کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۷۵۴۵۴
تاریخ خبر:

پنج روز در جهنم منفی ۴۹درجه‌| گزارشی پرجزئیات از‌ تراژدی صعود کوهنوردان لارستانی به ‌دماوند

پنج روز در جهنم منفی 49درجه‌| گزارشی پرجزئیات از‌ تراژدی صعود کوهنوردان لارستانی به ‌دماوند

آنها پیکر سارا را همان‌جا که سرما بر او پیروز شد، به برف‌ها می‌سپرند و تصمیم به فرود از مسیر جنوبی می‌گیرند

هفت صبح| ‌فقط نیم ساعت.فقط نیم ساعت فاصله داشتند تا به قله برسند اما در چند صدمتری آن متوقف شدند. اول سارا ایستاد و تصویر قله در نگاهش یخ زد. بعد از او رحمان متوقف شد. دو روز پیش مهدی را پیدا کردند و تا زمان نوشته شدن این گزارش جست‌وجوها برای محمد، نفر آخر ادامه دارد. 
 

رحمان فصاحت، سارا خوشه‌چین، مهدی ضیاپور و محمد رنجبر. این‌ها نام آن چهار کوهنورد است. رد پای دو نفر اول روی یکی از گردنه‌های دماوند در ارتفاع 5 هزار متری متوقف شده و جسم بی‌جانشان را دیگر تا حالا باید برف پوشانده باشد. نفر سوم، مهدی مربی آنها بود. او را دیروز زنده از دهان کوه بیرون کشیدند. نفر آخر، محمد است که هنوز اطلاعاتی از وضعیت او نداریم. 

 

روز اول، قدم اول

کوهنوردان لارستانی (شهری متمول با 150 هزار نفر جمعیت در جنوب فارس) از خیلی وقت پیش، تمرین‌هایشان را برای این صعود شروع کرده بودند. سه‌شنبه هفته قبل سوار هواپیما می‌شوند. مقصد اول تهران بود و مقصد دوم جبهه شمالی دماوند که می‌شود سمت مازندران. جمعه روز اول است. آنها بندکفش‌ها را محکم می‌بندند و راه می‌افتند. تا ظهر شنبه که اعلام مفقودی می‌شود چندین بار بین راه در پناهگاه‌های مختلفی توقف می‌کنند و دوباره با جمع کردن انرژی مجدد به راه ادامه می‌دهند.

 

روز دوم، آغاز تراژدی

 شنبه، خان آخر را باید پشت سر می‌گذاشتند. هوا هنوز روشن نشده بود که از پناهگاه بیرون می‌زنند و مسیری که پیش از این  بارها رفته بودند، طی می‌کنند. چقدر تا قله باقی مانده؟ 200 متر. گفتنش راحت است اما پیمودن این مسافت روی شیب تند دیو پای دربند با هوای برف و بورانی که نمی‌گذاشت چشم دو متر جلوتر را ببیند کار آسانی نیست. می‌گویند سرما در دمای قله کوه، موذیانه وارد بدن می‌شود، رنگ پوست را به کبودی مرگ می‌کشاند و بافت آن را از بین می‌برد. طوری که قربانی ممکن است متوجه علائم شروع آن نشود.

 

طلوع صبح شنبه، یعنی پنج ساعت بعد از اینکه آنها از پناهگاه خارج شده بودند، فشار سارا می‌افتد. تحلیل دکتر حمید مساعدیان متخصص پزشکی ورزشی، طب ارتفاع و پزشکی کوهستان در گفت‌وگو با روزنامه هفت صبح این است که «بعد از افت فشار سارا خوشه‌چین، دیگر اعضای تیم در دمای منفی 49 درجه و ارتفاع بالا، ماندگاری بیش از اندازه داشتند تا او را نجات دهند.» کوهنوردها هرگز نباید در چنین ارتفاع و سرمایی سر جای خود متوقف شوند. برای همین کم کم سرما زیر پوست سه کوهنورد دیگر هم می‌خزد.

