گیاهان ایران بیصدا محو میشوند
نزدیک به ۴۰ درصد گونههای گیاهی کشور را طی دو قرن از دست دادهایم
هفت صبح| کارشناسان میگویند انقراض انسان ساخت گونههای گیاهی طی دو قرن، 40 درصد از گونههای گیاهی کشور را تحت تاثیر قرار داده است و امروز به دلیل دخل و تصرفهای گسترده، حرص و طمع و ویلاسازی در مناطق بکر کشور به همراه بهرهبرداریهای غیرمسئولانه بخش زیادی از گونههای گیاهی خود را از دست دادهایم. حبس آب پشت سدها نسل گیاهان ماندابی را با خطر جدی مواجه کرده و بلندمازو که هدف چکش جنگلبانها بوده، حال و روز خوشی ندارد.
صدای انقراض گونههای گیاهی ایران گویا به گوش هیچ کس نمیرسد. امروز تقریبا تمام مردم ایران میدانند که یوزپلنگ آسیایی در طبیعت ایران نفسهای آخر را میکشد اما هیچکس نمیداند که چه بر سر گیاهان این کشور آمده است. گیاهان اولین حلقه از زنجیره غذایی حیات روی کره زمین را تشکیل میدهند ولی هیچ کس صدای لگدکوب شدن علفها و گونههای اندمیک ایران زیر پای صعودکنندگان به قله دماوند را نمیشنود.
گیاهانی که بیصدا منقرض میشوند، به دنبال خود سایر زنجیره حیات را تحت تاثیر قرار میدهند اما مسئولان به جای آنکه حق حیات گیاهان را به رسمیت بشناسند و برای جلوگیری از انقراض آنها چارهای بیاندیشند، به دنبال راهکارهای مصنوعی برای تداوم نسل حیات وحش هستند.
اطلاعات خوبی از روند انقراض گیاهان داریم
درباره انقراض گونههای گیاهی به اندازه جانوران صحبت نمیشود اما ولیالله مظفریان عضو هیئت علمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور اطلاعات موجود در رابطه با روند انقراض گونههای گیاهی موجود در ایران، منطبق بر استانداردهای مد نظر اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت (IUCN) را مناسب توصیف میکند.
او که 20 سال قبل با همکاری سازمان حفاظت محیط زیست مطالعهای درباره وضعیت انقراض گونههای گیاهی انجام داده، این مطالعه را سه یا چهار سال قبل هم تکرار کرده و در گفتوگو با «هفت صبح» شرایط گیاهان ایران نسبت به گذشته را بحرانیتر توصیف میکند.
این عضو هیئت علمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور احتمال میدهد که طی تقریبا 200 سال بیش از 40 درصد از گونههای گیاهی ما نابود شدهاند. به لطف سیاستهای خودکفایی گندم و کاشت زیتون، خودخواهی برای تصاحب ارتفاعات و استقرار کاخها در ارتفاعات دو هزار و سه هزار در معرض تهدید جدی قرار دارند زیرا لانههای اکولوژیک گونههای گیاهی کوچک شده و به همان نسبت جایگاه و رویشگاه این گونهها آب رفته است در حالی که فقط یک تعداد از گیاهان قابلیت فرار دارند.
خداحافظی با گیاهان ماندابی
به لطف سدسازیها و تشدید خشکسالی دیگر چشمهای باقی نمانده که کنارش گیاهان ماندابی زندگی کنند. با این تفاسیر آیا گونههای ماندابی اندمیک ایران (گونههایی از گیاهان یک منطقه که در محدوده جغرافیایی مشخصی زندگی میکنند و نظیرشان در جای دیگری از جهان یافت نمیشود) در معرض خطر نابودی هستند؟
مظفریان در این رابطه توضیح میدهد: من فکر میکنم که گونههای ماندابی غیر اندمیک هم در معرض نابودی هستند. دریاچه هامون سیستان را در نظر بگیرید. در هامون سیستان حداقل 15 گیاه آبزی وجود داشت. گونه «آب فنر » (Vallisneria spiralis) یکی از گونههای شاخص این تالاب بود که دیگر پیدا نمیشوند و در معرض خطر نابودی است زیرا این گیاه در مرداب انزلی هم رشد و نمو میکرد اما با گذراندن خط کمربندی از دل دریاچه انزلی، خیلی خبر موثقی از این گونه نداریم.
