کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۷۸۷۴۴
تاریخ خبر:

چرا چپ‌ها کوهنوردی را دوست دارند؟

چرا چپ‌ها کوهنوردی را دوست دارند؟

هر دو هفته یک کوهنورد ایرانی در کوهستان کشته شده است

هفت صبح| انجمن پزشکی کوهستان ایران می‌گوید که در استان تهران از ابتدای سال ۱۴۰۳ تعداد ٢٣٤ حادثه دیده و ۶ فوتی در حوادث کوهنوردی استان تهران داشته‌ایم. تقریبا دیگر هیچ مقام و مسئولی باقی نمانده که به صعود از کوه تذکر نداده باشد. حتی در آخرین مورد مدیر تیم‌های عملیاتی سازمان امداد و نجات گفته بود که مردم نسبت به مهارت‌های فردی خود اعتماد زیادی دارند که با این برف و بوران از کوه بالا می‌روند.

 

بررسی اخبار مفقودی کوهنوردان نشان می‌دهد که در کل کشور هر دو هفته یک کوهنورد ایرانی در کوهستان کشته شده است. روز پیش مدیرعامل هلال‌احمر استان تهران به هفت صبح گفت که  از ابتدای سال جاری تاکنون، ۱۸۰ حادثه کوهستانی در ارتفاعات تهران رخ داده که در مجموع ۲۳۴ نفر دچار حادثه شدند. متأسفانه، در این حوادث ۶ نفر جان خود را از دست داده‌اند. 

 

تیم حفاظتی فدراسیون کوهنوردی معتقد است که بخش عمده‌ای از این حوادث ناشی از عدم آشنایی به مسیرها، نداشتن تجهیزات مناسب کوهنوردى و شرایط نامساعد جوی است.  آخرین مورد مفقودی مربوط به استان کردستان، نزدیک به بانه است. در تاریخ ۱۰ اسفندماه خبری مبنی بر مفقودی کوهنوردان در محدوده هفت‌تاش در بانه استان کردستان مخابره شد.

 

یکی از کوهنوردان که از ناحیه پا دچار شکستگی شده بود به پایین منتقل و تحویل عوامل اورژانس شد. از ۶ نفر مفقودی ۲ پیکر اواخر شب پیدا شد. عملیات امداد ادامه داشت، اما متاسفانه پیکر آن‌ها ۱۱ اسفندماه ساعت ۹ صبح کشف شد. همزمان با این حادثه، در بوشهر نیز حادثه‌ای داشتیم که خوشبختانه هر ۳ کوهنورد توسط امدادگران جمعیت هلال احمر نجات پیدا کردند.

 

جان باختن شش کوهنورد در حالی این هفته خبری شده که همین هفته پیش کوهنوردان دیگری در اشترانکوه جان خود را از دست دادند. هم زمان 6 نفر در روستاهای اطراف تهران مفقود شده بودند. هفته پیش هم سه کوهنورد دیگر در دماوند جان خود را از دست دادند. دیروز ایران آنلاین نوشت که در سال جاری از فروردین‌ماه تا ۱۰ اسفندماه ۱۴۰۳، ۴۹ حادثه کوهنوردی به دلایل مختلفی همچون مفقودی، نامساعد بودن وضعیت جسمانی کوهنورد، گرفتاری در برف، کولاک یا بهمن، گم شدن در مسیر یا سقوط در دره و ... اتفاق افتاده که بر اثر آن متاسفانه ۲۵ کوهنورد جان باخته و ۶۷ نفر مصدوم شدند یا توسط نیروهای امدادی از مرگ نجات پیدا کردند.

 

حالا خطر بعدی چهاردهم اسفند است. از روز سه‌شنبه ۱۴ اسفندماه سامانه بارشی وارد کشور می‌شود که رشته کوه زاگرس را سخت تحت تاثیر قرار می‌دهد. روزهای ۱۴، ۱۵ و ۱۶ اسفندماه رشته کوه البرز هم بارش‌هایی خواهد داشت. روز پنجشنبه و جمعه ۱۷ و ۱۸ اسفندماه بارش‌های سنگین در انتظار رشته کوه‌های البرز و زاگرس خواهد بود. از همین هفته سازمان هوایی اعلام کرده که این هفته به طور کلی شرایط صعود به هیچ عنوان وجود ندارد.با این حال کوهنوردی همیشه دارای مضامین صبوری و مبارزه بوده. احتمالا همین موضوع هم باعث شده که افراد حتی در شرایط سخت هم دست از صعود نکشند. 