 

آنها پیکر سارا را همان‌جا که سرما بر او پیروز شد، به برف‌ها می‌سپرند و تصمیم به فرود از مسیر جنوبی می‌گیرند. افراد بنا بر روایت فدراسیون دچار هایپوترمی  شده بودند و مشاعرشان را از دست می‌دهند. به همین دلیل دو نفر (رحمان و محمد) مسیر را گم می‌کنند و راهشان از مهدی جدا می‌شود. 

 

روز سوم، جهنم سفید

صبح یکشنبه هنوز همه امید داشتند که سه کوهنورد دیگر را می‌شود  پیدا کرد. آنها هزار و 400 متر از جایی که سارا روی برف‌ها دراز کشیده بود، پایین‌تر آمده بودند. مسیر یال دماوند را در شرایط کولاک و بوران در دمای 45 درجه طی می‌کردند که نفر دوم زمین‌گیر می‌شود. آفتاب یکشنبه غروب می‌کند و هیچ دسترسی به آنها هنوز برقرار نشده است. 

 

روز چهارم، تماس‌های ناموفق 

حالا دوشنبه صبح است و از تیم 4 نفره دو نفر جا مانده‌اند. راه این دو نفر هم از هم جدا شده و از هم بی‌خبرند. مهدی توانسته خودش را به یکی از پناهگاه‌ها برساند. 9 صبح بیست و دوم بهمن در گروه دوستانش پیامی ارسال شده. پیامی سه دقیقه‌ای که باد اجازه نمی‌دهد کلماتش را از هم تشخیص دهیم. اطلاعاتی از موقعیتش می‌دهد اما هر بار که تیم امداد به دل کوه می‌زد، بوران آن‌ها را پس می‌راند. دماوند قصد نداشت به این راحتی‌ها چیزی که بلعیده، پس دهد. یک بار دیگر حوالی 12 ظهر روز دوشنبه تماس مجددی با مهدی برقرار می‌شود.

 

مدیر تیم امداد و نجات کشور درباره آن تماس تلفنی می‌گوید: « این کوهنوردان به‌دلیل شرایط سخت محیطی و برودت شدید هوا، در تماس‌های خود با خانواده و دوستانشان اطلاعات متناقضی ارائه داده‌اند، به‌عنوان مثال، آقای ضیاپور در یکی از تماس‌هایش، اعلام کرده است که در حال بازگشت هستند، در حالی که به‌خاطر نمی‌آورد که یکی از همنوردان‌شان در ارتفاعات جان خود را از دست داده است، این موضوع یکی از عوارض هایپوترمی و سرمازدگی در کوهستان است.» هایپوترمی زمانی اتفاق می‌افتد که دمای بدن به 32 تا 28 درجه می‌رسد. اینجا هوشیاری فرد پایین می‌آید.

 

به همین دلیل مهدی آدرس اشتباهی می‌دهد و حتی می‌گوید که با بچه‌ها و امدادگران پیش هم هستند. درحالی که گشت امداد نقاطی که گفته بود می‌گردد و آنها را پیدا نمی‌کند.  به جز مهدی، محمد هم 18 عصر آن روز از موبایل خود تماس می‌گیرد. با این ابر و بوران فقط به کمک پهپاد‌های حرارتی می‌شد حدس زد که محمد کجاست. امدادگران هلال‌احمر از روی دستگاه، او را می‌دیدند که در 50 متری جسد رحمان قرار دارد اما شیب اجازه نزدیک شدن به آنها را نمی‌دهد. شارژ موبایل محمد آن شب دیگر خالی می‌شود.

 

روز پنجم، مهدی پیدا می‌شود

بعد از ساعت‌ها بی‌خبری در نهایت سه‌شنبه، حوالی ساعت 18 مهدی، مربی جوان تیم  را پیدا و سوار آمبولانس کردند. امدادگرانی که در بارگاه دوم کوه مشغول گشتن بودند، لباس رنگی مهدی را می‌بینند که در حال حرکت به سمت آنهاست. او را نجات می‌دهند و به تهران می‌آورند. 

