لباسی از جنس فرهنگ | رنگارنگ همچون لباس زنان گیلانی

درباره لباس محلی گیلان که بازتابی از فرهنگ، رنگ، طبیعت و هویت زنان و مردان شمال است
هفت صبح، مریم محمودخواه| باران نرم و بیوقفه بر سقفهای شیروانی خانهها میبارد، بوی خاک نمخورده در کوچهها پیچیده و هوای ابری و بوی خاک؛ دل از هر رهگذری میبرد. هوا بوی زندگی میدهد و زمین سخاوتی بینهایت دارد! آسمان همیشه دلش برای اهالی میتپد و با بارانهای بیوقفه، غصه را از دل مردم این مدار جغرافیایی پاک میکند. اینجا گیلان است! قطعهای از بهشت که با آسمان آبی و زمین سبزش چنان مردمش را سیراب از نعمت میکند که بینیازند از هرچه نیاز.
بوی برنج و ماهی و باران و دریا
در میان شالیزارهایی که بوی برنج و شالی، آدمی را مست میسازد و درمیان سبز آبی زمین و دریا، اولین چیزی که چشم را خیره میکند، رنگارنگی لباس زنان محلی است؛ لباسهایی که گویی خودشان ادامهای از جنگلهای سبز و شالیزارهای درخشاناند. سفر من به گیلان برای نوشتن این گزارش، سفری به گذشته و حال است؛ به دنیایی که در آن پارچههای چهارخانه، جلیقههای زریدوزی و کفشهای دستدوز، زبان گویای تاریخ و هویت مردمیاند که هنوز به ریشههایشان وفادار ماندهاند.
مردم گیلان ریشه در دریا دارند و زمین و لباسهایشان به رنگ طبیعت است. در لباسهای مردم گیلان پارچههای زیادی به کار میرود که نشان از سخاوت آنان دارد. همانطور که برنجی که از زمین برداشت میکنند، ماهی که از دریا میگیرند و بارانی که از آسمان میبارد را با دیگر مردمان این سرزمین تقسیم میکنند.
لباسهای گیلانی در بسیاری از آیینهای بومی نقشی کلیدی دارند. مثلاً در آیینهای برداشت برنج، زنان با چادرشبهای رنگارنگ به مزارع میروند و این پوشش، نهتنها محافظت از آفتاب و رطوبت است، بلکه نمادی از شادی حاصل از برداشت محصول هم هست. در مراسم عزاداری محرم، رنگ مشکی غالب میشود و زنان چادرشبهای ساده و بیتزئین میپوشند.
رنگارنگ همچون لباس زنان گیلانی
لباس زنان گیلان به دلیل تنوع رنگ، طرح و لایهبندی از جذابترین نمونههای پوشش سنتی ایران به شمار میآید. این پوشاک اغلب ترکیبی از دامنهای چیندار، پارچههای چهارخانه و جلیقههای پرکار است که در کنار روسریهای گلدار، هویتی منحصربهفرد به زنان گیلانی بخشیده است. مهمترین و شناختهشدهترین بخش پوشاک زنان گیلان پارچهای چهارخانه و رنگارنگ به نام چادرشب است که به شکل دامن بلند استفاده میشود.
رنگهای سرخ، آبی، سبز و زرد در آن بیشترین کاربرد را دارند. چادرشب علاوه بر کاربرد روزمره در مزارع و خانه، در آیینهای محلی نیز جایگاه ویژهای داشته و نمادی از نشاط، پویایی و روحیه کار زنان گیلانی است. شلیته دامنی کوتاه و پرچین است که زیر چادرشب پوشیده میشود. جنس آن معمولاً از نخ یا مخمل است و با نواردوزی و قلابدوزی تزیین میشود. شلیته به زنان امکان حرکت آزادانه در فعالیتهای روزانه و نیز رقصهای محلی را میداده است.
این لباس نمادی از سرزندگی و جنبوجوش زنان شمالی است. «یل» جلیقهای مخملی یا ابریشمی که اغلب با سکهدوزی و زریدوزی آراسته میشود. این بخش از لباس بیشتر در مهمانیها و مراسم خاص کاربرد داشته و نشاندهنده وضعیت اقتصادی خانواده بوده است.
زنان مسن بیشتر از لچک (روسری مثلثی) استفاده میکردند و زنان جوان به روسریهای گلدار بزرگ علاقهمند بودند. طرحهای گلدار ارتباط مستقیم با طبیعت سرسبز گیلان داشت و نشاندهنده روحیه لطیف زنان بود. چوموش یا (چارق) نیز کفش چرمی دستدوز است که مقاومت بالایی در برابر رطوبت و سرما دارد. این کفش اغلب توسط زنان کشاورز و دامدار استفاده میشده است.
بازار همیشه زنده رشت
سفرم به بازار رشت سفری بیهمتا بود چراکه این بازار همیشه پر از صداست؛ بوی ماهی تازه، ترشیهای رنگارنگ، سبزیهای کوهی و فریاد فروشندگان، فضایی میسازد که شبیه به هیچ کجای دنیا نیست. در میان این شلوغی، چشمم به زنی افتاد که با چادرشب چهارخانه قرمز و سبز، از کنار بساط پارچهفروشی میگذشت. دامنش با هر قدم موج میخورد و برق نواردوزی شلیتهاش از زیر چادرشب پیدا بود.
