زیر پوست پنتاگون؛ وزارت دفاع در عصر بیثباتی

تحلیل بحران مدیریتی در دوره پیت هگست و پیامدهای آن برای ساختار نظامی آمریکا
هفت صبح| با گذشت تنها چند ماه از آغاز دولت دوم دونالد ترامپ، وزارت دفاع ایالات متحده به یکی از کانونهای پرتنش سیاسی و اجرایی بدل شده است. «پیت هگست» چهرهای رسانهای و چپگرای سابق که به طرز غیرمنتظرهای سکان پنتاگون را در دولت جدید در دست گرفت، اکنون در معرض انتقادهای جدی از جانب چهرههای کلیدی جمهوریخواه قرار دارد؛ انتقادهایی که فراتر از اختلافات حزبی، به نشانهای از بیثباتی مدیریتی در قلب بزرگترین ساختار نظامی جهان تبدیل شده است.
والاستریت ژورنال در گزارشی مفصل، از ناتوانی هگست در اداره بدنه عظیم و پیچیده وزارت دفاع پرده برداشته؛ نهادی با بیش از سه میلیون نیروی انسانی و بودجهای بالغ بر یک تریلیون دلار. در مرکز این ناکارآمدی، نام «ریکی بوریا» رئیس دفتر موقت هگست، بارها تکرار میشود؛ چهرهای غیرحرفهای، فاقد رتبه نظامی بالا و دارای ارتباطات سیاسی پرمسئله.
یک دفتر، چند تصمیم جنجالی
هگست نه با ژنرالها و بدنه رسمی پنتاگون، بلکه با حلقهای از مشاوران شخصی وارد میدان شده؛ حلقهای که نهتنها تجربهای در مدیریت نظامی ندارند، بلکه در مواردی نیز موجب بروز رسواییهای امنیتی شدهاند. ماجرای انتشار اطلاعات محرمانه عملیات علیه انصارالله در پیامرسان سیگنال، آن هم از طریق تلفن شخصی وزیر، زنگ خطری جدی برای ساختار امنیتی وزارت دفاع بود.
این حادثه که اکنون توسط نهاد نظارتی پنتاگون در حال بررسی است، نشان داد که چطور بیتجربگی سیاسی میتواند امنیت ملی را به مخاطره اندازد. در ادامه، هگست با تعلیق سه مشاور ارشد به ظن افشای اطلاعات، فضای درون پنتاگون را بیش از پیش امنیتی و پرتنش کرد هرچند هیچ سندی علیه آنها منتشر نشد.
همچنین تلاش برای انتصاب رسمی بوریا بهعنوان رئیس دفتر با مخالفت کاخ سفید مواجه شد اما در نهایت به دلیل پافشاری هگست و حمایت ترامپ، بینتیجه ماند. در همین زمان، برخی فرماندهان نظامی از گفتوگوهای حساس و جلسات استراتژیک کنار گذاشته شدند. در یک مورد، دعوت از ایلان ماسک برای نشست امنیتی بهصورت ناگهانی لغو شد اما ژنرالها تا لحظه جلسه از این تصمیم بیخبر بودند، نشانهای دیگر از مدیریت مبهم و فردمحور هگست.
وقتی ژنرالها در حاشیه میمانند
در فضایی که تصمیمگیری در وزارت دفاع بر محور حلقهای بسته از مشاوران غیرنظامی میچرخد، نقش ژنرالها به حاشیه رانده شده است. ژنرال «داگلاس سیمز» از فرماندهان کلیدی ارتش، بدون ترفیع به بازنشستگی فرستاده شد. ژنرال بازنشسته «کریستوفر کاولی» بهدلیل اظهارات صریح در مورد سیاستهای روسیه و اوکراین، در آستانه برکناری قرار گرفت، صرفاً به این دلیل که نظراتش با تمایل ترامپ برای نزدیکی به پوتین در تضاد بود.
افزون بر آن، انتقادات به عملکرد بودجهای هگست نیز بالا گرفته است. پیشنهاد اولیه پنتاگون با افزایش واقعی همراه نبود و موجب نارضایتی گسترده در میان جمهوریخواهان شد. در واکنش، کمیته بودجه سنا بهسرعت لایحهای با ۲۱.۷ میلیارد دلار افزایش تصویب کرد که بهنوعی بیاعتمادی به مدیریت مالی هگست را آشکار کرد.
با وجود این وضعیت، کاخ سفید و شخص ترامپ همچنان از وزیر دفاع خود دفاع میکنند. «آنا کلی» سخنگوی کاخ سفید، گفته است: «رئیسجمهور ترامپ کاملاً به پیت هگست اعتماد دارد.» اما در سوی دیگر، چهرههایی چون «دان بیکن» عضو جمهوریخواه و ژنرال سابق، آشکارا گفتهاند: «اگر من رئیس او بودم، اخراجش میکردم.»
فراتر از فرد؛ ساختار و آینده شکننده امنیتی آمریکا
آنچه امروز در پنتاگون میگذرد، صرفاً اختلاف بر سر شخصیت وزیر دفاع نیست و با شکاف خطرناکی در درون ساختار امنیتی ایالات متحده مواجهایم؛ شکافی میان مدیریت سیاسی و فرماندهی نظامی، میان وفاداری به حلقه قدرت و ضرورتهای فنی اداره یک ابرنهاد نظامی - امنیتی. اگر این بحران در زمان مناسب مهار نشود، ممکن است تبعاتش فقط محدود به واشنگتن نباشد؛ بلکه در تصمیمات راهبردی بینالمللی نیز انعکاس یابد؛ در اوکراین، در تایوان یا حتی در خاورمیانه.