تشدید خطر انقراض با آتشسوزیها
مظفریان درباره شرایط گونههای جنگلی ایران هم به طغیان آفات و بیماریها اشاره کرده و میگوید: ما متاسفانه در سالهای گذشته بخش بزرگی از جنگلهای شمشاد خزری را به علت آفات و بیماریها از دست دادیم. امروز هم با این اپیدمی که پیش آمده است و با تغییرات سطح زمین و بیمبالاتی درباره جنگل و اینکه هر لحظه شاهد آتشسوزی و مسایلی از این دست هستیم، دیگر هرچیزی ممکن است در معرض خطر نابودی قرار بگیرد. او یکی از گونههای جنگلی در معرض نابودی را بلندمازو (Quercus castaneifolia) اعلام میکند و بر این باور است که امروز نه تنها جنگلهای خزر بلکه ناحیه زاگرس هم هر لحظه در معرض نابودی است. زیرا نگاه ما، نگاه بهرهبرداری غلط از منابع است.
صدای حذف برخی گونههای جنگلی
وحید اعتماد دانشیار گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران نیز درباره وضعیت انقراض گونههای گیاهی ایران به «هفت صبح» میگوید: انقراض و از بین رفتن گونهها در دورههای مختلف زمین شناسی بوده است ولی آنها بیشتر جنبه طبیعی داشتهاند. در حالی که امروز ما با انقراضهای انسان ساخت به علت بهرهبرداریهای بیش از حد مواجهیم. امروز قارچ ترافل از جنگل جمع شده و چرخه طبیعی این اکوسیستم را مختل میکند یا گیاهان مرتعی مورد تغذیه انسان در تمام کوهستانها ریشهکن میشوند.
به گفته این دانشیار گروه جنگلداری دانشگاه تهران تغییر اقلیم منشا انسانی دارد. ریشه کاهش بارندگی به مسئله آلودگی هوا، ریزگرد و بالا رفتن درجه حرارت به دلیل از بین رفتن پوشش گیاهی و مسدود کردن جریانهای رودخانهای باز میگردد.او درباره انقراض گونههای جنگلی بر این باور است که از مدتها پیش که بهرهبرداری از جنگلها آغاز شده، صدای حذف برخی گونههای جنگلی از جمله شبخسب به گوش میرسد. درخت لیلکی در معرض خطر انقراض قرار میگیرد و پس از آن بیماری مرگ نارون در جنگل شیوع یافته و ملجها یکی پس از دیگری حذف میشوند.
او با اتکا به اظهارات قُرقبانهایی که در جنگلها حضور داشتهاند، دخالت در توده جنگلی و تغییر شرایط رطوبتی اطراف درختان ملج را عاملی برای فراهم شدن شرایط شیوع بیماری مرگ نارون معرفی میکند. بعد از آن هم آفتی به جان شمشادها میافتد که در عرض دو سال از آستارا تا گلیداغی این گونه را تحت تاثیر قرار میدهد و تمام پایههای شمشاد خشک میشوند. اکنون در برخی مناطق جنگلی مثل پونل، یخکش یا جنگل خیرودکنار زادآوری شمشاد را میبینیم یا در دره کسیلیان که آب رودخانه از آن عبور میکند، شاهد شمشادهایی هستیم که هنوز سالم ماندهاند.
او عدم رعایت شرایط قرنطینه در کشور را زمینهساز ورود قارچها و باکتریهای بیماریزا به جنگلها معرفی میکند. ضمن آنکه محمولههای چوب با پوست، ممکن است سوسکهای چوبخوار و پوستخوار جدید را روانه جنگلها کند و گونههای زیادی را تحت تاثیر قرار دهد.به گفته دانشیار گروه جنگلداری دانشگاه تهران دستکاری در طبیعت، کاهش بارندگی به دلیل از دست رفتن تاج پوشش و تغییر فرم بارش میتواند گونههای گیاهی را در معرض خطر انقراض قرار دهد.
حذف گونههای گیاهی خطری است که تداوم نسل گونههای جانوری ایران را هم تهدید میکند اما نه تنها برای کاهش مخاطرات انقراض گونههای گیاهی برنامهای نداریم بلکه به نظر میرسد که سازمان حفاظت محیط زیست حتی در مناطق حفاظت شده هم برنامه مدونی برای احیای پوشش گیاهی ندارد و به همین خاطر برای حفظ گونههای علفخوار، سالانه بخش زیادی از اعتبارات این سازمان صرف خرید علوفه برای تغذیه حیات وحش مناطق حفاظت شده میشود!