آمنه، زنی حدوداً 50ساله از روستاهای اطراف فومن بود. صدا و نگاهش چنان صمیمی بود که انگار بخشی از همان رنگها و نقشهاست. وقتی از او پرسیدم چرا هنوز لباس سنتی میپوشد، با لهجه شیرین تالشی گفت: «دخترجان، این لباس برای ما مثل شناسنامهای. مادرم با همین چادرشب در شالیزار کار میکرد. وقتی باران میگرفت، همین پارچه رو به دورش میپیچید و ادامه میداد. راحت، سبک و قشنگ است. مگه چیزی بهتر از این هست؟»
زینب؛ پیرزنی که شلیته آبی و جلیقه مخملی سبز بر تن داشت و برای خرید گلگاوزبان به بازار آمده بود، درباره لباسش میگوید: «ما لباسهایمان را خودمان میدوختیم. پارچه را یا میخریدیم یا خودمان میبافتیم. هر سوزندوزی و نواردوزی که روی لباس هست، حکایت یک زن گیلانیست که شبها کنار چراغ نشسته و دلش را روی پارچه گذاشته است.» لباس مردم گیلان برای آنها فقط پوشاک نیست؛ بلکه یک داستان زنده از زندگی و عشقشان به کار و زمین است.
لباس مردان گیلانی
اگرچه لباس مردان گیلان نسبت به پوشاک زنان سادهتر است اما همچنان بار فرهنگی زیادی را بر دوش دارد. شلوار گشاد از اجزای اصلی لباس مردان گیلانی است که شلواری راحت از جنس پارچههای ضخیم و بادوام است و برای کار در مزرعه و دامداری به کار میرود.جلیقه و کت پشمی از پشم گوسفند تهیه میشود و با دکمههای چوبی یا فلزی بسته میشود. این کتها نمادی از سختکوشی مردان روستایی بود.
کلاهنمدی (گلاخود) در مناطق کوهستانی دیلمان و ماسال بسیار رایج بود و علاوه بر کارکرد حفاظتی، بهعنوان نمادی از مردانگی و قدرت عشایر شناخته میشد. چموش یا چاروق نیز کفشی چرمی و مقاوم که توسط دستدوزان محلی ساخته میشد و برای مسیرهای کوهستانی کاربرد فراوان داشت. پاتاوه یا همان پاتابه همپوششی است که مردان گیلانی بهدور پاهای خود میپیچند تا از سرمای زمستان در امان بمانند.
سفری به کوهستان ماسال
چند روز بعد به ماسال رفتم؛ جایی که کوهها در مه پنهاناند و خانهها بر دامنهها نشستهاند. هوای سرد و رطوبت کوهستان، دلیل اصلی ضخیمتر بودن لباسهای مردان و زنان این منطقه است. در این منطقه معمولاً هوا سرد است و پاها بهخوبی پوشیده میشود.
نماد رنگها در دل طبیعت
در مسیر بازگشت، باران تندی گرفت. دامنهای چهارخانه زنان که در کوچههای روستا دیده میشد، در مه باران مثل پرچمهایی رنگی میرقصیدند. در ذهنم معنای رنگها مرور میشد: قرمز و نارنجی، نماد شادی و انرژی؛ سبز، یادآور جنگلها و باران؛ آبی، نشانی از دریای خزر؛ و مشکی، نشانه عزاداری.
برای زنان گیلانی انتخاب رنگ تصادفی نیست. هر رنگ معنایی دارد و در هر مراسم، رنگی خاصی جلوه میکند. در عروسیهای سنتی، زنان با دامنهای رنگین و شلیتههای پرچین در کنار موسیقی محلی، فضایی شاد و پرنشاط خلق میکردند. در مراسم عزاداری، پوششها به سمت رنگهای تیره و ساده میرفت تا احترام به آیین حفظ شود. امروزه همچنان زنان سنتیتر در عروسیها لباس قاسمآبادی بر تن دارند و برخی زنان جوان نیز هنگام پایکوبی این لباس را میپوشند و رقص مخصوص آن را دارند.
امروزه با گسترش صنعت گردشگری و توجه به بومگردی، لباس محلی گیلان به یکی از جاذبههای مهم فرهنگی تبدیل شده است. گردشگران داخلی و خارجی در سفر به روستاهای گیلان با پوشاک سنتی مواجه میشوند که بخشی از تجربه ناب سفر آنها را میسازد. بسیاری از جشنوارههای محلی و نمایشگاههای صنایعدستی، لباسهای سنتی را بهعنوان عنصری هویتی معرفی میکنند. تولید این پوشاک نیز منبع درآمدی برای صنعتگران محلی و زنان روستایی به شمار میرود.
جالب است که لباس سنتی گیلان تنها در موزهها یا مراسم سنتی باقی نمانده است. طراحان مد ایرانی و حتی خارجی در سالهای اخیر از طرحهای چهارخانه چادرشب، چینهای شلیته و رنگهای شاد آن در طراحیهای مدرن الهام گرفتهاند. لباسهای الهامگرفته از گیلان در برخی فشنشوها بهنمایش درآمده و توجه مخاطبان را جلب کرده است. این روند نشان میدهد که لباس محلی میتواند با حفظ اصالت، خود را با دنیای امروز هماهنگ کند.