این سه نهاد بزرگ بخش خصوصی در ایران یعنی اتاق بازرگانی، اتاق اصناف و اتاق تعاون حدود 78 سال است. قاسم نوده فراهانی 89 ساله، صمد حسنزاده 82 ساله و بهمن عبداللهی کردکندی 63 ساله. این عدد بهروشنی نشان میدهد که فرمان بخش خصوصی کشور در دستان نسلی است که هنوز باور ندارد زمان تحویل کلید رسیده است.
نسل بازنشستهای که هنوز تصمیم میگیرد
بر اساس بررسیهای میدانی و دادههای منتشرشده در پایگاههای رسمی این نهادها، میانگین سنی اعضای هیئت رئیسه اتاق بازرگانی استانها ۶۵ تا ۷۰ سال است. در اتحادیههای صنفی و اتاقهای شهرستانی وابسته به اتاق اصناف ایران این عدد حتی بالاتر میرود و به ۷۲ سال میرسد. در اتاق تعاون نیز بیشتر مدیران کلیدی از دهه ۳۰ و ۴۰ شمسی هستند و میانگین سنی هیئت رئیسه به حدود ۶۸ سال میرسد.
برای مقایسه، کافی است نگاهی بیندازیم به ساختار مشابه در کشورهای اروپایی و چهرههای مشهوری که در سالهای اخیر سکاندار بوده یا هستند. در آلمان، رئیس «اتحادیه صنعت و تجارت» (BDI) آقای Siegfried Russwurm متولد ۱۹۶۳ است، یعنی ۶۲ ساله. در تجربه فرانسه، رئیس اتاق بازرگانی پاریس (CCI Paris Île-de-France) آقای Dominique Restino متولد ۱۹۵۷، ۶۸ ساله است.
اما در کنار او، سه نایبرئیس بین ۴۰ تا ۵۰ ساله فعالیت میکنند. در بریتانیا، رئیس فدراسیون اتاقهای بازرگانی (BCC) خانم Sarah Howard متولد ۱۹۷۲ است؛ ۵۳ ساله. در ایتالیا نیز رئیس اتاق بازرگانی رم، Lorenzo Tagliavanti، ۶۱ ساله است. یعنی بهطور میانگین، میانگین سنی رهبران بخش خصوصی اروپا حدود ۵۸ سال است. حدود 20 سال کمتر از ایران.
نسل دارو و چرتهای میانجلسهای
یک عضو جوان اتاق بازرگانی تهران که خواست نامش فاش نشود، در گفتوگو با هفت صبح گفت: «بعضی از آقایان، با احترام، عملا دیگر توان کار جدی ندارند. گاهی در جلسههای مهم، یکی از اعضای هیئت رئیسه در حال چرت زدن است یا منشی باید آرام صدایش کند تا رای بدهد. اما چون انتخابات در دایره بستهای میچرخد، تغییر تقریبا غیرممکن است.»او ادامه میدهد که در یکی از جلسات اخیر، یکی از روسا به اشتباه جلسه را با شورای رقابت اشتباه گرفته و درباره قیمت خودرو حرف زده است. ما همه تعجب کردیم، ولی برایمان سوال شد که اینها دارند درباره آینده اقتصاد ایران تصمیم میگیرند.
انتخابات با چهرههای تکراری
یکی از دلایل این ماندگاری، شیوه خاص انتخابات در این نهادهاست. در اتاق بازرگانی، رایدهندگان عمدتا همان اعضای محدود هستند که در اغلب استانها جمعیتی بین 10 تا حداکثر 20 درصد صاحبان رای هستند و فهرستها از پیش بسته میشود. کارت عضویت که ابزاری برای مدیریت انتخابات است، وزنهای نامناسب در برابر کارتهای بازرگانی فعال پیدا کرده و به مدیران فعال، امکان مهندسی انتخابات دور بعدی را میدهد.
در اتاق اصناف نیز روسا از میان روسای اتحادیههای شهرستانها انتخاب میشوند که اکثرشان خودشان بازنشستهاند. نتیجه؟ یک چرخه بسته از افراد مسن که به یکدیگر رای میدهند و بهقول یکی از فعالان جوان، «اتاق بازرگانی بیشتر شبیه باشگاه بازنشستگان تاجرهاست تا نهاد تحول اقتصادی.»
در اتاق اصناف؛ صندلیهایی که به ارث میرسند
در اتاق اصناف، شرایط حتی پیچیدهتر است. بسیاری از روسای اتحادیهها بیش از ۳۰ سال است در این سمتها حضور دارند. یکی از اعضای قدیمی اتحادیه طلافروشان میگوید: «بیشتر از ۶۰ درصد روسای اتحادیهها بالای ۷۰ سال دارند. بعضیها حتی در مراسم رسمی با واکر میآیند.
اما حاضر نیستند کنار بروند، چون از نظرشان، این پستها حاصل یک عمر زحمت است، نه مسئولیت.» قانون اخیر کاندیدا شدن برای بیش از دو دوره متوالی امیدواریهایی ایجاد کرد. اما در عمل، هنوز هم با روشهای دور زدن از جمله استعفای زودهنگام و بازگشت به مدیران قدیمی، مواجه هستیم. این روند باعث شده تا بسیاری از جوانان فعال بازار، حتی انگیزه عضویت فعال در این اتحادیهها را از دست بدهند. در نتیجه، فاصله نسلی بین تصمیمگیران و فعالان واقعی بازار روزبهروز بیشتر میشود.
