زخمی بر پیکر ضاحیه| خوانش عکسی تلخ از تقابل شیعیان با نیروهای امنیتی در جاده قدیم فرودگاه بیروت

خیابانی که در جریان حملات اسراییل ضربات سختی به آن وارد آمد
هفت صبح| این قابی است که ضاحیه به خود ندیده بود. قابی که میبینید از خیابان قدیم فرودگاه گرفته شده است. خیابانی که در جریان حملات اسراییل ضربات سختی به آن وارد آمد. آن گوشه عکس، تصویری از فرمانده شهید محور مقاومت ایران؛ سردار قاسم سلیمانی است.
آن طرف جمعی از شیعیان معترض به لغو پروازها از ایران به بیروت و این طرف نیروهای امنیتی. آتشی که از لوله تفنگها بیرون میآید مینشیند کنار خبرهایی که از زدن گلولههای اشکآور میشنویم و از خود میپرسیم که چه شد که آسمان بیروت ناگهان این قدر برای این گروه و نیز برای ایران تیره و تار شد.
فرودگاه بیروت، تنها راه عبور و مرور هوایی در پایتخت لبنان در منطقه ضاحیه قرار دارد. حومه جنوبی بیروت که محل زیست شیعیان وفادار به حزبالله و همراه با ایران است و البته محلهای ارزانقیمت چه برای سکونت و چه برای خرید و صد البته بسیار شلوغ. حالا اما در آستانه تشییع سیدحسن نصرالله و سید هاشم صفیالدین، رویدادی که احتمالا بزرگترین رویداد تاریخ حزبالله است، هواپیمایی کشوری لبنان مسیر پروازی به بیروت را بسته است.
فعلا گفته شده این وضعیت تا ۱۸ فوریه ادامه پیدا خواهد کرد که میشود ۳۰ بهمن. وزیر خارجه هم با همتای لبنانی خود صحبت کرده و ایران با بازگرداندن دو پرواز لبنانی که برای بازگرداندن لبنانیهای ساکن یا مقیم یا مسافر به ایران بود تلاش کرده اهرم فشاری در دست داشته باشد ولی همه چیز در هالهای از ابهام است.
بهانه انتقال پول و بنا به برخی تعابیر انتقال اسلحه از ایران به لبنان از طریق هواپیما است و شاکی ایالات متحده و اسرائیل. رژیمی که هنوز بخشهایی از خاک لبنان را در اشغال دارد ولی خب کیست که نداند این جنگی برای آینده است. آیندهای که در آن قرار است دو ایده بازسازی محور در برابر تلاش برای نابودی محور قرار بگیرد و خب با از دست رفتن تقریبی سوریه، لبنان نقش مهمتری نسبت به قبل دارد.
فارغ از این نکتههای سیاسی اما، ماجرای اصلی رنجی است که شیعیان لبنان این روزها میکشند. گروهی در اکثریت جمعیتی ولی در اقلیت سیاسی در این کشور که چه در ماجرای پیجرها و چه در ماجرای جنگ و چه در ماجرای ترور سید حسن نصرالله و باقی فرماندهان حزبالله، آسیبهای جسمی و مالی و روحی فراوانی دیدند و حالا بگی نگی میشود گفت که حس بیپناهی دارند.
حسی که برخی اوقات باعث بالا گرفتن برخی اختلافات سیاسی و تکنیکی هم میشود. پوشیدنی نیست که فرماندهی حزبالله در حال حاضر تلاش دارد ساختار خود را حفظ کند و با دوری از تنش، از ضربات آتی جلوگیری کند ولی بدنه خشمگین، شاید نمیتواند به راحتی احساسات خود را کنترل کند و از این رو حتی از برخی بیانیههای سیاسی و رسانهای که از سوی حزب میآید دلخوریهایی به وجود آمده است.
با این حال، شاید باید به روحیه لبنانی این گروه امیدوار بود. یک روحیه خاص که خود را از دل سختیها بیرون میکشد. خواه این سختیها رنجی باشد که از حکومت عثمانی به شیعیان میرسد و خواه رنجی باشد که از همراهی با فلسطینیها در برابر اسراییل به این گروه رسید و خواه رنج اشغال حدود ۱۸ ساله جنوب. آن روحیه اگر حفظ شود؛ میتوان از این تصاویر هم عبور کرد و آن را بخشی از طبیعت تنش بعد از تغییر موازنه قوا تفسیر کرد. آیا زخم ضاحیه مرهمی پیدا خواهد کرد؟ کمی باید به تقویم فرصت بدهیم.