 

کو‌هنوردی و آرمان‌های مقاومتی

پیوند کوهنوردی با سنت چپ و گرایش‌های سوسیالیستی شاید در نگاه اول عجیب به نظر بیاید، ولی وقتی به گذشته و زمینه‌های اجتماعی نگاه کنیم، می‌بینیم که کوهنوردی در بعضی دوره‌ها و مناطق، با ارزش‌ها و آرمان‌های چپ‌گرایانه گره خورده است. برای مثال در قرن نوزدهم و بیستم اروپا ابتدا کوهنوردی یک ورزش اشرافی بود که ثروتمندان و نخبگان به آن علاقه داشتند. اما با گسترش جنبش‌های کارگری و سوسیالیستی، به‌خصوص در کشورهایی مثل آلمان، اتریش و سوئیس، کوهنوردی کم‌کم رنگ‌وبوی مردمی گرفت.

 

در آلمان گروه‌های کارگری و سوسیالیست‌ها کلوپ‌های کوهنوردی خود را مثل « Naturfreunde » (دوستان طبیعت) سال 1895  راه انداختند. این گروه‌ها با شعار «طبیعت برای همه، نه فقط برای ثروتمندان!»کوهنوردی را راهی برای دسترسی توده‌ها به طبیعت می‌دیدند. به خصوص اینکه در کوهنوردی افراد با حداقل امکانات باید سر می‌کردند و به همدیگر وابستگی زیادی دارند. این مضمون در اتحاد جماهیر شوروی هم وجود داشت و مردم در کشورهای بلوک شرق توده‌ها را به فعالیت‌های سالم و جمعی و روحیه سوسیالیستی تشویق می‌کردند.

 

وقتی سراغ ایران می‌آییم رد اشتیاق به  کوهنوردی را در بین چپ‌گراها مثل حزب توده یا گروه‌های چریکی می‌شود دنبال کرد. برای چپ‌گراهای ایران هم، کوهنوردی گاهی نمادی از مبارزه و مقاومت بود. صعود به قله، مثل ایستادگی در برابر ظلم و سختی‌ها دیده می‌شد. مثلاً در خاطرات بعضی فعالان دوره، مثل نوشته‌های احمد شاملو اشاره‌هایی به کوهنوردی به‌عنوان یک تجربه جمعی و معنادار وجود دارد.

 

جنبش‌های چپ، به‌خصوص بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که حزب توده ضعیف شد، به دنبال راه‌های جدید برای مبارزه بودند. به همین دلیل هم  چریک‌ها به کوه و جنگل به‌عنوان پایگاه مقاومت نگاه می‌کردند. بعد از سرکوب‌های دهه ۴۰، شهرها برای چپ‌گراها ناامن شده بود. کوه‌ها، به‌خصوص در شمال ایران، پناهگاهی امن برای آنها به حساب می‌آمد. این علاقه به کوه با نقد چپ‌ها به زندگی ماشینی و سرمایه‌داری هم همراستا بود؛ به همین خاطر کوهنوردی به عنوان یک بازگشت به طبیعت و دوری از استثمار شهری دیده می‌شد که واقعه سیاهکل ایده عملگرایانه از این تفکر در سال 1349 بود.

 

یکی از پررنگ‌ترین پیوندها بین ادبیات و تاریخ چپ و کوهنوردی را باید همین نقطه عطف سیاهکل بدانیم. بیژن جزنی، اشرف دهقانی، حمید اشرف و چهره‌های دیگر بودند که واقعه سیاهکل را رقم زدند. گروهی که از طبیعت برای مبارزه استفاده کردند. مدت‌ها در کوه‌های البرز و جنگل‌های گیلان تمرین می‌کردند و این کوهنوردی‌ها که به گلگشت هم نام داشت نوعی تمرین استقامت و زندگی در شرایط سخت به حساب می‌آمد.


 

کدخبر: ۵۷۸۷۴۴
تاریخ خبر:
ارسال نظر