مقایسه با دنیا؛ اتاقهایی با انرژی جوان
در اروپا، روند برعکس است. در فرانسه، اتاقهای محلی با حضور گسترده مدیران جوان اداره میشوند. طبق دادههای رسمی وزارت اقتصاد فرانسه، حدود ۴۳ درصد اعضای هیئت رئیسه اتاقهای بازرگانی محلی زیر ۵۰ سال سن دارند.در بریتانیا، قانون نانوشتهای وجود دارد که اگر فردی دو دوره ریاست کند، باید کنار برود تا فضا برای چرخش نسل فراهم شود. در آلمان نیز، برای هر رئیس مسن، الزام به تعیین یکی دو معاون زیر ۵۵ سال وجود دارد که همزمان آموزشهای مدیریتی ببینند. این ساختار چرخشی باعث میشود تجربه و انرژی در کنار هم پیش بروند، نه در تقابل. اما در ایران، چنین تعادلی عملا از بین رفته است.
وقتی تجربه به انحصار تبدیل میشود
مهدی مومنی، پژوهشگر اقتصاد توسعه در گفتوگو با هفت صبح میگوید: «در ایران، ما احترام به پیشکسوت را با انحصار اشتباه گرفتهایم. اینکه کسی ۴۰ سال سابقه دارد، دلیل نمیشود که همچنان تصمیمگیر باشد. در اقتصاد مدرن، تجربه باید منتقل شود، نه این که همان شخص حامل تجربه در صندلی ریاست حفظ گردد.
بسیاری از این پیرمردها، کارخانه و تجارتخانههای خود را به پسران و دختران جوانتر خود میسپارند، اما از اتاقها دل نمیکنند!» او اضافه میکند: «در شرایطی که سرعت تحولات جهانی از تجارت دیجیتال تا هوش مصنوعی زیاد است، مدیران ۷۰ ساله یا حتی پیرتر، توان تصمیمگیری سریع و فناورانه ندارند. همین عامل باعث عقبماندگی بخش خصوصی ایران در مقایسه با رقبای منطقهای شده است.»
ترکیب خطرناک قدرت و ترس
کارشناسان معتقدند دلیل اصلی چسبندگی این نسل به صندلیهای مدیریتی، ترکیبی از دو عامل است: قدرت و ترس. قدرت از آن جهت که این موقعیتها در ایران علاوه بر اعتبار اجتماعی، نفوذ اقتصادی واقعی دارند. ترس هم از آن جهت که بسیاری از این مدیران نگراناند با کنار رفتنشان، دیگر کسی سراغشان نیاید. یکی از اعضای سابق اتاق تعاون در گفتوگویی غیررسمی گفت: «وقتی ۳۰ سال در یک جایگاه هستی، آن جایگاه تبدیل به بخشی از هویتت میشود. برای همین، خداحافظی برایشان شبیه مرگ است.»
جوانها کجا هستند؟
پاسخ ساده است: پشت در ماندهاند. در اتاق بازرگانی تهران، از مجموع بیش از ۴۰ عضو هیئت نمایندگان، تنها پنج نفر زیر ۴۵ سال هستند. در اتاق تعاون ایران، هیچ عضو هیئت رئیسهای زیر ۵۰ سال وجود ندارد. در اتاق اصناف، این عدد به صفر مطلق نزدیک است.در حالی که در دنیا، حضور جوانان در این نهادها یک الزام ساختاری است. بهطور مثال، در اتاق بازرگانی آلمان، کمیتهای مستقل از مدیران جوان زیر ۴۰ سال تشکیل شده که در تصمیمسازیها نقش مشورتی دارند. در بریتانیا نیز، اتاقها موظفند حداقل ۲۰ درصد کرسیهای خود را به کارآفرینان نسل جدید اختصاص دهند.
وقت تحویل کلید رسیده است
نوسازی در بخش خصوصی، تنها به معنای تغییر سن نیست؛ بلکه به معنای تغییر ذهنیت است. اما شرط اولش، کناررفتن نسلی است که هنوز تصور میکند «جوانها باید صبر کنند تا تجربه پیدا کنند.» در حالی که تجربه، دیگر نه در اتاقهای دربسته بلکه در بازار جهانی، در استارتاپها، در شبکههای بینالمللی و در جریان واقعی کار شکل میگیرد. اتاقهای بازرگانی، اصناف و تعاون ایران در یک نقطه تاریخی ایستادهاند؛ یا باید جوان شوند، یا در خاطرهها بمانند.
وقتی در اروپا میانگین سنی رهبران بخش خصوصی زیر 60 سال است و در ایران بالای 75، یعنی ما 20سال از زمان عقبیم. نه فقط در سن، بلکه در تفکر و تصمیمسازی. تا وقتی که صندلیها از عطر دارو و صدای چرت میانجلسهای پر است، امیدی به حرکت بخش خصوصی نیست. کلید نوسازی در جیب پیرمردهاست، اما هنوز کسی جرات نکرده بگوید وقت آن رسیده که کلید را پس بدهند.