 

مقصر فدراسیون است؟

با اینکه از روز اعلام گم شدن فدراسیون کوهنوردی دائم تاکید داشته که افراد نباید در این دما برنامه صعود می‌چیدند، این گروه لارستانی با مجوز فدراسیون کوهنوردی استان فارس راهی شده بودند. در برگه مجوز آنها که به دست روزنامه هفت صبح رسیده روز سفر، روز بازگشت، اسامی و حتی وسیله نقلیه رفت و برگشت هم قید شده.

 

جواب فدراسیون کوهنوردی به روزنامه این است: «فدراسیون کوهنوردی کشور هیچ وقت برای صعودها مجوز صادر نمی‌کند. هر هفته هزاران نفر صعود می‌کنند. ما فقط بر اساس آب و هوا، تجهیزات، توانمندی و امکانات توصیه می‌کنیم و یا هشدار می‌دهیم. این عزیزانی که رفتند نیازی به مجوز نداشتند. آنها هر هفته به کوه‌های زیادی صعود می‌کردند. سیستم فدراسیون فقط بر مبنای توصیه کردن یا نکردن است. ما نمی‌توانیم یک پلیس کوهستان بگذاریم و به آدم‌ها بگوییم بروید بالا یا نه.»

 

چرا اینطور شد؟

چهره تکیده و صورت قرمز مهدی وقتی که به دامنه کوه رسید گویای همه چیز بود. سفری که قرار بود پنج روزه باشد، تا هشت روز کابوس‌وار ادامه داشته. نه صعود موفقیت‌آمیز بود و نه فرود. هر سه نفرشان جوان‌های لارستانی هستند که تا امروز بارها دماوند را فتح کرده بودند. این بار اما نام فاتحان را در فهرست گمشدگان نوشتند و رویایشان را با کابوس به پایان بردند. 

 

به جز سارا، سه نفر دیگر صفحه عمومی در اینستاگرام دارند. سارا تا امروز چهار بار قله‌های بالای 4 هزار متری فتح کرده. یک کوهنورد لارستانی می‌گوید ما تا امروز دختری نداشتیم که توانسته باشد به همه قله‌های بلند صعود کند. قرار بود سارا رکورد این کار را بزند که ... نشد. مهدی باسابقه‌تر از همه است. هم مربی کوهنوردی بوده و هم یک باشگاه ورزشی و یک گروه کوهنوردی در لارستان دارد.

 

اولین بار نبود که کفشش را روی سنگ‌های دماوند فشار می‌داد و روی برف‌ها بالا می‌رفت. این 5 هزار و 600 متر ارتفاع را یک بار هم سال 1401 و یک بار هم سال 98 و سال قبل‌تر و سال‌های قبل تکرار کرده بود. اینستاگرام رحمان و محمد هم پر از عکس‌های کوهنوردی است.  این بار هم طبیعت قدرت بی‌رحمانه خودش را به رخ کشید و هم اینطور که فدراسیون می‌گوید کفش‌ها و تجهیزات مناسبی نداشته است.

 

دکتر حمید مساعدیان متخصص پزشکی ورزشی، می‌گوید: «بی‌توجهی به علائم هواشناسی، گم کردن مسیر و برنامه‌ریزی غلط علت این حادثه بود. خود اعضای تیم می‌گویند تجهیزات مناسب داشته‌اند اما از نظر من مناسب نبوده. مثلا همین فردی که زنده مانده کفش مناسبی نداشتند. به خودشان هم گفتم. خوشبختانه فرد بازمانده کاملا آگاه و هوشیار هستند و خطاهایی که کرده‌اند پذیرفته‌اند.»

 

 از این روز به بعد نام‌های سارا، رحمان و احتمالا محمد در بادهای لارستان می‌پیچد و ردپایشان در برف محو می‌شود تا شاید با آمدن تابستان کوه مشت بسته‌اش را باز کند و پیکر کوهنوردها را پس دهد. 

 

 

کدخبر: ۵۷۵۴۵۴
تاریخ خبر:
ارسال نظر